شماره ۳۳۵۹ | يکشنبه 4 خرداد 1404
صفحه را ببند
رویکرد صداوسیما و سینما به قهرمانان دفاع مقدس به بهانه روز آزادسازی خرمشهر
اولویت‌ فراموش‌شده سینما و تلویزیون!

[شهروند] داستان خرمشهر پر از هزاران حرف هنوز ناگفته است. حرف‌های ناگفته، روایت‌های نادیده و رازهای هنوز مگو مانده‌ای که باعث شده‌اند بیشتر جوانان امروز تصور واقعی و دقیقی از رویدادهای منجر به حماسه سوم خرداد 1361 در میدان نبرد نداشته باشند. البته همه ساله در آستانه روز آزادسازی خرمشهر نه تنها یکی از بزرگ‌ترین پیروزی‌های ملی ایران‌زمین یادآوری می‌شود؛ بلکه هم‌زمان جای خالی روایت یا روایت‌های امروزی از این حماسه بزرگ ملی خود را به رخ می‌کشد. با این حال خیلی زود، هر چه از این روز و این حماسه دورتر می‌شویم، این یادآوری‌ها به تدریج فراموش شده و دوباره همه چیز به همان تنظیمات سابق بازمی‌گردد و روایت‌های قهرمانی دوباره به پستوی ذهن راویان بالقوه این رویدادها رانده می‌شوند. روایت‌هایی که ظرفیت‌های قهرمانی مانند شهید محمد جهان‌آرا پتانسیل‌های جذابیت و موفقیت‌شان را به سهولت یادآوری کرده و توی چشم می‌آورد؛ ولی با این حال هنوز در حافظه رسانه‌ای ما جایگاه شایسته‌ای ندارند. حیف و صد حیف که این اتفاق افتاده و این ظرفیت‌ها نادیده و ناگفته مانده و حماسه مقاومت و چندی بعد هم آزادسازی خرمشهر هنوز و هم‌چنان در سینما و تلویزیون ایران بی‌ فیلم و سریال مانده است.این مطلب می‌کوشد این آسیب بزرگ را که سینما و تلویزیون ایران را از یکی از پتانسیل‌های قدرتمندش محروم ساخته است، به مخاطبان، علاقمندان و فعالان سینمای دفاع مقدس یادآوری کند...

چندی پیش خبرگزاری تسنیم درباره جای خالی روایت قهرمانی‌های اساطیر دفاع مقدس در قاب تلویزیون و پرده سینما نوشته بود «امروز که رسانه‌های بیگانه روایت‌های وارونه‌ای از جنگ تحمیلی و مقاومت مردم ایران ارائه می‌کنند، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند بازآفرینی هنرمندانه آن‌چه در دوران دفاع مقدس رخ داده، هستیم. به‌ویژه خرمشهر؛ شهری که آزادسازی آن نه فقط یک پیروزی نظامی، که نقطه‌عطفی در تاریخ معاصر ایران به شمار می‌آید».
این واقعیت را یادآوری دوباره موفقیت شماری از ماناترین روایت‌های قهرمانان این آب‌وخاک در قاب تلویزیون و سینما موکد می‌کند. واقعیتی موکد- که نقشی کلیدی تلویزیون به عنوان یک رسانه تاثیرگذار ملی و اثرگذار در انتقال مفاهیم دفاع مقدس را برجسته‌تر توی چشم آورده و مخاطب آشنا و آگاه به میزان اثرگذاری این رسانه را به یاد آثاری چون «در چشم باد»، «خاک سرخ»، «بازگشت پرستوها» و «شوق پرواز» می‌اندازد که توانسته‌اند با زبان امروز و در قالبی دراماتیک مخاطبان را با بخشی از تاریخ پرافتخار این سرزمین آشنا ساخته و ارزش‌های این دوران یکه و یگانه را به شیوه‌ای موثر به آنان انتقال دهند.


با این حال کتمان نمی‌توان کرد که با گذر زمان، سلیقه مخاطبان رسانه‌ها نیز تغییر کرده و حالا دیگر در صورت ساخت و نمایش سریال‌هایی مانند «در چشم باد»، «خاک سرخ»، «بازگشت پرستوها» و «شوق پرواز» قطعا و یقینا موفقیت و استقبالی هم‌پای اقبال مخاطبین در زمان نمایش اولیه این آثار صورت نخواهد گرفت. کمااینکه در زمان بازپخش‌های متعدد این آثار در شبکه‌هایی مانند آی‌فیلم هم به وضوح این موضوع را دیده‌ایم- که انگار قدرت و قوت این آثار در گذر زمان فروکش کرده و انگار این‌ها همان آثاری نیستند که ده‌بیست سال پیش خیابان‌ها را خلوت می‌کردند و خانواده‌ها را زانو به زانو پای جعبه جادو می‌نشاندند.


«شهروند» در یکی دو سال اخیر پای صحبت‌های بسیاری از سینماگران و منتقدین در این باره نشسته- و شگفت که پاسخ این افراد به این پرسش همگی تقریبا یک جمله بوده است: «تلویزیون نباید این موضوعات را کنار گذاشته و به بازپخش داشته‌های موجودش اکتفا کند. بلکه باید دم‌به‌دم به دنبال تولید آثار جدید و تولید روایت‌های جدید باشد و برای این هم که این روایت‌های جدید به همان قدرت و قوت قدیمی‌ترها باشند، باید این روایات را با ساختار، زبان و پرداختی معاصر تولید کند.


سینما و تلویزیون ایران در این چهل سال، به‌خصوص در این چهارپنج سال اخیر داستان زندگی و شهادت قهرمانان بسیاری را به روایت نشسته است. فهرستی طول‌ودراز از اساطیری چون شهید مصطفی چمران، احمد متوسلیان، مهدی و حمید باکری، علی هاشمی، صیاد شیرازی، شهید محمدعلي شيرودی، احمد کشوری، شهيد حسن بروجردی، محمدجواد تندگويان، عباس بابايی، حسن باقری، شهید مهدی زین‌الدین، حسن تهرانی‌مقدم و مجید شهریاری- که آثار درخشانی را در چند سال گذشته موجب شده‌اند. با این حال و به‌رغم این‌که مقاطع آغازین انقلاب یکی از مهم‌ترین، پرماجراترین و پر اوج‌وفرودترین مقاطع تاریخ معاصر این مرز و بوم است، اما سینما و تلویزیون ایران تاکنون تا حد زیادی درباره یکی از قهرمانان ابدی این مقطع که در نقطه‌عطفی چون آزادسازی خرمشهر نقش زیادی داشت، سکوت کرده است. بله؛ صحبت از شهید محمد جهان‌آراست که حسرت نبودنش در روز آزادسازی خرمشهر در مرثیه «ممد نبودی ببینی» در تاریخ این سرزمین برای همیشه ماندگار شده است.اما در میانِ این همه پرتره‌های سینمایی و تلویزیونی برای پر کردن جای خالی این روایت مهم چه باید کرد؟تسنیم در روز آزادسازی خرمشهر در پاسخ این پرسش نوشت که «ساخت یک سریال اختصاصی درباره شهید محمد جهان‌آرا، یکی از برجسته‌ترین فرماندهان مقاومت خرمشهر، می‌تواند آغاز راهی نو در بازسازی هنری این مقطع تاریخی باشد». چهره‌ای که نه تنها بعد از آن همه جان‌فشانی، در روز آزادسازی خرمشهر نبود، بلکه همین حالا بعد از چهل و چند سال هنوز هم نیست!


البته ناگفته نماند که سریال «کیمیا» گوشه‌ای از زندگی شهید جهان‌آرا را به تصویر کشیده است؛ اما شخصیت و نقش این فرمانده بزرگ در مقاومت خرمشهر آن‌قدر عمیق و تأثیرگذار است که نیازمند یک اثر مستقل، عمیق و با کیفیت است. این موضوعی است که محمدرضا شفيعي تهيه‌کننده سریال «کیمیا» هم روی آن تاکید کرده و بارها و بارها گفته که «سريال «کيميا» درباره زندگي شهيد جهان‌آرا نيست، اما براي اداي دين به او در قسمت‌هايي از اين مجموعه به شخصيت اين شهيد بزرگوار پرداخته شده است. در واقع زندگی شهيد جهان‌آرا در سريال «کيميا» نه به شکل کامل و مفصل، بلکه در مقاطعي از داستان به نوعی مورد اشاره قرار می‌گیرد. این کمبود را باید به نوعی جبران کرد. متاسفانه در هيچ يک از فيلم و سريال‌هايي که مربوط به حوزه دفاع مقدس مي‌شود، تا به حال به شخصيت شهيد جهان‌آرا پرداخته نشده است در حالي که نام او با خرمشهر و دفاع مقدس عجين شده است. بر اين اساس جا دارد که در کارهاي نمايشی که ساخته می‌شوند، به حضور ایشان در جبهه اشاره شود؛ چرا که زندگی جهان‌آرا وجوه دراماتيک بسيار دارد و داستان زندگی او می‌تواند کلاس درسی برای نوجوانان و جوانان امروزی باشد». جوانان و نوجوانانی که اگر امروز ندانند که هم‌نسلانشان در دهه 60 چگونه با دست‌های خالی از خاک کشور دفاع کردند، چگونه می‌توان از آن‌ها انتظار ایستادگی در برابر هجمه‌های امروز را داشت»؟


دوباره بازگردیم به آغاز بحث. در شرایطی که تاریخ معاصر ایران پر از حماسه‌هایی است که هنوز مجال روایت نیافته‌اند، اما برخی از هنرمندان حوزه دفاع مقدس از عدم حمایت نهادهای فرهنگی گلایه دارند و از این که چرا تولیدات تاریخی در تلویزیون و شبکه نمایش‌خانگی باید منحصر به دوران قاجار باشد، انتقاد می‌کنند. این در حالی است که سابقه موفقیت آثار مربوط به دفاع مقدس در کارنامه سازندگان این آثار حکایت از محبوبیت این آثار و موفقیت تا حدی تضمین‌شده آن‌ها از نگاه مخاطبان می‌کند. نکته جالب این‌که حتی سریال‌هایی مانند «گل پامچال»، «بهترین تابستان من»، «سفر به چزابه» و «سیمرغ» نیز در زمان بازپخش‌های مکررشان همواره پرمخاطب و موفق بوده‌اند تا تاکیدی دوباره بر محبوبیت این نوع آثار شده باشد. با این‌که تکرار این آثار ماندگار حالا دیگر نمی‌تواند موفقیتی مشایه به ارمغان آورد. در واقع تلویزیون اگر بداند که نوستالژی به تنهایی کافی نیست و مخاطب امروز نیازمند روایتی تازه، زبانی جدید و پرداختی به‌روز از واقعه بزرگ دفاع مقدس است؛ می‌توان گفت که بیش از نیمی از راه موفقیت طی شده است!

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  130