مسعود رفیعی طالقانی دبیر گروه طرح نو
[email protected]
تجربه انتشار صفحات طرحنو در روزنامهشهروند، تجربهای منحصربهفرد بود و در این میان تجربه انتشار برخی ستونها درقالب این صفحات، بسیار جالبتوجه و دلنشینتر از بقیه.
یکی از این ستونها، ستونی بود در صفحه یازده روزنامه، با اسم «جامعهمدنی». هنگامی که در طرحنو، این ستون را تعریف و مستقر کردیم، قرار نهادیم که این ستون محل و محملی باشد برای معرفی سازمانها یا - برای اینکه از بروکراسی بگریزم، بهتر است بگویم- تشکلهای مردمنهاد. این کار در صفحات طرحنو آغاز شد و از تاریخ انتشار این ستون تا امروز که سال 93 دارد واپسین نفسهایش را میکشد، بسیاری از تشکلهای مردمنهادی که دارند روی دغدغههای اجتماعی کار میکنند را به مخاطبانمان معرفی کرده و شناساندیم. شوربختانه سازوکاری جهت اینکه بدانیم این معرفیها برای دستاندرکاران آن تشکلها چه سودی داشته است، نداشتیم اما هر لحظه امیدمان این بود که معرفی «انجیاو»هایی که سالیان مهجور بسیاری را از سر گذراندهاند، دستکم شاید بتواند اندکی از حرمان آدمهای دغدغهمند اجتماع را بکاهد. شماری از مخاطبانمان میگویند، چنین شده و بعضی دیگر میگویند، هنوز راه نرفته بسیاری پیشروی ما است. امروز اما تصمیم گرفتیم از تعدادی مدیران و دستاندرکاران این انجمنها- که همگی در ستون جامعهمدنی صفحات طرحنو معرفی شدهاند- بخواهیم تا از تجربه معرفیشدنشان در یک روزنامه کثیرالانتشار بگویند و ما را برای ادامه مسیر هدایت کنند. ممکن است بپرسید چرا این نقد و نظرها را باید درمقابل دید مخاطب قرار دهیم؟ پاسخ این است؛ با این کار بهمخاطبانی که تاکنون جذب فعالیتهای اجتماعی و داوطلبانه نشدهاند نشان میدهیم، آنها هم میتوانند یک فعالمدنی باشند و در راستای توسعه خیر عمومی در همه حوزهها، گامبردارند. اعتقاد ما همواره این بوده که روزنامهشهروند باید صدای واقعی مردم باشد البته نه از آن «مردم»هایی که بعضیها هروقت میخواستند حرف خودشان را بزنند به اسم «مردم» تمامش میکردند و داد میزدند، مردم ایران چنین میخواهند، مردم ایران چنان میخواهند اما در پس این جمله اقلیتی نهان بود که اگر بهشماره میآمدند، شاید یکدرصد از کل جمعیت کشور هم نبودند!
باری...
قریب بیستسال از نخستینبارهایی که عنوان جامعهمدنی در ایران شنیده شد، گذشته است، اما این مفهوم هنوز هم چهارچوبهای مفهومی را درنوردیده! همه معترفند که در ایران جامعهمدنی چندان سست و بیبن است که ممکن است با هر بادی بلرزد و فرو بریزد. این البته دلایل بسیاری دارد که برای شرح و بسطش نیاز به ساعتها تحلیل تاریخی، سیاسی و اقتصادی است. با این وجود اما کسانی هستند که در گوشه و کنار دغدغهها را حفظ کردهاند و اندکاندک بهراه خود ادامه میدهند؛ ادامهدادنی برای ادامهدادن! برای اینکه چراغ فعالیتمدنی، خاموش نشود. ما تاکنون در روزنامهشهروند کوشیدهایم سهمی هرچند ناچیز در روشن نگاهداشتن این چراغ داشته باشیم و امید که زینپس هم چنین باشد.