حر منصوری فعال حقیقی محیطزیست در منطقه میانکاله
واقعیتی که در سالهای اخیر جامه فعلیت به تن کرده، این است که سازمانهای مردمنهاد (سمن) در زمینه محیطزیست، فعالیتهای خود را بسط و گسترش دادهاند. بهطور کلی در بحث سمنهای زیستمحیطی میتوان فعالان این حوزه را به دو دسته تقسیم کرد؛ گروههایی که به شکل سازمان یافته در قالب انجمن فعال هستند و افراد حقیقی فعال در حوزه محیطزیست.
در زمینه فعالیتهای سازمانیافته تأکید بر این نکته ضروری است که انجمنها باید ساختار دموکراتیک خود را حفظ کنند یعنی همه افراد براساس رأیگیری انتخاب شوند و به نوعی مشخص شود که چه کسی مسئول است و با چه زبانی در مقابل اتفاقهایی که میافتد (کنشهای زیستمحیطی) واکنش نشان دهد که این واکنش هم در ساختار پیچیده اجتماعی ما به نوعی سخت است. برای مثال یک مقام دولتی میآید و درباره اتفاقی زیستمحیطی، اظهارنظر میکند اما یک «سمن» تا بخواهد از نظر دموکراتیک تصمیم بگیرد که چه بگوید، گفتهاش چه واکنشهایی را به دنبال خواهد داشت و آیا اعتبارنامه انجمن را تحتتأثیر قرار خواهد داد یا خیر؟ زمان زیادی سپری میشود و گاهی واکنش بهموقع از سوی سمنها، به همین دلیل نشان داده نمیشود. درواقع واکنشهای احتمالی بهویژه از سوی فرمانداریها یا دیگر نهادهای دولتی، کنشهای انجمنها را پایین میآورد و نمیگذارد نقش نظارتی خود را بر دولت دستکم در شهرستانها و استانها داشته باشند.
با این وجود در حال حاضر شاهد پدیدهای نوظهور هستیم که میتوان گفت در دولت پیش ایجاد شد و یکی از محصولات این پدیده، شاید خود من بودم. من ترجیح دادم بهعنوان یک کنشگر محیطزیست فعالیت کنم چون چندینبار که خواستم واکنشهایی درباره اتفاقهای محیطزیستی منطقه خودم نشان دهم، با مشکلاتی مواجه شدم. از آن زمان به بعد من بهعنوان یک شخص حقیقی اعلام کردم که یک شهروندم که نگران آینده و وضع زیستمحیطی منطقه و فرزندان خود هستم و هربار که با این سوال مواجه میشدم که از چه انجمنی هستی؟ خود را بهعنوان یک شخص حقیقی کنشگر محیطزیست معرفی میکردم و فضا برای کارم بیشتر میشد. کما اینکه طی 8سال گذشته در مقابل اتفاقهایی مثل جادهسازی روی تالاب میانکاله که هم مجلس و هم دولت دنبالش بود، توانستیم بایستیم و نتیجه مثبت را بعد از فعالیتهایمان بگیریم.
هنوز شرایط کشور ما برای حضور جدی «ان.جی.او»ها در جایگاه نظارتی بر عملکرد دولتها چندان آماده نیست؛ ما خودمان هم بین خودمان مشکل داریم. قطعا وقتی به واسطه یک مصاحبه بحث تهدید اعتبارنامه یک «سمن» به میان میآید، اشخاصی در آن سمن هستند که حاضرند واکنشی صورت نگیرد تا اعتبارنامه سازمان غیردولتیشان دچار تهدید نشود. مسأله بعدی که باید به آن اشاره کرد، موج جدید تأسیس سازمانهای غیردولتی است که با روی کار آمدن دولت یازدهم و بعد از حضور خانم ابتکار بر مدیریت سازمان محیطزیست شاهد آن بودیم. کما اینکه بسیاری از سازمانهای غیردولتی تازه کار هستند و شاید آن راهی که سالها قبل انجمنهای دیگر رفتهاند را نپیمودهاند و در بسیاری از موارد نهتنها کمکی به حل مشکل زیستمحیطی نمیکنند، بلکه باعث به حاشیه کشاندن مباحثی میشود که جایی حاشیهنگاری ندارد. این خودش میتواند تهدید تلقی شود ولی نهایتا منجر به پختگی و روی کار آمدن نیروهای قویتر و موثرتر میشود.
چیزی که این روزها به شدت ذهن من را درگیر خودش کرده، مناطق چهارگانه زیستمحیطی (براساس اهمیت مسائل زیستمحیطی و اهمیت استراتژیکی که برای محیطزیست و تمامیت ایران دارد) مثل پارک ملی توران و پارک ملی گلستان، است. به نظر میرسد برای اینکه نظارت بر عملکرد دولت بر این مناطق بیشتر شود، نهتنها سمنها باید فعالیت جدیتری داشته باشند، بلکه افرادی بهعنوان مشاور از طرف «انجیاو»ها در آن مناطق انتخاب و به سازمان محیطزیست معرفی شوند و در جلسات سازمان شرکت کنند. دلیل و توجیه من برای این پیشنهاد این است که مثلا وقتی فرد یا افرادی مدیریت منطقهای مثل میانکاله را برعهده میگیرند، اصلا دوست ندارند مدیرکل مازندران از ضعفهای اداری و مدیریتی آنها مطلع شود مگر اینکه این ضعفها خیلی خیلی مشهود باشد تا به گوش مدیرکل استان برسد. ما این مشکل را در مناطق مختلف داریم. مثلا جزیره آشوراده به این وسعت یک محیطبان بیشتر ندارد. من بارها پیگیری کردهام اما پاسخی نگرفتهام. اگر نمایندگان در هر منطقه بهعنوان مشاور سازمان و نماینده سمن حضور داشته باشند، مشکلات را بدون واسطه به مدیرکل محیطزیست استانها انتقال میدهند و مدیرکل را از ضعفها و مشکلات مطلع میکنند و هر 3ماه یکبار با کارشناسان بلندمرتبه سازمان محیطزیست درباره عملکرد خود نسبت به روشنگریها و گزارشات جلسه داشته و آنها را مطلع خواهند کرد تا مشکلات به گوش مدیریت کلان کشور برسد و حل شود. میتوانم بگویم در منطقه خودم این اتفاق، خیلی موثر بوده است. رویدادهایی که از دید سازمان پنهان میماند، در حال حاضر مشاهده و بررسی میشود و سازمان میتواند نسبت به آن تصمیمگیری کند و واکنش نشان دهد. این ساختار باعث میشود مشکلات مناطق چهارگانه ما دقیقتر مشاهده و منتقل شود و طبیعتا تلاش مضاعفی برای حل آن صورت گیرد.