محسن نصیری رئیس انجمن حمایت از زندانیان
در راستای تحقق یک جامعه سالم و ارزشنهادن به مقام والای انسانی و تعالیبخشیدن به ارزشهای بشر در یک جامعه و همچنین مبارزه با راههایی که ممکن است ارزشهای متعالی را تحتالشعاع قرار دهد، سازمانها و نهادهای قانونی دولتی و عمومی و مردمنهاد تشکیل میشوند تا به طریقی با اقشار آسیبپذیر جامعه ارتباطات لازم را برقرار کنند. در این راستا انجمن حمایت از زندانیان بهعنوان یک موسسه عامالمنفعه از قدمت چندین دهه و سابقه کار بینالمللی برخوردار است که براساس اساسنامه، «کمک بهرفع مشکلات مادی و معنوی خانواده زندانیان» را برعهده دارد.
از آنجايی که جامعه، شناخت کافی و وافی از انجمن حمایت نداشته و درباره خانوادههای زندانیان اطلاعرسانی نشده است، متاسفانه بهواسطه فرد زندانی، دیدگاه مثبتی از سوی جامعه نسبت به خانواده زندانی نیز وجود ندارد و به لحاظ همین نگرش، خانواده زندانیان غیرمنصفانه و بهصورت مضاعف مجازات شده و براساس گناه نکرده باید نگاه سخت مردم را تحمل کنند و بالطبع منزوی و طرد شده و درنهایت جامعه را با بحران مواجه میسازند. بنابراین لازم است با فرهنگسازی و اطلاعرسانی، نسبت به تغییر بینش و نگرش جامعه و متحولکردن آن حرکتی نو بهوجود آید؛ بهنحوی که مردم باور کنند «خدمت به خانواده زندانی همانند خدمت به خانواده محرومان دارای حسنه است و عبادت تلقی میشود». قدر مسلم برای رسیدن به چنین نگاه و نگرشی رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری میتوانند اثرگذار و کارساز باشند و دستاورد آنها توجه خاص به قشر آسیبپذیر جامعه را در پی داشته و در راستای پیشگیری از وقوع جرم موثر و مفید باشد.
کاری که در این یکسال اخیر صفحات طرحنو روزنامه شهروند درمورد بحث «انجیاو»ها انجام داد و بهمعرفی نهادهای مدنی پرداخت، بیشتر از اینکه معرفی و شناساندن آن به خوانندگان باشد، یک نوعی از فرهنگسازی بود که جامعه بهشدت به آن نیاز داشت. اینکه لابهلای اخبار سیاسی و اقتصادی که تقریبا تمام فکر و ذکر مردم شهر را بهخود اختصاص داده، صفحاتی فارغ از همه این هیاهوها به مسائل انسانی و موردنیاز جامعه پرداخت، جایگاه چندانی در رسانهها نداشت. حتی رسانه ملی که قدرت چند برابری نسبت به روزنامهها دارد در این مورد خلاقیت خاصی بهخرج نداده بود و درمورد نهادهای مردمی کمتر اطلاعرسانی میکرد. بدونشک آنچه به شناخت و آگاهی آحاد جامعه منجر شود، نمیتواند بازخورد منفی داشته باشد. بنابراین، این کار اگرچه در ابتدای راه است اما تداوم آن میتواند مسئولیت اجتماعی را در جامعه بالا ببرد. مسئولیت اجتماعی، دقیقا همان واژهای است که مردم ما با آن بیگانه شدهاند و روزنامهها و رسانهها خیلیخوب آن را میتوانند احیا کنند.
اما یک نکته بهشخصه برایم خیلی جالب بود. در سالی که گذشت، روزنامهها و خبرگزاریهای بیشتری نسبت به سالهای گذشته تلاش کردند تا اخبار خیریهها و بهخصوص سازمان حمایت از زندانیان را پوشش دهند. من فکر میکنم این تأثیری است که رسانهها روی همدیگر میگذارند و چنانچه یک رسانه اقدامی را شروع کند که با اقبالعمومی مواجه شود، بهدنبال آن دیگر رسانهها نیز بهمسائلی میپردازند که در زندگی مردم نقش پررنگی دارد و به آن علاقهمند هستند. من فکر میکنم پیشقدمشدن روزنامهشهروند در پرداختن به مسائل اجتماعی و البته کارهای داوطلبانه و خیرخواهانه میتواند سنگبنایی ایجاد کند که در سالآینده تأثیرات آن را بیشتر در رسانهها ببینیم.
اگر قرار باشد در سال پیشرو پیشنهادی داشته باشم تا رسانهها و بهخصوص روزنامه شهروند به آن بپردازد، از منظر فعالیتی که انجام میدهم، فکر میکنم بهتر است تا بحث آسیبهای خانوادههای زندانیان جدی گرفته شود. در کنار اینکه مردم بیشتری با این موسسه آشنا میشوند و به آن اعتماد میکنند (چراکه از دریچه یک روزنامهملی و قابلاعتماد معرفی شده است) میتوانند بحثهای مسئولیت اجتماعی را گوشزد کنند تا کسی نسبت به همنوع خود بیاعتنا نباشد. ضمن اینکه معتقدم، رسانهها میتوانند علاوه بر این اقدام، آموزشهایی را هم بهمردم جامعه بدهند تا دچار گرفتاری و احیانا مشکلات حقوقی که منجر به زندانرفتن میشود، نشوند.
خیلی از افرادی که اینروزها در زندان بهسر میبرند بهدلیل عدمآگاهی، روزهای سختی را برای خود و خانوادههایشان ایجاد کردهاند که همگی این مسائل با آموزش و نقش پررنگ رسانهها قابلحلشدن است. این آموزشها کمک بزرگی به جامعه و شهروندان میکند اما یک شرط اساسی دارد که باید حتما رعایت شود. آن هم اینکه دغدغه اجتماعی همچنان تداوم داشته باشد و در سال جدید ستونهای روزنامهها را فقط مسائل سیاسی و اقتصادی پر نکند و روند به همین ترتیبی که سال گذشته بود، ادامه
داشته باشد.