عباس یزدانی مددکار
حکومت و دولت در کشوری مثل ایران، هم قدرتمند است و هم دارای مطلوبیت. در چنین کشوری، قدرت مالی و قانونی دولت (بهمعنایی که در ایران رایج است) با هیچ نهاد و سازمان غیردولتی قابلمقایسه نیست. دانستن همین موضوع کافی است تا مسئولیت برگزاری هفته نیکوکاری را از دولت سلب نکنیم. یکی از وظایف دولت آن است که از قدرت تفویض شده توسط جامعه، برای کمک به مستمندان و به بیان کلیتر نیازمندان استفاده کند. موضوع بعدی، نحوه استفاده دولت از قدرت و اختیار اعطا شده از سوی جامعه است. در این زمینه هم دولت حسب ایدئولوژی موجود و وظایف دینی که بارها بر آن تأکید شده، عملکرد بسیار خوبی داشته است. دولت، هم در حوزه شناخت خوب عمل کرده و هم در زمینه اجرا عملکرد مناسبی از خود نشان داده است، از سوی دیگر، تبلیغ خوبی در این زمینه انجام داده و شرح موضوع را به نحوی ارایه داده که مردم تا اندازه زیادی در زمینه مشارکت در امر نیکوکاری و لزوم آن توجیه شدهاند. از طرف دیگر، ابزارهایی چون رسانه هم دراختیار حاکمیت بوده که توانسته از آنها بهخوبی استفاده کند. رادیو و تلویزیون در این بین تلاش زیادی کرده تا به مردم بقبولاند حضور در چنین مراسمی کار درستی است و برای رسیدن به نقطه مورد نظر انعکاس این اقدام خیرخواهانه را هم نشان داده. مثلا بچههایی را به تلویزیون آورده که بعد از انجام کمکها از سوی مردم به وضع نسبتا بهتری برای استقبال از عید نوروز رسیدهاند. بنابراین مردم وارد میدان شدند و نتیجه کار خودشان را هم دیدند. بهصورت کلی باید قبول کنیم دولت در حوزه مورد بحث توانسته وجود چنین مناسبتی را بهخوبی توجیه و این هفته را تا حد زیادی در میان مردم نهادینه کند. با این وجود اما اگر به موضوع دیدی اساسیتر و بنیادیتر داشته باشیم، برگزاری دو هفته در آغاز سال تحصیلی و هفته دیگر در اسفندماه برای القای روحیه خیرخواهانه و کمکرسانی کافی بهنظر نمیرسد.
در این بین لازم است، حکومت علاوهبر اینکه در یک روز خاص کمک مردم را طلب و آنها را به چنین میدانی دعوت میکند، بهفکر توسعه نهادهای همعرض هم باشد. منظورم از نهادهای همعرض، صرفا ایجاد یک سازمان مدون بروکراتیک نیست. منظور نهاد اجتماعی است که نوعی اندیشه را بنا کند. به اعتقاد من، اگر بناست مردم در این زمینه مشارکتجدی داشته باشند، اگر بناست دست هم را بگیرند و فرهنگ کار خیر تعیّن واقعی پیدا کند، وجود یکروز و یکمناسبت خاص کافی نیست. مردم باید به معنای واقعی کلمه ترغیب شوند علاوهبر حضور در چنین عرصهای، خودشان نهادهایی ایجاد کنند که مسأله کمک را پیگیری کند.
امروز دولت با راهاندازی سازمانهای متنوعی چون کمیتهامداد، سازمان بهزیستی و از سوی دیگر راهاندازی بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید بهصورت خاص، به افرادی که نیازمند هستند در زمینه مالی و مواردی مشابه خدمات ارایه میدهد. این کار در جای خود بسیار نیکو و پسندیده اما در همهدنیا این امر اثبات شده، پروسه کمککردن به مردم و خاصه نیازمندان اگر در اختیار حکومت قرار بگیرد و صرفا منوط به پرداخت اعانه مالی باشد، خیلیزود از محتوا خالی و به یک عادت تبدیل میشود. بنابراین مسالهای که بنا بوده در درازمدت به خیر عمومی مبدل شود، بهصورت رفعتکلیف خودنمایی میکند. البته منظورم آن نیست فرآیندی که امروز در جامعه درحال اتفاق افتادن است، بهرفعتکلیف منتهی شده زیرا شور و شوق مردم هر روز بیش از روز قبل است. با این وجود اما جهتگیریها در این زمینه باید تغییر کند. در کنار فعالیتهایی که در هفته نیکوکاری (14 تا 21 اسفندماه هر سال) درحال انجام است، باید به این موضع هم بیندیشیم که مردم نباید با روشهای تبلیغی ما گمان کنند اگر در این زمینه کمکی انجام ندهند، کار خیر باید تعطیل شود. به بیان دیگر، چنین نهادهایی باید تبدیل به یک نهاد تمامعیار اجتماعی شوند و درقالب سمنها به کار آیند. اجرای این فعالیت باید بهعهده خود مردم سپرده شود و NGOها بستر لازم برای آن را فراهم کنند. البته در چندسال اخیر دولتیها هم به این موضوع اذعان کردهاند اما در مقام عمل، عملکرد رضایتبخشی از خود نشان ندادهاند.