شماره ۵۲۵ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۴ اسفند
صفحه را ببند
بایزید بسطامی دزدها و زهرا حقانی!

سعید   اصغرزاده

روزهای آخر‌ سال است و لابد باید به چیزهایی بپردازم که قسمتی از هویت و خویشتن اصیل‌مان است. باید از داوطلبی در حفظ میراث و گرامیداشت آنچه که داریم و هنوز از دست نداده‌ایم بنویسم و قدری شعار هم بدهم. بگویم سالی که می‌آید این‌گونه باشیم و از همین طریق بر غنای فرهنگی و مشارکت‌های داوطلبانه خود بیفزاییم و حرف
 اضافه نزنم.
مثلا شاید در همین رابطه نباید کاری داشته باشم به این‌که سنگ‌قبر بایزید بسطامی، عارف مشهور ایرانی را در همین چند هفته دزدیده‌اند. شیشه محافظ سنگ‌قبر را برای انجام مرمت برمی‌دارند و می‌شود آنچه که نباید می‌شد! محوطه مجموعه تاریخی بسطام و آرامگاه امامزاده محمد، مجهز به دوربین مداربسته است و لابد دوربین را هم برده‌اند که کسی لام‌ تا کام حرف نمی‌زند! آرامگاه بایزید بسطامی دارای یک پنجره مسقف آهنی است، روی قبر، یک سنگ مرمر قرار داشته که کلماتی از مناجات مشهور حضرت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) بر آن حک بوده، سقف آهنی اما هنوز سرجایش است...
مثلا شاید نباید بگویم مجله فوربس نوشته: «اینشتین بعدی یک زن ایرانی ۲۷ ساله با نام زهرا حقانی است.» چرا آنها باید بدانند ما چه مغزهایی داریم و خودمان ندانیم! او یک محقق ایرانی است که دکترای خود را در مطالعات نیروی جاذبه زمین و اخترشناسی از دانشگاه شهیدبهشتی ایران دریافت کرده و اکنون به‌عنوان استادیار دانشکده فیزیک در دانشگاه دامغان مشغول فعالیت است. حقانی به تشریح نظریات و تئوری‌های آلبرت اینشتین و کشفیاتی که در سال‌های اخیر براساس فرضیه‌ها ازجمله تصویربرداری‌های دوربین فضایی‌ هابل از یک ستاره درحال انفجار که نور برآمده از آن گروهی از کهکشان‌ها را نابود کرده، پرداخته. شرکتی با نام «اسپارو» درحال‌تحقیق و تهیه گزارشی از اسامی دانشمندان و پژوهشگرانی از سراسر دنیاست که در رابطه با اینشتین به تحقیق می‌پردازند و زهرا حقانی، یکی از افرادی است که توجه این شرکت را به خود جلب کرده تا نظریات و بررسی‌های او موردتوجه
 قرار گیرد.
مثلا شاید نباید...
نمی‌دانم چرا ما داوطلب حفظ آنچه داریم، نمی‌شویم. نمی‌دانم چرا داوطلب کشف اندیشه‌ها و افکار جدید نمی‌شویم. نمی‌دانم چرا با وجود این‌همه حرف و شعار و تشکل‌های مردم‌نهادی که دارند رشد می‌کنند و ریشه می‌دوانند، بازهم سنگ‌قبرهایمان را می‌برند و نیروهای جدیدمان را شناسایی می‌کنند و ما خود را به‌ندیدن و نشنیدن و نفهمیدن   می‌زنیم؟
آخر‌ سال است. موعظه، حال می‌خواهد و نه من اهل موعظه‌ام. دعوت‌تان می‌کنم به حکایتی از زندگی بایزید: نقل است که چون مادر او را به مکتب فرستاد، در سوره لقمان به این آیت رسید:   شکر گوی مرا و شکر گوی مادر و پدر را چون معنی این آیه بدانست نزد مادر رفت و گفت: «در دو خانه کدخدایی چون کنم، یا از خدا در خواه تا همه آن تو باشم یا مرا به خدا بخش تا همه آن او باشم، مادر گفت: تو را در کار خدا کردم و حق خود به تو بخشیدم». پس بایزید از بسطام بیرون رفت و 30‌سال در شام و شامات می‌گشت و ریاضت می‌کشید.
حالا حال موعظه هم پیدا کردم: میراث‌فرهنگی به کلیه آثار باقی مانده از گذشتگان گفته می‌شود که دارای ارزش فرهنگی باشد. این آثار می‌تواند دربرگیرنده آثار ملموس (مانند بناهای باستانی) یا آثار ناملموس (مانند آداب و رسوم یک منطقه) باشد که امروزه در حفظ آن برای آیندگان می‌کوشند. میراث‌فرهنگی منحصربه‌فرد، غیرقابل جایگزینی و درمیان نسل‌ها از ارزش و احترام برخوردار است. چیزهای کوچکتر ازجمله آثار هنری و دیگر شاهکارهای فرهنگی در موزه‌ها و گالری‌های هنری گردآوری می‌شوند درحالی‌که برخی دیگر همچون بناهای باستانی درمجموع یک میراث‌فرهنگی شناخته می‌شود.
میراث بر جای مانده از گذشتگان در مطالعه تاریخ بشر موثر هستند. حفظ آنها نیازهای گذشتگان را بازگو می‌کند و در پس هریک داستانی نهفته است. از دیدگاهی دیگر، حفظ آثار می‌تواند به اعتبارسنجی خاطرات گذشتگان کمک کند. امروزه روش‌های رایانه‌ای می‌تواند با دقت بسیاری شکل و ظاهر آثار اکتشافی را به‌دست آورد و داده‌های بسیاری را از شیوه زندگی گذشتگان ارایه کند. متأسفانه بیشترین خطری که آثار باستانی را تهدید می‌کند، از سوی گردشگران و سارقان است. مواردی از قبیل دست‌زدن به آثار یا حتی نوری که برای دیدن آنها مورد نیاز است و دیگر خطرهایی که در راه شناساندن و قابل‌درک‌ساختن آثار ایجاد می‌شود. درواقع این خطر، این حقیقت که همه آثار کشف شده در یک روند دگرگونی پیوسته قرار دارند، را تقویت می‌کند، بنابراین آنچه می‌کوشیم ثابت بماند، در اصل درحال‌دگرگونی است و هرگز آنچه که در ابتدا بوده نخواهد بود.
دگرگونی مشابهی نیز در ارزش آثار برای هر نسل وجود دارد و چیزی که آنان را با گذشته پیوند می‌دهد. آنچه برای یک نسل میراث‌فرهنگی شناخته می‌شود، ممکن است توسط نسل بعدی حذف شود، تنها برای این‌که توسط نسل پسین‌تر احیا شود. ما باید داوطلب حفظ این آثار باشیم...


تعداد بازدید :  455