169 سال پیش در چنین روزی، برابر 6 می ١٨٥٦ میلادی، زیگموند فروید، عصبشناس برجسته اتریشی و «پدر علم روانکاوی» در شهر موراویا (واقع در جمهوری چک امروزی) به دنیا آمد. بنیان نظریههای فروید بر تجربیاتی که او طی درمان بیماران کسب میکرد، استوار بود. این عصبشناس اتریشی از بیماران خود میخواست افکاری را که از مغزشان میگذرد، به زبان آورند و شیوه فوق که کارکرد آن گسیل اندیشه از «ضمیر ناخودآگاه» به «ضمیر آگاه» است، به «تحلیل روانی» یا «روانکاوی» معروف شد. او منشأ اندیشهها و رفتار را ضمیر ناخودآگاه انسان میدانست و ریشه بسیاری از دردها و عقدهها را در واپسزدگیهای دوره کودکی تحلیل میکرد. هماورد زیگموند فروید در این عرصه، کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی و از بنیانگذاران نظریه روانشناسی تحلیلی بود. یونگ را در کنار فروید از پایهگذاران دانش نوین روانکاوی قلمداد میکنند. یونگ در سال ۱۹۰۶ میلادی نتایج تحقیقات خود را برای فروید فرستاد و مکاتبات و دوستی آنها تا سال ۱۹۱۳ ادامه یافت. یکی از موارد اختلافنظر بین یونگ و فروید، مبحث مربوط به ناخودآگاه بود، زیرا روانپزشک سوئیسی برخلاف همتای اتریشی خود معتقد بود عرصه خودآگاه ذهن در انسان مانند یک جزیره کوچک در اقیانوسی از ناخودآگاه قرار دارد.