صادق درودگر کارشناس مدیریت ورزش
بهطورکلی فوتبال ایران درسال رو به پایان روزهای خوبی را پشت سر نگذاشت؛ چه در ردههای پایه که در به روی پاشنه قبلی چرخید، چه به لحاظ ساختاری که هیچ تغییری در وضع خراب قبلی بهوجود نیامد و چه در قضایایی مانند برگزاری مجمع انتخاباتی، مشکلات مربوط به عدم توافق در دریافت حق پخش تلویزیونی و هزاران هزار مشکل دیگر... اگر میخواهید بدانید مشکل از کجا ناشی میشود، باید بدانید اساسا نوع نگاه دولت به ورزش غلط است. زعمای قوم نمیدانند دقیقا از ورزش چه چیزی میخواهند. رئیس فدراسیون ما، شخص شخیص علی کفاشیان، اقتدار لازم را ندارد و البته از نفوذ لازم هم بیبهره نشان میدهد. در دوران ریاست صفاییفراهانی، ما به لطف نفوذ در کنفدراسیون آسیا، میتوانستیم برخی معادلات را به نفع خودمان تغییر دهیم اما از آن به بعد و بهویژه در دوران ریاست رئیس فعلی، هیچکس خارج از مرزها به قول معروف برای حرفها و خواستههای ما تره هم خرد نمیکند، چه برسد به ریاست و اعمال نفوذ دارای نتیجه! مدیریت و برنامهریزی عملا در فوتبال ما وجود ندارد. البته وقوع این اتفاق در فوتبال دولتی چندان عجیب نیست و تا وقتی دولت متولی فوتبال است، باید هم منتظر قطار شدن ناکامیها باشیم اما راهحل چیست؟ به نظرم، دولت باید روزی به توانمندیهای فوتبال در خارج از مستطیل سبز ایمان بیاورد. ورزش و بهطور خاص فوتبال نه فقط یک فعل و بازی برد و باخت، بلکه موضوعی تأثیرگذار در کاهش بزهکاری، اعتیاد و آسیبهای روانی جامعه است. کاری به جایی رسیده که ورزش را وزارتخانهای فعال برای پیشرفت میدانند. اگر ما از این هیجان، نشاط استخراج کنیم و با تعقل پیش برویم، توان موفقیت در آینده نه چندان دور را بهدست میآوریم. به فوتبال اروپا نگاه کنید. گردش سرمایهای حدود 20 میلیونی در هر بازی، یعنی فراتر رفتن فوتبال از افقهای مستطیل سبز. یعنی تاثیرگذاریاش بر معادلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... دنیا. زمانی گفته میشد در زمینه ورزش ایران، به ازای هر نفر 10هزار تومان هزینه میشود که با یک حساب سرانگشتی مجموع این سرمایهگذاری، عدد 800میلیارد را نشان میدهد اما این پول، غالبا درست و مدیریت شده خرج نمیشود. چرا؟ واضح است. چون ما برنامهریزی مناسبی نداریم. امیدوارم سال آینده، پروسه تصدیگری دولت در امور ورزشی با سرعت بیشتری کاهش یابد تا روزنهای برای خارج شدن فوتبال ما از چنبره دولتی بودن فراهم شود و بالاخره روزی استقلال و پرسپولیس بهعنوان بخش بزرگی از سرمایههای فوتبال ما توان ایستادن روی پاهای خودشان را بهدست بیاورند. اگر این اتفاق رخ دهد، به نظرم بزرگترین اتفاق ممکن برای برون رفت از شرایط نه چندان مطلوب فعلی رخ داده است. مدیریت و برنامهریزی مناسب میتواند ما را از شرایط فعلی خارج کند و به گمانم، این 2، 3 جمله آخر بهترین آرزو برای فوتبال و ورزش نحیف شده ما در سال 94 است.