[ لیلامهداد] استفاده از هوش مصنوعی در حوزه همراهی عاطفی و مدیریت مسائل روانی تا سال 2025 به سطحی پیشرفته رسیده که بازتعریف روابط انسان-ماشین را موجب شده است. واقعیت جامعه جهانی این است که دادههای عینی نشان میدهد میانگین زمان مکالمه رودرروی انسانها 42درصد کاهش یافته است. این تناقض، چالش بنیادین عصر دیجیتال را در حفظ تعادل بین کارایی تکنولوژیک و اصالت انسانی آشکار میسازد. البته براساس همین دادهها کیفیت ارتباطات انسانی در محیطهای شهری هم با کاهش 40درصدی روبهروست. درواقع متوسط مدت زمان مکالمه معنادار 6.7 دقیقه در روز است و عمق عاطفی مکالمات سطح 2 از 10 مبتنی بر شاخص Oxford Emotional Depth ارزیابی شده است. طبق برخی دادهها میانگین عمق مکالمات خانوادگی 28درصد کاهش یافته و در مقابل موارد درگیری عاطفی در روابط عاشقانه 41درصد افزایشی بوده است. اگرچه الگوهای پذیرش اجتماعی هم تغییر یافته بهطوری که 55درصد نسل Z ترجیح میدهند مشکلات خود را ابتدا با Artificial Intelligence در میان بگذارند. در این میان شاهد کاهش 30درصدی مراجعه به روانشناسان انسانی در بین متولدین دهه 2000 هم هستیم.
صعود «تراپی و همراهی» به رتبه اول کاربرد هوش مصنوعی در سال 2025
براساس تحقیقات موسسه HBR در سال 2025 پنج تحول کلیدی در الگوی استفاده از هوش مصنوعی مولد را شاهدیم. این موسسه در تحقیقی جدید نشان میدهد افراد این روزها از هوش مصنوعی بیشتر برای چه کارهایی استفاده میکنند و استفاده آنها از هوش مصنوعی مولد طی یک سال گذشته چه تغییری کرده. براساس این تحقیقات که از تحلیل دادههای انجمنهای آنلاین مانند Reddit و Quora طی 12ماه گذشته جمعآوری شده در سال 2025 کاربردها از موارد فنی فراتر رفته و افراد از این فناوری برای کارهایی مانند رفع نیازهای عاطفی، رشد فردی و سازماندهی زندگی هم استفاده میکنند. براساس یافتههای این پژوهش، «تراپی و همراهی» به رتبه اول کاربرد هوش مصنوعی در سال 2025 صعود کرده تا جایی که 68درصد کاربران از چتباتها برای مدیریت بحران روانی مانند سوگ، اضطراب استفاده میکنند. این جمعیت بر این مساله تاکید دارند که AI بهتر از انسانها به احساساتشان احترام میگذارند. این موضوع نشان میدهد کاربران چتباتها از این ابزارهای رایگان یا ارزان که آنها را قضاوت نمیکنند، برای مقابله با چالشهای روانی مانند مواجهه با غم و اندوه یا تروما استفاده میکنند.
43درصد بازار در دست پلتفرمهای ترکیبی آموزش – مربیگری
رشد فردی هوشمند در رتبه بعدی قرار دارد. این در حالی است که پلتفرمهای ترکیبی آموزش – مربیگری 43درصد بازار را ازآن خود کردهاند و با ویژگیهای تحلیل رفتاری لحظهای، تولید برنامههای توسعه فردی تطبیقی و شبیهسازی سناریوهای چالشبرانگیز سبب شدهاند ، کاربران بیشتری از هوش مصنوعی در این عرصه بهره ببرند. سازماندهی زندگی در رتبه سوم ایستاده. کاربرانی که در این عرصه از هوش مصنوعی استفاده میکنند، توانستهاند برنامههای هفتگیشان را تا 72ساعت بهینه کنند. هوش مصنوعی به آنها کمک کرده تا در زمینه پیشبینی تعارضات زمانی با دقت 94درصدی عمل کنند. یکپارچهسازی دادههای سلامت و حرفهای هم یکی دیگر از مزایای هوش مصنوعی در زمنیه سازماندهی زندگی برای کاربران بوده.
قابلیت تنظیم سطح همدلی از صفر تا 100؛ جذابیت هوش مصنوعی
هرچند در میانه تحولاتی که هر روزه در دنیای AI شاهدیم مکانیسمهای جدید تعامل برای کاربران جذابیت بیشتری ایجاد کرده بهگونهای که هوش مصنوعی با بهره از فناوریهای پیشرفته توانسته رابطهای صوتی با پاسخگویی احساسی (ERC v2.3)را فراهم بیاورد که برای کاربران موردتوجه بوده است. البته بهره بردن از آواتارهای دیجیتال با قابلیت تقلید زبان بدن، سیستمهای حافظه بلندمدت شخصی و قابلیت تنظیم سطح همدلی از صفر تا 100 هم مواردی هستند که به جذابیت آنها افزوده تا کاربران بیشتری را ترغیب به بهره بردن از آن شوند.
افزایش 57درصدی تنهایی دیجیتالی در گروه سنی 18 تا 35
یکی از دلایلی که در سال 2025 تراپی و همراهی در رتبه نخست استفاده از هوش مصنوعی قرار گرفته، فشارهای اجتماعی است، بهطوری که طبق آمارها تنهایی دیجیتالی در گروه سنی 18 تا 35 سال افزایش 57درصدی داشته، اگرچه در مقابل هزینه جلسات مشاوره هم روند افزایشی در پیش گرفته است. هوش مصنوعی زیر سایه پیشرفتهای فنی توانسته تا 70درصد زمان تاخیر در پاسخهای عاطفی را کاهش دهد، البته تا 94درصد هم در تشخیص الگوهای گفتاری استرسزا موفق بوده. البته کاهش 80درصدی خطاهای تشخیصی در تحلیل متون احساسی را هم نباید نادیده گرفت، درواقع همه اینها دستبهدست هم دادند تا تراپی و همراهی در رتبه نخست استفاده از هوش مصنوعی قرار بگیرد.
بلوغ اکوسیستم AI در درک لایههای پیچیده نیازهای انسانی
نکته قابل تامل اینکه این رویه سبب شده جامعه جهانی با چالشهای نوظهوری دست به گریبان باشد. به عنوان نمونه 38درصد کاربران پراستفاده با مشکل وابستگی دیجیتال روبهرو هستند. شکاف نسلی هم یکی دیگر از چالشهاست بهطوری که تنها 22درصد کاربران بالای 60سال با سیستمهای عاطفی محور ارتباط برقرار میکنند. این در حالی است که نگرانیهای امنیتی در اشتراکگذاری دادههای حساس و نیاز به استانداردهای جدید برای صدور مجوز سیستمهای رواندرمانی AI هم هست. نکته قابل تامل اینکه در مقایسه با سال 2024، سهم استفادههای فنی 40درصد کاهش یافته در حالی که حوزههای مرتبط با توسعه فردی 270درصد رشد داشتهاند. این انتقال نشاندهنده بلوغ اکوسیستم AI در درک لایههای پیچیده نیازهای انسانی است. اما نکته کلیدی این است که این تحول نشاندهنده گذار از «هوش مصنوعی به عنوان ابزار» به «همراه دیجیتال» است که عمیقاً در زندگی روزمره ادغام شده است.
هوش مصنوعی با وجود مزایای آشکار، نگرانیهایی جدی ایجاد کرده
به گفته مریم اخلاقیپور، عضو انجمن روانشناسی تربیتی ایران به «شهروند» صرفا نمیتوان گفت استفاده از هوشمصنوعی برای همراهی نشانه تنهایی آدمهاست. اخلاقیپور جایگزین کردن هوشمصنوعی در مسائل مشاورهای را به کمبود وقت، دسترسی راحتتر و شاید مشکلات مالی نسبت میدهد. این عضو انجمن روانشناسی تربیتی ایران میگوید:«استفاده روزافزون از هوش مصنوعی (AI) در حوزه سلامت روان، به ویژه در جوامعی مانند ایران، با وجود مزایای آشکار، نگرانیهایی جدی درباره تشدید تنهایی، کاهش کیفیت تشخیص و تضعیف ارتباطات انسانی ایجاد کرده است.» او عنوان میکند:«در نحوه بهره بردن از هوش مصنوعی یک فاکتور مهم وجود دارد، اینکه این کار چقدر به عادت ما بدل شده است.» اخلاقیپور بیان میکند:«در برخی موارد و مسائل افراد نیاز دارند به روانشناس مراجعه کنند. به عنوان مثال گاهی اوقات کاربران با جستجوی علائم بیماری در پلتفرمهای هوش مصنوعی، اغلب با بدترین سناریوها (مثل تشخیص سرطان از یک درد ساده) مواجه میشوند همین مساله ساده میتواند اضطراب و استرس کاربران و در مجموع بخشی از جامعه را افزایش دهد.»
تعامل با AI جایگزین ارتباطات رودررو نمیشود
به اعتقاد این عضو انجمن روانشناسی تربیتی ایران، هوش مصنوعی در حوزه روانشناسی در کنار مزایا، معایبی هم دارد. او میگوید:«دسترسی آسان و هزینه پایین AI، کاربران را به استفاده مکرر ترغیب میکند، در حالی که شدت واقعی مشکلات آنها ناشناخته میماند.» اخلاقیپور معتقد است محرزترین ایراد این است که افراد تمایل کمتری به ارتباط گرفتن پیدا میکند زیرا هوش مصنوعی در کسری از ثانیه اطلاعات بسیاری در اختیارشان قرار میدهد. او ادامه میدهد:«تعامل با AI جایگزین ارتباطات رودررو نمیشود. در فرهنگ ایرانی که بر پایه مهمانیها، دوستیهای عمیق و حمایت گروهی است، این جایگزینی میتواند به احساس تنهایی دامن بزند.» این عضو انجمن روانشناسی تربیتی ایران بیان میکند: « گروهدرمانی به افراد کمک میکند تا بدانند «تنها نیستند»، اما AI این حس تعلق را ایجاد نمیکند.» اخلاقیپور عنوان میکند: «واقعیت امر این است که هوش مصنوعی قادر به درک لحظهای حالات عاطفی کاربران نیست. حتی اگر فردی روشهای خودکشی را جستجو کند، سیستم نمیتواند اقدام فوری برای نجات او انجام دهد.» او اظهار میکند:«در مقابل، روانشناسان انسانی میتوانند با ارزیابی نشانههای غیرکلامی (مانند لرزش صدا یا ناخنجویدن) خطر را شناسایی و مداخله کنند.»
لایههای فرهنگی هنوز در الگوریتمها جایی ندارند
او بر این باور است هوش مصنوعی مانند یک چاقوی دولبه است. هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین ارزیابی چندبُعدی انسان شود. این در حالی است که در مواردی مانند اختلالات اضطرابی یا افسردگی، نادیده گرفتن تعاملات انسانی خطر عواقب جبرانناپذیری دارد. این عضو انجمن روانشناسی تربیتی ایران میگوید:«اگرچه هوش مصنوعی دسترسی به خدمات روانشناسی را افزایش داده، اما در ایران—که «ارتباطات» سنگ بنای سلامت روان است—سوگیری بیش از حد به سمت فناوری میتواند جامعه را به سمت انزوای ساختاریافته سوق دهد.» او عنوان میکند:«با گسترش فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) در حوزه سلامت روان، کارشناسان هشدار میدهند که این ابزارها به دلیل نادیده گرفتن مؤلفههای فرهنگی و اجتماعی منحصربهفرد ایران، ممکن است به جای کاهش تنهایی، به تشدید انزوای افراد دامن بزنند.» او بر این باور است هوش مصنوعی برای جامعهای طراحی شده که فردگرایی را بر جمع گرایی ترجیح میدهد. در ایران، حتی یک مشاوره ساده روانشناسی نیز باید بتواند سنتهای خانوادگی و تعهدات اجتماعی را در نظر بگیرد. این لایههای فرهنگی هنوز در الگوریتمها جایی ندارند.