شماره ۳۳۳۷ | سه‌شنبه 9 ارديبهشت 1404
صفحه را ببند
دیکتاتوری خون‌ریز و شرور، با مناسب‌ترین «وجه تسمیه» ممکن!

[شهروند]   «سال ۱۹۷۷، بعد از آن که صدام از موضوع شباهت من به خودش باخبر شد، خواست شخصاً من را ببیند. وقتی وارد دفترش شدم، به شدت تعجب کرد و مات و مبهوت شد. در این دیدار او به من پیشنهاد کرد که خدمتی به او کنم که در واقع خدمت به عراق است. من بسیار ترسیده بودم. فضای اتاق کار صدام بسیار باشکوه بود، ولی آن چه از پیشینه رئیس‌جمهور می‌دانستم من را به رعب می‌انداخت. پس از این که صدام باب صحبت را باز کرد، به من گفت: «میخائیل مادرت اهل کجاست؟» گفتم کاظمین. بعد او با لحنی شیطنت‌بار گفت: «ممکن است پدرم به کاظمین رفته باشد و این شباهت بی‌دلیل نباشد!» او کلمات زشتی می‌گفت که آزارم می‌داد...» متن داخل گیومه بخشی از خاطرات میخائیل رمضان، بدل صدام حسین رئیس ‌جمهوری معدوم عراق است. رمضان در کتاب خود با عنوان «در سایه صدام»، توضیح می‌دهد که چطور از ‌سال ١٩٧٩ میلادی نقش دیکتاتور عراق را بازی کرده و ضمن ‏حضور در مجامع عمومی و دیدار از خط مقدم نبرد با ایران، با سران و شخصیت‌های سیاسی ‏مانند یاسر عرفات و حسنی مبارک نیز ملاقات کرده است.

رشد کردن زیر نظر عموی ملی‌گرا، متعصب و بعثی
88 سال پیش، برابر 28 آوریل ١٩٣٧ میلادی، صدام حسین عبدالمجید، پنجمین رئیس‌جمهوری عراق، در روستای العوجه شهر تکریت به دنیا آمد. مادرش او را «صدام» به معنای فردی که بسیار صدمه یا آسیب می‌رساند، نام نهاد. او هیچ‌گاه پدر خود حسین المجید را که 5 ماه قبل از تولدش ناپدید شد، ندید. صدام پس از ازدواج مجدد مادرش، تا 3 سالگی در خانواده دایی خود، خیرالله طلفاح زندگی کرد. او در 10 سالگی برای در امان ماندن از آزارهای ناپدری‌اش به بغداد فرار کرد تا با عمویش حسن عبدالمجید که یک عرب ناسیونالیست و سُنی متعصب بود زندگی کند. او با راهنمایی حسن المجید به یک دبیرستان ملی‌گرا رفت و در سال ۱۹۵۷ میلادی، یعنی در ۲۰ سالگی به حزب انقلابی و پان‌عربی بعث که عمویش هم از طرفداران آن بود پیوست.  
شرکت در توطئه‌های خونین برای قبضه کردن قدرت
صدام بعدها به دلیل موقعیت ممتاز دایی - و پدر زن - خود یعنی خیرالله طلفاح در حزب بعث، به این حزب پیوست و مدارج ترقی را به سرعت طی کرد. او با مشارکت در توطئه سوءقصد به جان عبدالکریم قاسم رئیس‌جمهوری عراق، به چهره‌ای ‏محوری در حزب تبدیل شد. صدام و بعثی‌ها در دولت رهبر کودتا یعنی عبدالسلام عارف ‏پست‌های مهمی را قبضه کردند و درست در همین ایام بود که وسوسه قبضه کردن تمام قدرت به جان‌شان افتاد. آرزویی که با ترتیب دادن یک کودتای نظامی توسط بعثی‌ها و به قدرت رساندن ژنرال احمد حسن‌البکر خیلی زود محقق شد. صدام در دولت جدید پله‌های ترقی را تا پست معاونت ریاست‌ جمهوری طی کرد و نهایتاً ‏در جولای ١٩٧٩ میلادی با مجبور کردن حسن‌البکر به استعفا، عنان قدرت را در عراق به دست گرفت.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  46