امیرحسین رستمی بازیگر
فوتبال!؟ راستش را بخواهید من اصلا اهل این ورزش نیستم! شاید تنها هنرمندی هم باشم که طرفدار دوآتیشه هیچ تیمی نیستم و عمدتا هیچکدام از بازیها را دنبال نمیکنم! جالب اینجاست با وجود این قضیه، سریالهایی بازی کردم که اتفاقا موضوع اصلیاش هم با این حرفه ارتباط داشته است! سریال«سه، پنج، دو» و «آخرین بازی»؛ که دومی همین چند روز قبل پخشش به پایان رسید. این سريال با اینکه یک کار طنزی بود اما ترجیحا به خاطر خصوصیات کاراکترم، نقش کاملا منفی و خنثی در آن بازی میکردم.
تجربه بازی در چنین نقشی برایم غریبه نبود. شاید مخاطب مرا تنها بهعنوان بازیگر طنز بشناسد اما حضور اولیهام در عرصه بازیگری با حضور در کارهای درام شکل گرفت. بالطبع آدمهایی مثل رستمی - نقشی را که در این سریال بازی کردم - هم زیاد دیده بودم و از نزدیک میشناختم. آدمهایی مثل او، اتفاقهایی که در داستان سریال میافتاد، مافیا در فوتبال و... همه واقعیت داشت.
شاید بخش مهم و غیرقابل انکار بازیگری این است که شما حتی اگر از نقشی نفرت داشته باشید و با آن بیگانه باشید، باید آن را بازی کنید. چون وظیفه من بهعنوان یک بازیگر این است هر چیزی را که کارگردان از من میخواهد تا جایی که امکان دارد و در توانم هست، اجرا کنم.
این سریال، ازجمله كارهاي ملودرام و جدیام به حساب میآمد؛ در ادامه نقشهایی که در سریالهای «دختران حوا»، «یه تیکه زمین بازی» و... بازی کرده بودم. فکر میکنم بازی در اینگونه سریالها هم به مراتب راحتتر از کارهای طنز است. چون در کار طنز من امضا دارم و این امضا برایم خيلي اهمیت دارد. مثلا وقتی در «دودکش» بازی کردم، میدانستم باید در بهترین سریال ماه رمضان بازی کنم و تا جای ممکن تلاش خودم را انجام دادم.
اما در ملودرام و درام به هیچوجه دنبال امضا نمیگردم. چون آنقدر در این عرصه بازیگر داریم که من اصراری ندارم امضایی در آن داشته باشم. فقط همین که نمره قبولی در آن بگیرم، برایم کافی است. فكر ميكنم در «آخرين بازي» هم توانستم نمره قبولي بگيرم.