[ ملیحه محمودخواه] در روز جمعه، در دل سردترین ساعات شب، وقتی آسمان تاریک و ابرهای سنگین کوهستان مرودشت به زمین چسبیده بودند، ۱۹ کوهنورد در مسیر بازگشت از قله واپر راه را گم کردند و همین کافی بود تا یکی از عملیاتهای امدادی سخت در منطقه مرودشت برای نجاتگران هلالاحمر شکل بگیرد. این در حالی است که دما به شدت پایین رفته و خطرات مرگبار کوهستان، جان کوهنوردان را تهدید میکرد.
یک صعود که قرار بود بی دغدغه باشد
دو تیم کوهنوردی برق شیراز و فاتحان طبیعت شیراز به مقصد قله واپر در مرودشت حرکت کرده بودند. آنها صبح زود به روستای کندازی رسیدند و شروع به صعود به قله معروف واپر کردند. همه چیز طبق برنامه پیش می رفت و قرار بود صعود از 5 صبح آغاز و در نهایت تا 4 بعد از ظهر ادامه پیدا کند. اما در حین بازگشت، یکی از اعضای تیم به طرز ناگهانی دچار حادثه شد. پای او پیچ خورد و در همان لحظه سقوط روی زمین دستش شکست. همه چیز در کمتر از چند ثانیه به هم ریخت. این حادثه کافی بود تا روند حرکت تیم مختل شود و بحران جدیتری آغاز شود.پس از حادثه و در حالی که تیمها درگیر مشکلات مختلف بودند، راهگمکردگی و سردرگمی در مسیر بازگشت، آنها را به بحران جدیتری کشاند.
سرپرست تیم برای پیدا کردن راه از گروه جدا شد تا بتواند جایی پیدا کند که گوشی آنتن داده و با آن بتواند مسیر را پیدا کند اما در یک کوهستان ناآشنا، که مسیرش تنها با کمک بومیان قابل پیمایش بودمسیر ها را گم کرد. اما با این حال توانست با گروه نجات تماس بگیرد از آنها درخواست کمک کند . در این میان، تیمهای نجات هلالاحمر به فرماندهی رفیعی ، سرپرست هلال احمر مرودشت وارد عملیات شدند.
او در مورد جزییات حادثه به «شهروند» می گوید: بلافاصله تیم نجات و کوهستان فراخوانده شدند که تعداد زیادی از آنها از بچه های داوطلب هستند. تیمهای کوهستانی با تمام تجهیزات خود به منطقه اعزام شدند، و در حالی که تاریکی شب و سرمای شدید، توان حرکت را می گرفت و شرایط را سخت تر می کرد، عملیات نجات آغاز شد.
او ادامه می دهد: ما با سرتیم گروه که خودش هم از گروه جدا شده و گم شده بود در ارتباط بودیم و در ابتدا از او خواستیم از مکانی که قرار دارد تکان نخورد و همانجا بماند تا او را پیدا کنیم اما کمی بعد ارتباط ما با او هم قطع شد.
مشکلات و چالشهای پیش رو
او ادامه می دهد: در جریان صحبت با سرپرست تیم
از مشکلات گروه و داشتن مصدوم در میان آنها مطلع شدیم . ساعت ها جست وجو در دل کوه انجام شد و تقریبا ساعت 12 شب متوجه نور هدلاین های آنها شدیم و توانستیم آنها را پیدا کنیم . در این فاصله سرپرست تیم هم به گروه برگشته بود و این کار را برای ما راحت تر کرده بود .
مشکلات بازگشت مسیر
اما این تنها مشکل نبود. یکی از اعضای تیم سابقه بیماری صرع داشت ، و دیگری به دلیل خستگی و مشکلات راه دچار ترس شدیدی از ارتفاع شده بود و این شرایط را پیچیدهتر کرد. این اعضا علاوه بر ناتوانیهای بدنی، در موقعیتی قرار داشتند که هیچ یک از گوشی هایشان آنتن نمی دادو باید با احتیاط مسیر برگشت را طی می کردیم .
طوفان ، سرما و تاریکی مطلق
مهرداد فلاحی و یکی از نجاتگران که در این عملیات شرکت داشت، در مورد شرایط بحرانی کمک رسانی به «شهروند» می گوید: وقتی وارد منطقه شدیم، وضعیت بسیار بحرانی و هوا به شدت سرد شده بود به طوری که فردای آن روز اعلام شد که گیاهان و شکوفه ها در آن منطقه یخ زده اند و دمای بسیار پایین هوا شرایط را تا حدودی سخت می کرد. این شرایط باعث شد که سرعت حرکت بسیار کم شود. علاوه بر این، خطرات دیگری مثل وجود خرسهای قهوهای در منطقه هم بر سختی کار میافزود.
استفاده از حیوانات برای نجات
در شرایط دشوار این عملیات، نجاتگران هلالاحمر تصمیم گرفتند از حیوانات چهارپا برای انتقال مصدومان به پایین کوه استفاده کنند.
فلاحی توضیح میدهد: در شروع حرکت تیم نجات از آنجا که می دانستیم تیم گم شده، مصدوم دارد تصمیم گرفتیم از قاطر برای حمل مصدومان کمک بگیریم چرا که در شرایطی که مسیر پر از سنگ و صخره بود و راه رفتن بسیار سخت بود، آوردن مصدوم به پایین کار سخت تری است زیرا به گفته
بومی های محلی راه بسیار باریک بود و امکان تردد یک نفر هم به سختی بود و این یکی از سختترین بخشهای عملیات بود، زیرا فاصله بسیار زیادی تا دامنه کوه داشتیم و در این مدت، تیمهای نجات نیز باید مراقب میبودند که هیچ یک از اعضای گروه به زمین نیفتد یا دچار مشکلی نشوند.
بحران سرمای شدید و کمبود منابع
یکی از مشکلات بزرگ دیگری که تیم نجات با آن مواجه شد، کمبود منابع غذایی و آب بود. او ادامه می دهد: در ابتدا، بسیاری از اعضای تیم کوهنوردی، به ویژه کسانی که دچار ضعف و بیحالی شده بودند، از کمبود مواد غذایی و آب گلایه میکردند. تیم نجات با خود خرما، کشمش و آب نبات آورده بود که توانستیم آنها را در بین اعضای گروه توزیع کنیم.اما به حدی هوا سرد بود که آب بطریها را باید روی آتش گرم میکردیم تا بتوانند بخورند.
تعامل و هماهنگی با تیمهای محلی
او توضیح می دهد که منطقه واپر سه مسیر برای کوهپیمایی دارد و این دو گروه کوهنورد سخت ترین مسیر را برای تردد انتخاب کرده بودند و راههای ارتباطی و مسیرها بسیار پیچیده بودند به همین دلیل نیاز به همکاری با تیمهای محلی بیشتر از هر زمان دیگری احساس شد. آنها در این عملیات به ما کمک زیادی کردند.
خطر خرسهای قهوهای
در کنار همه سختیهای مسیر و شرایط جوی، یکی دیگر از خطرات احتمالی که نجاتگران را تهدید میکرد، خطر برخورد با خرسهای قهوهای بود.فلاحی
می گوید: منطقهای که در آن عملیات انجام میشد، منطقه حفاظتشده بود و خرسهای قهوهای در آنجا حضور داشتند. این خطر به ویژه در این فصل که فصل زایش خرس ها است بیشتر می شود. ما تمام تلاش خود را میکردیم که با صدای بلند و با استفاده از ابزارهایی مانند بطریهای آب که صدا میدادند، مسیر رابرای حرکت، امن کنیم تا با این خرس ها و خطر حمله احتمالی آنها روبه رو نشویم.
بی حالی و ضعف گروه
او ادامه می دهد : یکی از مسائلی که سبب می شد مسیر حرکت سخت شود ضعف و بی حالی اعضای گروه بود.
یکی از اعضای تیم دچار مشکل کلیه و دیگری با دردهای کمر مواجه شد. هر لحظه از انرژی کوهنوردان کاسته میشد و دچار بی حالی می شوند. اما در این شرایط، تیم امدادی نه تنها از لحاظ فیزیکی بلکه از لحاظ روحی نیز به اعضای تیم کوهنوردی قوت میبخشیدند و در واقع هر چند دقیقه مجبور به توقف می شدیم و دوباره به راه می افتادیم.
همدلی رمز موفقیت تیم بود
رفیعی سرپرست این عملیات که در تمام این مدت در خط مقدم عملیات قرار داشت، می گوید: در چنین شرایطی، هیچ چیزی جز همدلی و اتحاد نمیتواند موفقیت را برای تیمهای نجات به ارمغان بیاورد. ما توانستیم در دل کوهستانی که سرما، حرکت را سخت
می کرد تیم را نجات دهیم.
سختیهای مسیر و تلاشهای بیوقفه نجاتگران
در ادامه،زارع از تلاشهای نجاتگران هلالاحمر سخن گفته و ادامه می دهد: تیم نجات ، واقعا فوقالعاده عمل کردند. وقتی که من با دوستانم تماس گرفتم، آنها از طریق آشنایانشان با تیم هلالاحمر ارتباط برقرار کردند. تیم هلالاحمر واقعا زحمت زیادی کشید و تعداد قابل توجهی از نیروهای امدادی در این کمک رسانی حضور داشتند.
او ادامه می دهد: با اینکه شب خیلی تاریک بود و سرمای شدیدی داشتیم، بچههای هلالاحمر هیچ وقت از کمک کردن دست نکشیدند. واقعاً از آنها راضی بودیم. تیم نجات برای رساندن آب و غذا برای گروه ما به سختی تلاش کرد وبا خود مواد غذایی را به بالای کوه آورده بود. او ادامه می دهد: شرایط سخت بود، تیم نجات باید در تاریکی شب و سرمای شدید به ما میرسید. گروه ما هم از قبل خیلی خسته شده بود و با طی مسیر طولانی از نظر جسمی تحلیل رفته بودیم. غذا و آب کم داشتیم و شرایط جوی به شدت سرد بود. به نظرم بچهها برای نجات ما تمام توان خود را گذاشتند. از آن لحظه که حادثه برای من افتاد تا زمانی که تیم نجات به ما رسید، تقریباً ۷ ساعت طول کشید.
زارع ادامه می دهد: ساعت ۱۲:۳۰ شب، پس از ساعتها درد و تحمل، با رسیدن تیم نجات، حس اطمینان و آرامش پیدا کردیم. آن شب یک شب بینظیر و پر از تلاش بود.
تماس اضطراری در دل شب
صدیقه زارع کوهنوردی که در این حادثه دچار آسیب شده بود به خبرنگار شهروند می گوید: در مسیر حرکت پایم به تخت سنگها برخورد کرد و به شدت آسیب دید همزمان که روی زمین افتادم دستم هم شکست. همان لحظه خودم متوجه شدم که دستم شکسته، اما چون در منطقهای دورافتاده و بدون امکانات بودیم، هیچ وسیلهای برای آتلبندی دستم نداشتیم
او ادامه میدهد: برای متوقف کردن خونریزی پای من ، لیدر گروه و بچههای تیم با سرعت وارد عمل شدند و خونریزی را بند آوردند. حتی در آن شرایط، چون هیچ چوب یا پارچهای برای ساختن آتل نداشتیم، دستم را با شالم به گردنم آویزان کردم. در حالی که درد شدیدی داشتم، تا رسیدن به تیم نجات، وضعیت بسیار بحرانی بود.