شماره ۵۲۴ | ۱۳۹۳ شنبه ۲۳ اسفند
صفحه را ببند
بهداشت،‌ خشونت و سالمند آزاری

شده است که پیرمردی را در خانه یا کوچه و خیابان بیازارید؟ شده است دل پیرزنی را بلرزانید؟ شده است تحقیر مقام و منزلت انسانی از این دست را ببینید و سکوت کنید؟
امروزه هنگامی که بحث خشونت در خانواده مطرح می‌شود اکثر اندیشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی، زنان و کودکان را قربانیان اصلی خشونت در خانواده تلقی کرده و از سالمندان کمتر یاد می‌کنند. اگرچه وجود همسرآزاری و کودک‌آزاری در جوامع مختلف به تناسب ساختار فرهنگی و اجتماعی‌شان متفاوت بوده و در مقایسه با پدیده سالمندآزاری از فراوانی بیشتری برخوردار است اما این امر دلیل بر نفی سالمندآزاری نیست. می‌توان گفت در این مورد نیز همانند سایر مسائل سالمندی از توجه به آن غفلت ورزیده شده و در مواردی خصوصا در کشورهای درحال توسعه که در معرض تغییرات و تحولات فراوانی هستند به بوته فراموشی سپرده شده است. از آن‌جا که ساختار سنی جمعیت درحال حاضر متفاوت از گذشته است و تعداد افراد سالمند نسبت به کل جمعیت به‌طور مداوم در تمام کشورها رو به افزایش است لذا این شرایط ایجاب می‌کند که توجه به سالمند و مسائل سالمندی بیش از پیش مورد توجه مسئولان جامعه قرار گیرد.
در دهه ۸۰ میلادی، محققان با پدیده‌ای جدید یعنی اعمال خشونت نسبت به سالمندانی که با خانواده زندگی می‌کردند روبه‌رو شدند و معلوم شد که ‌درصدی از افراد سالمند در خانواده مورد بدرفتاری‌های جسمانی، روانی یا بی‌توجهی قرار دارند.
در حال حاضر نیز انجمن پزشکی آمریکا تخمین می‌زند که در ایالات متحده از بین افراد مسن ۸/۱‌میلیون نفر مورد بدفتاری قرار می‌گیرند. با این وجود و پس از گذشت ۲۰‌سال از مبحث خشونت و مشخص شدن صورت‌های گوناگون آن، هنوز این پدیده کاملا شناخته نشده است. با آن‌که خشونت‌های فیزیکی در مورد کودکان بیشتر از سایر زمینه‌ها مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات در این زمینه کامل‌تر است اما با توجه به روال تاریخی بررسی‌ها، باید گفت که بررسی‌های خشونت نسبت به کهنسالان هنوز قدم‌های اولیه خود را برمی‌دارد. امروزه محققان علاوه‌بر خشونت جسمانی (تنبیه‌بدنی) به انواع دیگر خشونت نیز اشاره کرده و از خشونت روانی (تحقیر، دشنام، از میان بردن اعتماد به‌نفس و سرزنش) خشونت اقتصادی (در مضیقه مالی دایم قرار دادن قربانی) خشونت اجتماعی) انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) و خشونت جنسی نام می‌برند.
اگر چه امکان دارد سالمندان به نوعی قربانی همه خشونت‌های فوق شوند اما به نظر می‌رسد بیشترین مقدمه‌ای که در مورد سالمندان عمومیت دارد، خشونت روانی است. خشونت روانی شامل بی‌احترامی لفظی مداوم، اذیت و آزار، تهدید‌های متداول مانند دوست نداشتن سالمند، مورد پسند نبودن، دشنام‌دادن، تمسخر و استهزای سالمند در جمع، ممنوعیت برقراری ارتباط با دیگران، بی‌توجهی نسبت به نیازهای جسمانی، اجتماعی و روانی سالمند، همه خشونت روانی است که سلامت روانی سالمند را به مخاطره می‌اندازد و موجب بروز احساساتی چون، بی‌میلی به زندگی، سرزنش خود، نداشتن اعتماد به نفس و نگرش مثبت، احساس یأس و ناامیدی و درماندگی، ترس از مردم، اضطراب، احساس گناه، احساس حقارت، احساس عدم‌شایستگی و خودارزشمندی و نهایتا کناره‌گیری سالمند می‌شود. در مواردی نیز که خشونت بین اعضای دیگر خانواده رخ می‌دهد، احساس فضای رعب و وحشت را در خانه حاکم کرده و شاهد بودن همین خشونت در خانه توسط سالمندان و کودکان می‌تواند خود تجربه‌ای از خشونت در خانه تلقی شود. متاسفانه بعضی از سالمندان برای رهایی از خشونت، خودکشی را به‌عنوان آخرین راه دانسته و اقدام به خودکشی می‌کنند. از طرف دیگر چون تن و روان آدمی وابسته به هم بوده و سلامت یکی در گرو سلامت و شادابی دیگر است، لذا در بیشتر موارد نیز این ناراحتی‌های روانی منجر به بروز بیماری‌های جسمانی در سالمندان شده و سلامت آنان را به مخاطره می‌اندازد. در ‌سال ۱۹۹۶ دوست‌های عضو در چهل و نهمین اجلاس جهانی بهداشت، موافقت کردند که خشونت یک اولویت بهداشت عمومی است و همگان را برای طرح عملیاتی علمی جهت پیشگیری و مبارزه با آن فراخواندند.
در بخشی از بیانیه مدیرکل سازمان جهانی بهداشت درخصوص خشونت چنین عنوان شده است: «مدت‌زمان طولانی است که خشونت مورد غفلت همگانی بوده و پاسخ اجتماعی به آن بیش از آن‌که به پیشگیری بینجامد، پاسخ واکنش بوده است. زمان آن رسیده که برای دستیابی به سلامت عمومی، تلاشی در جهت پیشگیری و درمان خشونت و عواقب آن به عمل ‌آید. درواقع سلامت عمومی با درگیری تمام افراد در مواجهه با این مشکل اعتبار یافته و همچنان که نیازمند مشارکت قوی دولت، اجتماعات محلی، دستگاه‌های قضایی و سازمان‌های غیردولتی است، نیازمند مشارکت اشخاص مسئول و تحقیق در بهداشت عمومی، آموزش‌و‌پرورش و علوم اجتماعی است. درحقیقت برای رفع خشونت در جوامع ما همکاری تمام افراد از هر جنس اعم از پیر و جوان مورد نیاز است.
آنچه مسلم به نظر می‌رسد این است که سالمندآزاری در کنار کودک و همسرآزاری در خانواده ایرانی وجود دارد. اما تاکنون هیچ بررسی خاصی در این زمینه صورت نگرفته. بنابراین لازم است ضمن توجه ویژه به این حوزه، تمهیدات لازم جهت کاهش، درمان و پیشگیری از سالمندآزاری فراهم شود.
پیشنهادات ذیل در این خصوص ارایه می‌شود:
- تهیه و تدوین قوانین و مقررات حمایت از سالمند
- تشکیل انجمن حمایت از سالمندان با مشارکت خود آنان
- تشکیل کمیته حذف خشونت علیه سالمندان
- خارج سازی حمایت از سالمندان از مرحله ترحم و تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به این گروه خاص
- آموزش خانواده‌های دارای سالمند در مورد رعایت نکات ایمنی
- پرکردن زندگی روزانه سالمندان با فعالیت‌های مفید جهت ارتقای عزت و اعتماد به نفس آنان
- توجه به بهداشت روانی و جسمانی سالمندان
انجام بررسی‌های علمی در مورد ابعاد و گستردگی سالمندآزاری به منظور حساس‌سازی، آگاهی و اقدامات لازم در سطح جامعه و درنهایت این‌که باید عوامل حمایت‌کننده از افراد به‌ویژه سالمندان در برابر هرگونه خشونت گسترش یافته و در برنامه‌ریزی جهت کاهش انواع گوناگون خشونت و عواقب آن مورد استفاده قرار گیرد.


تعداد بازدید :  539