شماره ۳۳۳۳ | چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404
صفحه را ببند
آخرین خبرها از حاکی از آن است که از حضور 35 ناشر کتابساز در نمایشگاه کتاب جلوگیری شده است
کتابسازان را بیرون کردند

  [ شهروند ]  ماجرا  از سال 1401 شروع شد؛ زمانی که نوشته‌ای در فضای مجازی، از یکی از تأسف‌بارترین جریان‌های حوزه کتاب پرده برداشت. هم‌زمان بسیاری از خبرگزاری‌ها و صفحات کتاب در روزنامه‌های مختلف هم درباره‌اش نوشتند و کار حتی به گزارش‌هایی در صدا و سیما راجع به این موضوع کشید. البته پیش از آن سال هم گزارش‌هایی درباره موضوع منتشر شده بود اما به جریانی خبری منتهی نشده بود. تابستان 1401 اما ورق برگشت و مخاطبان در سطح گسترده با ماجرای بی‌اخلاقی گسترده‌ای در صنعت نشر آشنا شدند. جریان از چه قرار بود؟ در این گزارش شرحی از ماوقع خواهیم داد و بعد از آن به خبری امیدوارکننده اشاره خواهیم کرد که اوائل هفته، خبرگزاری تسنیم منتشر کرد.

ماجرا از کجا شروع شد؟
ابتدا باید اشاره کنیم که جریان مورد نظر درباره عرصه ترجمه کتاب بود و به اوائل دهه نود برمی‌گشت؛ زمانی که کتاب‌هایی با عناوین و مترجمانی مشکوک از سوی گروهی ناشر منتشر شد. مشکوک از چه نظر؟ اول اینکه این ناشران فقط  به سراغ کتاب‌های پرفروش بازار می‌رفتند. یعنی می‌گشتند ببینند کتاب کدام ناشر اصطلاحا گرفته و بازار پیدا کرده، بعد سراغ همان کتاب می‌رفتند و با نام مترجمانی عموما گم‌نام همان کتاب‌ها را منتشر می‌کردند. تا اینجای کار، جریان از نوعی پخته‌خواری خبر می‌داد؛ یعنی استفاده از لقمه آماده دیگران برای سود حاضر و آماده. اما قصه فقط به همین‌جا منتهی نمی‌شد. بلکه به‌تدریج کاشف به عمل آمد، بعضی کتاب‌های آن‌ها اصلاً مترجم ندارد و اسم‌هایی که روی کتاب‌های‌شان به عنوان مترجم می‌زنند، وجود خارجی ندارند! این موضوع با جست‌وجوهای خبرنگاران کتاب هم بیشتر روشن شد. به این ترتیب که شما اسمی را روی کتاب می‌دیدید و شروع به جست‌وجو می‌کردید اما هر چه می‌گشتید، مترجم مربوطه را اصلا پیدا نمی‌کردید. ناشر هم پاسخگو نبود که تلفن مترجم مربوطه را به خبرنگار بدهد. همین رفتار، شک و تردیدهایی به وجود آورده بود که گویا عده‌ای ناشر صرفا در حال رونویسی از کتاب‌های ناشران دیگر هستند، بعد اسمی هم به عنوان مترجم برای خالی نبودن عریضه روی کتاب می‌زنند و کتاب‌های‌شان را می‌فروشند.

ترفندهای جدید کپی‌کاری!
ابتدای گزارش اشاره کردیم که ماجرا به اوائل دهه نود برمی‌گشت. در واقع در آن زمان تعداد این نوع ناشران هنوز محدود بود اما خلأهای قانونی در این زمینه کار را به جایی رساند که به‌تدریج تعدادشان زیاد شد. چرا؟ برای اینکه به‌راحتی می‌توانستند از زحمت دیگران استفاده کنند، کتاب‌های دیگران را با ترفندهای تازه رونویسی کنند و به هیچ‌کس هم پاسخگو نباشند. این ترفند چه بود؟ ناشران مذکور برای اینکه با شکایت مترجمان اصلی مواجه نشوند، کتابی را که پرفروش شده بود برمی‌داشتند، جملات مترجم را عوض می‌کردند و بعد به اسم مترجمانی نیست‌درجهان (!) و به نام نشر خودشان چاپ می‌کردند و پولش را به جیب می‌زدند! اگر هم مترجم قبلی شکایت می‌کرد که از روی کتابش کپی صورت گرفته، این ناشران دغل‌باز کتاب‌هایی را که رونویسی کرده بودند ارائه می‌دادند و مترجم و ناشر قبلی راه به جایی نمی‌بردند. چراکه اصولاً نمی‌شد به‌راحتی ثابت کرد این نوع ناشران در حال استفاده از ترفندهای جدید کپی‌کاری هستند. به این شکل که طوری کپی می‌کردند که طرف نتواند شکایت کند. به این شکل که شما کتابی را برمی‌دارید و از روی آن طوری رونویسی می‌کنید که انگار خودتان کتاب را ترجمه کرده‌اید!

چطور دست‌شان رو شد؟
تعداد این ناشران سودجو و اصطلاحا پخته‌خوار و مفت‌بر ابتدا کم بود اما طمع سودجویی کارشان را به جایی رسانده بود که رفته رفته زیاد شدند و دست روی تمام کتاب‌های پرفروش بازار گذاشتند. مترجمان‌شان هم یا گم‌نام بودند یا اینکه شما هیچ رد و نشانی نمی‌توانستید از آن‌ها پیدا کنید. به این ترتیب جریانی از شک و تردید در خبرنگاران کتاب به وجود آمد مبنی بر اینکه آیا این‌همه مترجم با اسم‌های عجیب و غریب اصلا وجود خارجی دارند؟! پیگیری‌ها هم کم‌کم نشان داد بعضی از این مترجمان وجود خارجی ندارند و به این ترتیب رفته رفه دست این ناشران رو شد. دلیل دیگر هم این بود که اگر ناشری به شکل صحیح و مناسب کار کند، هرگز فقط سراغ کتاب‌های دیگران نمی‌رود بلکه خودش هم تولیداتی عرضه می‌کند و ترجمه‌هایی به بازار ارائه می‌دهد. درحالی‌که این ناشران فقط سراغ کتاب‌هایی می‌رفتند که قبلا ترجمه شده بود. این رفتارها نشان می‌داد شبکه‌ای از ناشران دغل‌کار و کتابساز و پخته‌خوار شکل گرفته که در حال نابودی عرصه ترجمه هستند. اما چرا می‌گوییم نابودی عرصه ترجمه؟

ترجمه‌های ویرانگر!
چون برای ناشران کتابساز فقط سودجویی مهم بود، رونویسی‌ها از کتاب‌های دیگران را هم به شکل جملاتی ناقص و بی‌معنی انجام می‌دادند. در واقع نه مخاطب برای‌شان مهم بود و نه عرصه نشر. مثلا کتاب «جنگ و صلح» تولستوی را فقط برای این به بازار می‌دادند که می‌دانستند برای مشتری آشناست و احتمال زیاد دارد آن را بخرد اما دیگر برای‌شان مهم نبود که چطور «جنگ و صلح» را رونویسی کرده باشند؟ به این ترتیب شما کتاب‌های مشهور جهان را می‌دیدید که گاهی اصلاً نمی‌شد از روی بعضی جملاتش خواند! کلمات افتاده، جملات به هم ربطی ندارند، ناگهان یک صفحه سفید است، فصلی حذف شده و....
 این ناشران چون صرفا در حال کپی‌کاری از طریق رونویسی به نحوی بودند که دست‌شان رو نشود، دیگر به محتوای کتاب اهمیتی نمی‌دادند و در حال نابودی کتاب‌های مشهور بودند! مخاطب و مشتری بیچاره هم که نمی‌دانست گیر چه گروهی افتاده، کتاب را می‌خرید و چون جملات بی‌ربط این کتاب‌ها را نمی‌فهمید، از کتاب و کتاب‌خوانی زده می‌شد! به این ترتیب این نوع ناشران نه تنها در حال سرقت بلکه در حال نابودی عرصه ترجمه در ایران بودند.

تخفیف‌های عجیب و غریب
این ناشران که رفته رفته تعدادشان بیشتر می‌شد متأسفانه تا سال 1401 تمام عرصه‌های فروش را از آن خود کرده بودند. به عنوان مثال کنار خیابان را می‌دیدی که طرف بساط کرده و بالای بساط نوشته 50 درصد تخفیف! بگذریم از اینکه این تخفیف‌ها هم واقعی نبود. مثلا ناشری معتبر کتاب «جنایت و مکافات» داستایفسکی را ترجمه کرده و با قیمت 500 هزار تومان به بازار داده. این ناشران همان کتاب را به شکل وحشتناک کپی و رونویسی می‌کردند، اسم مترجمی جعلی را که اصلا وجود خارجی ندارد روی آن می‌زدند، بعد با قیمت یک میلیون تومان عرضه می‌کردند. اما در بساط‌های کتاب‌فروشی‌شان می‌نوشتند: «50 درصد تخفیف!» به این ترتیب کتاب را با همان قیمت ناشر معتبر می‌فروختند اما چه کتابی؟ کتاب پر از غلط با جملات بی‌ربط و کلماتی نامفهوم.

پیگیری‌ها به کجا رسید؟
سال گذشته اولین سالی بود که اداره کتاب دولت گذشته بالاخره جلوی تعدادی از معروف‌ترین این ناشران دغل‌کار ایستاد. به این ترتیب که ابتدای نمایشگاه کتاب عذرشان را خواست و آن‌ها را به نمایشگاه کتاب راه نداد. ریاست وقت اداره کتاب در واقع فهرستی از این شبکه ناشران کتابساز تهیه کرده بود و استوار و محکم علیه‌شان ایستاد تا به نمایشگاه بین‌المللی کتاب راه پیدا نکنند. این خبر در سال گذشته، خبری فوق‌العاده در مبارزه علیه این نوع بی‌اخلاقی گسترده بود. امسال هم این رویه با وجود تغییر دولت اتفاق افتاد که نشان می‌دهد صاحبان امر در این حوزه از این مهم غافل نشده‌اند و همچنان رویه حذف این کتابسازان را ادامه داده‌اند. در ادامه، گزارش خبرگزاری تسنیم را راجع به این ماجرا آورده‌ایم که می‌خوانید.

ممانعت از ورود ناشران کتاب‌ساز
سال گذشته برای نخستین بار 17 ناشر کتاب‌ساز یا همان پخته‌خوارها از حضور در سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران محروم شدند‌. امسال هم در حالی که یکی از دغدغه‌های جدی ناشران در چند سال گذشته در نمایشگاه کتاب تهران حضور ناشران پخته‌خوار در میان ناشران اصلی بود،‌ معاونت فرهنگی وقت وزارت ارشاد در سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از حضور 17 ناشر پخته‌خوار ممانعت به عمل آورد. این اقدام در حالی بود که این ناشران در دوره گذشته نمایشگاه یعنی در سی و چهارمین دوره در شبستان مصلی با غرفه‌هایی شلوغ اقدام به عرضه کتاب ها با تخفیف 80 درصد می‌کردند.
حالا در آستانه برگزاری سی و ششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران،‌ پیگیری‌های خبرنگار تسنیم نشان می‌دهد که در این دوره نیز قرار است ناشران پخته‌خوار به نمایشگاه کتاب راه پیدا نکنند،‌ شنیده‌ها حکایت از فهرستی 35 نفره از ناشران پخته‌خوار ممنوع از حضور در نمایشگاه است،‌ تعدادی از این ناشران از دوره قبل ممنوع‌الحضور شده و تعدادی دیگر نیز پرونده‌های محکومیت در هیات رسیدگی به تخلفات ناشران و هیأت تجدید نظر داشته‌اند.
عدم حضور ناشران پخته‌خوار در نمایشگاه اقدامی قابل توجه و تحسین‌برانگیز است که هم می‌تواند فضا را برای ناشران فعال بازار نشر ایمن کرده و هم در برخورد با ناشران کتاب‌ساز در طول سال نیز تاثیرگذار است. از سوی دیگر پیگیری‌های خبرنگار تسنیم نشان می‌دهد که  تعدادی از ناشران متخلف سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران نسبت به رای صادر شده در هیت رسیدگی به تخلفات سال گذشته اعتراض داشته‌اند که پرونده این ناشران در نخستین جلسه هیئت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات ناشران که پس از تعطیلات نوروز در سال جدید برگزار شد‌، مورد بررسی قرار گرفت،‌ اما این ناشران نتوانستند اسناد و مدارک کافی به هیئت ارائه دهند و رای صادر شده کما فی‌سابق به حکم خود باقی است.

درآمدی بر شناخت ژانرهای ادبی

ژانر (Genre) به معنای «تیپ»، «نوع»، «دسته» و «جنس» است و در ساده‌ترین تعریف، چهارچوب فرمی و مفهومی کتاب را مشخص می کند. همچنین در فرهنگ فارسی معین برای پاسخ به این سوال که معنای ژانر چیست، آمده: «مقوله‌ تألیف ادبی و هنری که دارای ویژگی در سبک ، شکل یا محتوا است.»
 در ادبیات، ژانرها دسته‌بندی‌هایی هستند که برای تخصصی کردن انواع مختلف سبک‌های ادبی به کار می‌روند. ژانرها بیشتر بر اساس موضوع، سبک، فرم و حتی مقصد و جهت ادبیات تعریف می‌شوند. ادبیات ژانری همچنین به معنای چیدمان انواع مختلف ادبیات در دسته‌بندی‌های خاص است.
در مجموع هر ژانر بر اساس موضوع، سبک و فرم نگارش مختص خودش را دارد و با توجه به معیارهایی مانند تم، سبک، فضا، زمان، نوع ادبی و مخاطب، در دسته‌بندی‌های ذکرشده قرار می‌گیرد و از سایرین جدا می‌شود.
با این مقدمه به معرفی کتاب «درآمدی بر شناخت ژانرهای ادبی»  میرویم . این کتاب  نوشته فرحناز علیزاده به همت نشر «پلات» منتشر شد.این  کتاب شامل یک پیشگفتار برای ابتدای متن و چهار بخش مجزا است.  در بخش ابتدایی کتاب، مقدمه‌ای کوتاه از مهندس ابراهیم مهدی زاده آمده است. در بخش پیشگفتار، دلیل  نوشتار و گردآوری موضوعات کتاب بیان  شده است. موضوعاتی نظیر اینکه «ژانر چیست؟» و «ادبییت و ماهیت ادبیات  از دیدگاه جاناتان کالر» و... چهار بخش مجزای کتاب هم مشتمل است بر «رئالیسم جادویی»، «علمی ، تخیلی»، «فانتزی» و «داستان‌های وهمی در حیطه سوررئالیسم». هر بخش با توجه به تاریخچه ژانر و علت پیدایش آن،  به علت استفاده ژانر در داستان می‌پردازد،  مشخصه‌های ژانر و تفاوت ژانر مورد بحث با ژانرهای دیگر نیز از موضوعاتی است که برای هر ژانر در نظر گرفته شده. همچنین باید گفت در انتهای هر مبحث نویسنده نمونه‌های متنی آورده و به تحلیل کوتاهی از هر نمونه بر اساس مبحث گفته‌شده ژانری پرداخته است. این کتاب در 230 صفحه با قیمت 350 هزار تومان از سمت نشر «پلات» وارد بازار کتاب شده است  و سومین کتاب درسی از نویسنده است. از آثار دیگر این نویسنده می‌توان به داستان مکاشفه اشاره کرد که به تحلیل داستان‌های مینی‌مال پرداخته و در سال 1392 از نشر «قطره» به چاپ دوم رسید. همچنین کتاب «گذری بر زاویه دیدهای مدرن» که دومین کتاب درسی نویسنده بود و اکنون به چاپ سوم رسیده.  در کارنامه ادبی نویسنده همچنین مقالات متعدد در نشریات و مطبوعات، برگزاری نشست‌های نقد و تدریس، دو مجموعه داستان و یک رمان دیده می‌شود.
 این دو مجموعه عبارت‌اند از مجموعه داستان «آقای قاضی چه حکمی می‌دهید؟» (نشر گل اذین / 1391)، مجموعه داستان «سر سبیل هایت را نجو» (نشر مروارید / 1396 / چاپ دوم) و رمان «مردی با کیف قرمز ماچویی» که برگزیده جایزه مهرگان ادب در سال 1399 بوده است. در بخشی از کتاب «درآمدی بر شناخت ژانرهای ادبی» آمده است: «ژانر می‌تواند مقیاس نیز معنی شود. قیاس، بخش‌بندی یا طبقه بندی‌های جهان متنی است که به امر خواندن یک اثر ادبی در مقایسه آن با انواع ادبی هم‌خانواده‌اش به خواننده کمک می‌کند تا با شناخت و آسودگی خیال دست به انتخاب و خوانش بزند. شناخت نویسنده از انواع ژانرها و تشخیص نوع و گونه داستان، نه تنها برای نگارش متن، بلکه برای بررسی و نقد نیز از نکات لازم و ضروری است. به اعتقاد نگارنده، هرچه شناخت نویسندگان نوپا به مباحثی چون شناخت ژانرهای ادبی، شناخت زاویه دیدها و مکاتب ادبی بیشتر باشد به حتم کاری درخورتر و ماندگارتر به جامعه ادبی ارائه خواهد دارد.»

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  213