محمدحسین زهتابچیان عضو هیأتمدیره انجمن صادركنندگان صنعتی، معدنی و خدمات مهندسی
رباخواری امری مذموم و ناپسند است و خداوند این عمل ناپسند را در قرآن مجید به اعلان جنگ به خدا و رسولش تعبیرکرده است.
در سالهای كهن در این دیار، رباخواران تعداد انگشتشماری بودند كه مردم، ضمن این كه مجبور بودند از آنان پول بگیرند ولی پشت سرشان هم ناله و نفرین زیادی می کردند؛ آنان مورد نفرت حتی نزدیكانشان قرار داشتند و گاها برای فرار از این شرایط روحی و اجتماعی این كار را بهطور مخفیانه و با عدهای خاص انجام میدادند. امروز با توجه به عملكرد غلط دولت قبل، و هدر دادن منابع و تأمین فضای رشد قارچگونه موسسات مالی، آنها علاوه بر ورود به تمامی حوزههای كاری و رقابت با بخش خصوصی، بانكهای بزرگ دولتی و تخصصی را نیز بالاجبار به این سمت كشانده و باعث گرانی مسكن، افزایش نرخ سود سپرده، عدم اختصاص پول به تولید رو به احتضار و از همه بدتر، بال و پر دادن به باندهای نزولخواری با بهرههای ماهانه
٦ تا ٨درصد! شدهاند. حالا شاهد حضور بیش از هزاران موسسه مالی و پولی هستیم كه غالب آنان، مجوز رسمی هم از بانك مركزی ندارند و تحت عناوین و نامها و تبلیغات زیاد، رباخواری را به امری مباح
تبدیل کردهاند.
نزولخواران فعلی دارای سیستم بسیار پیچیده و پیشرفتهای بوده و با در اختیار داشتن بهترین وكلا، و اطلاع از آخرین بخشنامهها طرف مقابلشان را به انحاي مختلف از زندگی ساقط میكنند.
آنها از اجیر كردن شرخرهایی با مدلهای گوناگون، از یك خانم به ظاهر محترم و آبرومند تا خانمی كه از اول با تهدید آبرو به داد و فریاد و اتهام، تلاش میكنند آخرین ریال باقیمانده نزد طرفشان را بگیرند.
و وقتی مطمئن میشوند كه دیگر چیزی در بساط این كارآفرین آبرومند نیست، با برگشت زدن چكهای او، باعث میشوند كه او با فروش منزل یا كارخانه و یا به مدد طلبیدن دوستان و نزدیكانش، بدهی و یا بخشی از آن را بتواند بپردازد.جالب است كه در دادگاه هم اكثرا این كارآفرینان محكوم میشوند .كافی است جناب قاضی از این رباخوار محترم! بپرسد: شما چه كالا و یا خدماتی به این بنده خدا فروختهاید تا متوجه شود كه كالای موردنظر پول نقدی بوده كه با بیرحمی هرچه تمامتر با بالاترین نرخ بهره مركب و با دریافت انواع اسناد و مدارك پشتیبان به آن تولیدكننده و یا تاجر مضطر تقدیم کرده است. رباخواران فعلی با دریافت پولهای هنگفت از همین موسسات مالی و حتی بانكهای خصوصی و دولتی با به وثیقه گذاشتن صدها میلیاردی ملك سهلالبیع تحت عنوان تولیدكننده (به صرف داشتن تابلوی تولیدی كه غالبا مال خودشان هم نیست ولی زحمت ارتباط با بانك و تأمین وثیقه با آنان است) با بهرههای حداكثر ٣٦درصد، آن را با هزار منت و سرزنش با بهره ٧٢ تا ٩٦درصدی به این افراد مظلوم میدهند. و از آنجایی كه میدانند هیچ كاسبی و تجارتی نیست كه اینقدر سود سالانه داشته باشد، از همان ابتدا به دنبال گرو گرفتن دفتر و مغازه و منزل مسكونی طرف اقدام میكنند و با عنوان اینكه مگر به من اعتماد نداری؟
من كه دنبال كور كردن كاسبی تو نیستم اگر تو نباشی كه منم نیستم و اینكه من شریك دارم، این پولا مال من كه نیست وگرنه من اینقدر سخت نمیگرفتم، طرف را اغفال کرده و بدشان نمیآید كه طرف نتواند پول آنان را به موقع بپردازد.
بنده، خود شاهد موردی بودهام كه یكی از كارآفرینان بسیار خوب كه مشتریان خارجی برند و محصولات او را بیشتر از هموطنان میشناسند، و قریب به سیسال است به تولید و صادرات مشغول بوده و كارش را از صفر شروع کرده و دارای تحصیلات عالیه هم هست، 3سال پیش برای پرداخت حقوق عقبمانده پرسنلش و پرداخت سایر هزینهها از یكی از همین اشخاص خیرخواه حدود 2میلیارد تومان گرفته، هماكنون نزدیك به ١٨میلیارد تومان نزد آن آقا چك دارد و هر روز هم این رقم درحال بزرگ شدن است، خودش میگوید من نمیدانم، این آقا چه جوری و چند درصدی حساب میكند كه من با این كه اصل و فرع پول او را دادهام، این همه چك نزد او دارم؟ و وقتی از او میپرسم چرا تو همینطوری به او چك دادی؟
جواب میدهد كه او به بهانه واگذاركردن چكهای صوری من و دریافت پول از بانكها و قول برگرداندن آنها، این چكها را از من گرفته و چون من مجبور بودم كه با توجه به چكهای امانی قبلیام با او مدارا كنم، هرچه میگفت من مجبور به اطاعت بودم، حالا كه میگویم چكهای امانتی مرا برگردان میگوید كه كدام امانت؟ اینها عینا بدهی تو هستند و باید بپردازی!
حتی حاضر نیست به من بگوید چند درصد در ماه حساب كرده است، شكایات فراوانی از طرف تولیدكنندگانی كه به انحاي مختلف در چنگ این افراد اسیرند رسیده است، كه بیانگر عمق فاجعه در این امر است. این عاملان ضد تولید، مانند موریانه درحال از بین بردن سرمایههای انسانی و ملی ما هستند، هزاران كارخانه و بیشتر از آن كارآفرین و تولیدكننده تحصیل كرده یا از دست این جماعت در زندانند، یا ممنوعالخروجند و یا در بدترین شرایط مالی و روحی قرار دارند.
تولیدكنندگانی كه در صورت كار، با نوآوری و تولیدشان میتوانند طرف عرضه را تقویت و از افزایش تورم جلوگیری كرده و افراد زیادی را سر كار ببرند، و بدینوسیله شاخص فلاكت (جمع بیكاری و تورم) را كاهش دهند.
دولت محترم و قوه محترم قضائیه و همچنین نمایندگان محترم مجلس، باید برای این عاملان عقبافتادگی اقتصادی كه چوب لای چرخ بزرگی برای اعتلای ایران هستند كاری بكنند، از آنجایی كه بانكها با درك كامل موقعیت مشتری حاضر به مدارا با او بوده و زمان تسویه تمامی جرايم را نیز غالبا میبخشند، یكی از دلايل اصلی معوقات همین نزولخواران هستند، چون فقط كافی است اینها مبلغی طلبكار باشند، آنقدر با مهارت این پول را از دست تولیدكننده خارج میكنند، (بدون آنكه از كل بدهیاش، ریالی كسر كنند)، كه آنها فرصت و امكان تسویهحساب با بانك را پیدا نمیكنند.
با توجه به عدم آمادگی بانكها برای دادن وام به افرادی كه دارای معوقه هستند، این افراد بهعنوان كارچاق كن وجودشان معنی مییابد، و چون كار دیگری جز دام نهادن بر سر راه آدمهای درمانده ندارند، تمامی راههای قانونی محكومیت خویش را میبندند و در عوض از پریشانی و درماندگی كارآفرینان نهایت سوءاستفاده را کرده و از دریافت چك سفید امضاء تا انتقال قطعی اسناد ملكی، اختیار آنانرا كاملا در دست میگیرند.
اگر قانون مبارزه با رباخواری هرچه زودتر بهروز نشود، و قضات محترم به جای تكیه به اسناد مثبته این نزولخواران حرفهای به گذشته و زندگی پر از رنج و حرمان فریبخوردگان آنان توجه كنند و با توجه به اهمیت علم قاضی در تعیین حق، بتوانند جلوی این حیلهگری مزورانه را بگیرند و آنها را مجاب به دریافت نرخ بهره معقول، آن هم نه مركب و بدون حساب و كتاب وادار كنند، این دكان نزولخواری كه بزرگترین
مختل كننده بازار پول و سرگردانی تولیدكنندگان است كمكم تخته میشود و آنان به جای این كار ناپسند و ظالمانه كه جز نابودی زیرساختهای تولیدی و حتی اخلاقی جامعه سود دیگری ندارد، به سمت كارهای مثبت و مولد خواهند رفت.