ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور میکنیم.
روابط اسرائیل و ساواک(2)
استاد اسرائیلی، اداره برون مرزی را بسیار مهم تلقی میکرد و میگفت: «ما باید اطلاعات دقیقی از کشورهای همسایه داشته باشیم.» از او پرسیدم که آیا سازمان امنیت کشور و سازمان اطلاعات خارجی در اسرائیل موفق بوده است؟ جواب داد کاملاً! و علت را چنین توضیح داد: «یهودیان چون در کشورهای مختلف پراکنده بودند، بهخصوص در اروپای شرقی و غربی و آمریکای شمالی ترقی زیاد کردند و از جمله بسیاری از یهودیان توانستند در این کشورها در زمینههای اطلاعاتی رشد کنند و مشاغل حساس اطلاعاتی حتی در ردههای رئیس کل و یا جانشین رئیس کل را به دست بگیرند. زمانی که کشور اسرائیل تشکیل شد، کلیه افرادی که در این کشورها مشاغل اطلاعاتی داشتند در تشکیلات جدیدالتأسیس اطلاعاتی اسرائیل در همان مشاغل گمارده شدند.» او میگفت در حال حاضر میتوان ادعا کرد که اسرائیل دارای یکی از قویترین سازمانهای اطلاعاتی جهان است، زیرا هر یک از پرسنل حساس این سازمانها در یکی از کشورها آموزش دیده و فعالیت داشته و در نتیجه کلیه تجربیات پیشرفته اطلاعاتی جهان در اسرائیل متمرکز شده و از مجموع آن یک سیستم مستقل متناسب با وضع اسرائیل به وجود آمده است. زمانی که در سال 1340 به ساواک رفتم، سرتیپ علویکیا (قائم مقام سابق ساواک) فردی به نام یعقوب نیمرودی را به من معرفی کرد و گفت محمدرضا اجازه داده که او با ساواک رابطه داشته باشد و تبادل اطلاعات کند. نیمرودی درجه سرهنگ دومی داشت و رئیس اطلاعات سفارت مخفی اسرائیل بود. او یک ماه بعد به دیدن من آمد و ضمن تشکر از همکاری برخی ادارات کل ساواک (ادارات کل دوم و سوم و هشتم) پاکتی به من داد. دیدم که در پاکت مبلغ 80 هزار تومان (یا 60 هزار تومان) وجه نقد است. از او پرسیدم که این مبلغ چیست؟ پاسخ داد: «از بدو همکاری برون مرزی هر ماه این مبلغ به سرتیپ علویکیا بابت هزینههایی که ساواک در این همکاری محتمل میشود، پرداخت میشود!» پاکت را به او پس دادم و گفتم: «فعلاً نزد خودتان باشد تا با علویکیا ملاقات و موضوع را مطرح کنم.» او هم پس گرفت و خداحافظی کرد. با سرتیپ علویکیا ملاقات کردم و جریان را پرسیدم. گفت: «مدتی است که اسرائیلیها 3 پایگاه برون مرزی در غرب و جنوب ایران احداث کردهاند و بابت هزینههایی که ساواک از این بابت متحمل میشود، هر ماه این مبلغ را به ساواک میپردازند که به مسئول هزینههای سری ساواک داده میشود.»