[فرشته کیانی]آمار زنان و دخترانی که در سراسر جهان گرفتار جنگ میشوند بهسرعت در حال افزایش است. فقط در سال گذشته، آمار زنان کشتهشده در درگیریهای مسلحانه دو برابر شده که 40 درصد از کل تلفات غیرنظامیان را تشکیل میدهد . امروزه بیش از 600 میلیون زن و دختر در مناطق متاثر از جنگ و درگیری زندگی میکنند که 50 درصد از سال 2017 افزایش یافته است. اما در حالی که بمبها و گلولهها سرخط خبرها را تسخیر میکنند، آسیبهای جنگ و آوارگی آثار مخربی بر سلامت روان میلیونها زن و دختر بر جا میگذارد. تقریبا همه افرادی که تحت تأثیر بحرانی انسانی قرار میگیرند، پریشانی روانی را تجربه میکنند. حدود یک نفر از هر 5 نفر به بیماریهای روانی طولانیمدت مانند افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اختلال دوقطبی یا اسکیزوفرنی مبتلا میشوند. با اینحال، فقط 2 درصد مراقبتهای لازم را دریافت میکنند.
با وجود این دادههای هشداردهنده، سلامت روان فقط یک تا 2 درصد از بودجه بهداشت جهانی را به خود اختصاص میدهد، در حالی که سلامت روان و اختلالات روانی-اجتماعی 20 درصد از مشکلات بهداشتی گزارششده در موارد اضطراری را شامل میشود. مشکل فقط پول نیست. دسترسی به مراقبت نیز مانعی بزرگ است. در کشورهای با درآمد بالا به ازای هر 100هزار نفر بیش از 70 کارمند بهداشت روان وجود دارد. در کشورهای کمدرآمد، این رقم به کمتر از یک نفر کاهش مییابد. با ادامه جنگها و بحرانها در جهان، تعداد زنان آسیبدیده همچنان در حال افزایش است و مقیاس این وضعیت اضطراری در حال گسترش. وبگاه رسمی سازمان ملل متحد در مطلبی با عنوان «درون بحرانی که نمیبینید: جنگ چگونه بر سلامت روان زنان تأثیر میگذارد»، با زنانی از نقاط مختلف جهان گفتوگو کرده تا نشان دهد جنگ چگونه بر سلامت روان زنان تأثیر میگذارد. بخشهایی از این گزارش را میخوانیم.
زنان غزه؛ اسیر تروما
در غزه، بمباران بیامان ارتش اسرائیل، آوارگی و محرومیت از نیازهای اولیه زندگی، فاجعه انسانی بهبار آورده است. زنان و دختران که در محاصره و تهدید دائمی خشونت حاصل از جنگ زندگی میکنند، از سطوح بالای ترس، ضربه روحی و فرسودگی در رنجند. تا اوایل سال 2024، بیش از 1.9 میلیون نفر -نزدیک به 85 درصد از جمعیت غزه- به اجبار آواره شدند. عملا دسترسی به آب تمیز، غذا یا برق وجود ندارد، مراکز مراقبتهای بهداشتی از بین رفته و 90 درصد از جمعیت دسترسی منظم به غذا ندارند. سیستمهای بهداشتی فرو ریختهاند و زنان و دختران در پناهگاههای شلوغ و بدون حریم خصوصی، خدمات اولیه یا ایمنی محبوس شدهاند.در این شرایط، رنج روانی گسترده است. دادههای سازمان ملل نشان میدهد که 75 درصد از زنان غزه همواره احساس افسردگی میکنند، 62 درصد نمیتوانند بخوابند و 65 درصد از کابوسها و اضطراب رنج میبرند، اما محدودیت در دسترسی به مراقبتهای لازم باعث شده به تنهایی با رنج خود کنار بیایند.
مادر باردار 27 ساله از خانیونس در غزه گفت: «سلامت روحی و روانی من آسیب دیده است. گریه میکنم تا زمانی که حالم بهتر شود.» این زنان نه فقط با درد و رنج خود دستوپنجه نرم میکنند، بلکه در تلاشند از فرزندان خود هم مراقبت کنند. 77 درصد از زنانی که سازمان ملل با آنها مصاحبه کرد، خود مسئول تغذیه و مراقبت از کودکانشان بودند. این مادر 27 ساله افزود: «سلامتی خودم را در اولویت قرار ندادهام، زیرا مراقب فرزندانم هستم و نقش پدر و مادر را بر عهده دارم.» سلامت روان زنان در غزه در آستانه فروپاشی است. زنان باردار، مادران و دختران بسیار آسیبپذیر هستند. بار عاطفی سرپا نگه داشتن خانوادهها به شدت بر دوش زنان است. جنگ علیه سلامت زنان در غزه فقط فیزیکی نیست. روانی، احساسی و بیرحمانه است.
مواجهه روزافزون زنان اوکراین با خشونت خانگی و افسردگی
در اوکراین، جنگ زنان را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. خشونت مبتنی بر جنسیت از سال 2022 تاکنون 36 درصد افزایش یافته است. 42 درصد از زنان اکنون در معرض خطر افسردگی هستند و 23 درصد گزارش دادهاند که خود یا یکی از اعضای خانوادهشان به مشاوره نیاز دارند. پناهجویان آواره، که بیشتر آنان را زنان تشکیل میدهند، با بدترین آثار نبود سلامت روان روبهرو هستند. یک نظرسنجی نشان داد که 53 درصد از آوارگان داخلی در اوکراین از افسردگی رنج میبرند و کسانی که به دنبال کمک هستند، اغلب به آن دسترسی ندارند.
رونق داروهای ضد افسردگی میان زنان آواره گرجستان
در گرجستان، سالها آوارگی و درگیری باعث شده زنان و کودکان با وضعیت اضطراری بهداشت روانی مواجه شوند که نشانهای از کند شدن آن دیده نمیشود. حدود 200هزار نفر داخل این کشور آوارهاند و نزدیک به 40 درصد آنها در پناهگاههایی با شرایط بد زندگی، بیکاری بالا و خدمات محدود زندگی میکنند. مشکلات سلامت روان در این کشور بسیار است. میان آوارگان داخلی ، 23 درصد از اختلال استرس پس از حادثه، 10 درصد از افسردگی و 9 درصد از اضطراب رنج میبرند. با اینحال، فقط حدود یکسوم به مراقبت دسترسی دارند. بسیاری از آنها علائم خود را نمیشناسند یا با موانعی مانند هزینه، انگ اجتماعی یا کمبود خدمات روبهرو هستند. الن روستسکایا از مرکز اطلاعات زنان گرجستان گفت: «مشکل سلامت روان بسیار جدی است، بهویژه میان کودکان. زمانی که آنها در چنین مناطقی زندگی میکنند، صدای سربازان یا سر و صدایی از چادرهای نظامی میشنوند و عمیقا تحت تاثیر قرار میگیرند. حتی پس از پایان جنگ، تقریبا هیچ حمایت روانی وجود ندارد.» الن افزود: «شاهد آمار بسیار بالایی از زنان معتاد به دارو، بهویژه داروهای ضد افسردگی، در دو منطقه از گرجستان بودیم. وقتی بررسی کردیم، دیدیم که اینها دقیقا مناطقی هستند که آوارگان داخلی و افراد متاثر از درگیری در آنها زندگی میکنند. این ارتباط واضح است.»
سلامت روان امری تجملی نیست
وقتی تیراندازی متوقف شود، جنگ تمام نمیشود، چراکه وحشت آن در ذهن کسانی که در این شرایط زیستهاند، زنده است. برای زنان و دختران در مناطق جنگزده، حمایت از سلامت روان کالایی تجملی نیست، بلکه برای بهبود و بقا ضروری است. مراقبت از سلامت روان باید بخش اصلی هر واکنش بشردوستانه باشد، از مشاوره تروما و خدمات گرفته تا فضاهای امن که در آن بار رنج زنان و دختران کاسته میشود.