[ شهروند] موضوع وفاق دیری نپایید و حالا در کش و قوس اجتماعات بدون مجوز، اهانت به رئیس جمهوری توسط تندروها آغاز شده و اگر موج تندروی ها مهار نشود چه بسا که لطمات زیادی بر پیکره اجتماع که زخم خورده از تحریم ها و نابسامانی های اقتصادی است وارد شود. چاره کار آسان است؛ اعتماد به دولت و اینکه هر فردی در حوزه تخصصی خود و در چارچوب قانون عمل کند. اما متاسفانه همین کار آسان هم نشدنی متصور می شود. با این همه پزشکیان با روحیه به فعالیت خود ادامه می دهد و امیدوار است با تحقق شعار وفاق، شاهد همراهی همه برای ساختن ایران باشد....
کمر مخالفان شکست
صادق کوشکی، استاد دانشگاه و از حامیان اجرای قانون حجاب، در تجمع حامیان اجرای قانون عفاف و حجاب در مقابل ساختمان مجلس گفت: «رئیس جمهوری که خود را حافظ قرآن و نهجالبلاغه میداند، میگوید من قانون حجاب را اجرا نمیکنم. اولین بار نیست کسی قرآن سر نیزه کرده.»
در همین ارتباط جعفر محمدی طی یادداشتی در عصر ایران در این زمینه آورده است: صادق کوشکی در تجمع حامیان این قانون ضمن همردیف کردن رئیس جمهور پزشکیان با خوارج و مجاهدین خلق (!)، درباره لزوم اجرای قانون حجاب گفته است که حتی نماینده زرتشتیان هم با این قانون موافق است و آن را از معجزات الهی دانسته!
کوشکی همچنین به رئیس جمهور گفته: کسی فریب حفظ قرآن و نهج البلاغه ات را نمیخوره آقای محترم! اگر دینداری، اگر قرآن قبول داری، اگر نهج البلاغه قبول داری، باید جلو حکم خدا نایستی. مانع اجرای حکم خدا نشو.
در این باره چند نکته قابل توجه است:
۱ - در اثبات این که کفگیر تندروها به کف دیگ خورده، همین بس که بعد از ماهها جنجال و آوردن آدم از استانهای مختلف، تنها توانستند چند ده نفر را جلوی مجلس به خط کنند.
تندروها میدانند که نه اعتباری بین مردم دارند و نه جایگاه و احترامی؛ آنها مانند «ورشکسته به تقصیر»ی هستند که میداند چیزی در چنته ندارد، اما به رویش نمیآورد و مانند دوران دارا بودنش اُلدرم بُلدرم میکند تا حفظ ظاهر شود ولی رفته رفته، حتی نمیتواند ادای وضعیت قبلی را دربیاورد. حالا اینها حتی نمیتوانند مانند قبل، آدم جمع کنند تا به مدد زوم دوربینها و تکنیکهای تدوین، ۱۰ نفرشان به عنوان ۱۰۰ نفر به مردم قالب شود.
این مفلسان البته معتقدند که «تا ابله در جهان هست، مفلس درنمی ماند»، غافل از آن که مردم ایران، عاقلاند و خیلی هم عاقلاند و ته نمایشهای خیابانی اینها را هم حفظاند.
تنها کاری که اینان میکنند این است که عِرض خود میبرند و زحمت ملت میدارند که امیدواریم قبل از آن که مردم عصبانیتر شوند، خدایشان هدایت کناد!
۲ - وقتی اکثریت مردم و قاطبه جامعه شناسان، فیلسوفان، روان شناسان، حقوقدانان، نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان، روحانیون، سیاسیون و مسوولان خود جمهوری اسلامی، قانون حجاب را دستپخت قبیلهای -و نه مظهر اراده ملی- میدانند و ابلاغ و اجرای آن را خلاف امنیت ملی میشمارند، معلوم است که فردی مانند صادق کوشکی از سر استیصال به نماینده زرتشتیان متوسل شود که «نگاه کنید! او موافق این قانون است»؛ حالا که را میگوید؟ خانم بهشید برخوردار که از جامه ۲۵ هزار نفری زرتشتیان با ۱۰۲۱ رأی وارد مجلس شده و خودش یکی از نمایندگان همین مجلس حداقلی است که با نظارت استصوابی بالا آمده!
۳ -مگر رئیس جمهور گفته که مخالف حجاب است و مانع حجاب بانوان میشود که کوشکی میگوید مانع اجرای حکم خدا نشو؟! رئیس جمهور قانون حجابی را که بگیر و ببند و تنش و درگیری را حول مساله حجاب تشدید میکند، قبول ندارد، کما این که اکثریت مردم نیز قبولش ندارند.
واقعاً این جماعت کوشکی ها، چطور به این نتیجه مشعشع رسیدهاند که قانون شان، حکم خداست؟! خدا کجا گفته اگر روسری زنی در ماشین اش افتاد، پیامک بفرستید و توقیف کنید یا از او پول بگیرید و به ضرب و زور با زنان برخورد کنید؟! اینها را خدا نگفته! پایداری چیها گفتهاند که وزن شان همان است که در تجمع چند ده نفره دیدیم.
همین کوشکیها هستند که با این ادبیات جوانان را به دین بدبین میکنند چرا که جوان، بعد از شنیدن چنین حرفهایی فکر میکند لابد دین چنین رفتارهای نابخردانهای را تجویز میکند!
۴ - چقدر آزادی بیان زیاد شده که رئیس جمهور کشور را همردیف خوارج و مجاهدین خلق میشمارند و کسی هم متعرض نمیشود! اتفاق مبارکی است؛ فقط درباره بقیه مسوولان هم همین قدر آزادی بیان وجود دارد یا فقط میتوان به پزشکیان و روحانی و خاتمی و ظریف فحش داد؟!
ضمناً هر که تاریخ خوانده باشد، خوب میفهمد رفتارهای چه کسانی کپی برابر اصل خوارج است و اعضای سازمان مجاهدین خلق!
۵ - در این چند روز تحصن، سخنرانان و از جمله همین کوشکی، با اشاره به متحصنین گفتهاند که اجرای قانون حجاب خواست مردم است.
جراتش را دارند مجوزی به مخالفان این قانون بدهند که در حمایت از موضع رئیس جمهور رسمی کشور و مصوبه شورای عالی امنیت ملی در عدم ابلاغ این قانون، یک راهپیمایی مسالمت آمیز داشته باشند؟!جواب مشخص است: «ندارند و میترسند» و ترسو را همان به که دم فرو بندد و غائلهای بپا نکند که خودش در آن بسوزد.
مجلس بههیچوجه دخالتی در پیشنهاد دولت نمیکند
اما برگردیم به مسئله قدیمی اقتصاد و استیضاح وزیر. حالا همه منتظر وزیر جدیدند. اما هم میهن به سراغ تقاضاهای مجلس از وزیر جدید رفته است. این روزنامه می نویسد: آنها که سرخوش برکناری عبدالناصر همتی هستند اما به صراحت اعلام کردند که به هر وزیر پیشنهادی رای نمیدهند و معیارهایی برای انتخاب وزیر ترسیم کردهاند. یکی از این افراد اسمعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی است که معیارهای رای اعتماد به وزیر اقتصادی دولت را بررسی کرد .
او می گوید:من اقتصاددان نیستم که بخواهم ویژگیهای یک فرد اقتصاددان که باید بالا سر وزارت اقتصاد و دارایی قرار گیرد و سیاستهای پولی و اقتصاد مملکت را دنبال کند، اعلام کنم. وزیر پیشنهادی باید به اقتصاد بینالملل مسلط باشد و به اقتصاد مقاومتی اشراف کامل داشته باشد. تصمیمات یا سیاستگذاری وزیر اقتصاد باید بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری باشد که آقای رئیسجمهور پزشکیان هم دقیقاً همان را اعلام کرده و در چارچوب برنامه هفتم که ابلاغ شده قرار گیرد. بحث دیگر این است که با افرادی که نسبت به صادراتشان تعهد دارند و باید ارز آنها برگردد رودربایستی نداشته باشد.
ضمن آنکه باید حتماً از دستگاههای انتظامی و امنیتی در جهت کنترل ارز استفاده کند. وزیر باید کسانی را که رعایت قیمت ارز را نمیکنند و هر روز قیمت را بالا میبرند، زیر نظر داشته باشد و کنترل بکند. موضوع تولید را هم به این موضوعات باید اضافه کرد و باید به این بخش اقتصادی بها داده شود تا در نهایت با این معیارها که جلوی تورم را میگیرد، سیاست خود را مشخص و اجرا کند و مجلس هم حتما کمک خواهد کرد.
همسو بودن با مجلس قطعاً بسیار موثر است. اما نباید اینطور باشد که کسی فقط مسئولیت بگیرد و بعد از آن بگوید قیمت ارز دست من نیست. فردی که پیشنهاد میشود باید بداند که وزیر در رأس تیم اقتصادی دولت قرار دارد. درست است که بانک مرکزی هم وجود دارد اما اگر بخواهیم به صورت دقیق به این مسئله نگاه کنیم، در نهایت وزیر اقتصاد است که باید پاسخگوی مجلس باشد و به همین دلیل نمیتواند بگوید که برخی اقدامات تاثیری ندارد یا اینکه اصلاً به من ربطی ندارد. وزیر اقتصاد باید در مسائل سیاسی و ارزی سیاستگذاری و آن را کنترل کند.
این وزیر اقتصاد است که باید مواظبت کند که مانند این چهار ماه قیمت ارز به یکباره افزایش نیابد. شاید نوسانات ارزی با درصد کم قابل قبول باشد اما اینکه در عرض شش ماه این افزایش قیمت اتفاق بیفتد، قابل قبول نیست. این اقدام رها کردن قیمت ارز بود نه کنترل آن. هر چیزی که کنترل نشود در آخر به رها شدن میرسد. وزیر باید به این مسئله توجه کند.
مجلس بههیچوجه دخالتی در پیشنهاد دولت نمیکند و طبق قانون هم نمیتواند دخالتی داشته باشد، چراکه باعث تداخل کار و مسئولیت میشود. اما دولت باید با بررسی فردی را به مجلس معرفی کند که بتواند پاسخگو بوده و وضعیت اقتصادی را رو به بهبود سوق دهد. مجلس هم تمام زوایای این فرد را بررسی کرده و تصمیمگیری میکند.
فردی که مسئولیت میپذیرد باید پاسخگو و کاربلد باشد. وزیر باید خود را بسنجد و مشخص کند که توانمندی اداره این وزارتخانه را دارد یا خیر. پاسخگویی برای ما اهمیت دارد. ما نمیتوانیم این مسئولیت را به هر کسی بدهیم و فرقی نمیکند که این فرد متعلق به این طیف باشد یا آن طیف سیاسی. من هیچکدام از این مباحث را قبول ندارم و معتقدم باید وزیری معرفی شود که بتواند مشکلات مردم را حل کند.
وزیر از نظر توانمندیها، علم و تسلطش به مسائل اقتصادی، سیاستهایی که مدنظر دارد، برنامههایی که ارائه میکند مورد بررسی نمایندگان قرار میگیرد. نمایندگان با توجه به این موارد و البته سوابقی که وزیر از خود ارائه میکند، تصمیم میگیرند. وزیر اقتصاد حتماً در کمیسیونهای تخصصی و غیرتخصصی دعوت میشود و باید به سوالات نمایندگان پاسخ دهد. پس از طی این مراحل در صحن نیز اظهارنظرهای مخالف و موافق شنیده میشود و وزیر از خود و برنامههایش دفاع میکند. آقای رئیسجمهور از وزیر پیشنهادی خود دفاع میکند و نمایندگان رای اعتماد را براساس این اتفاقات میدهند.
برای بحران سازی بر سر حجاب در کشور برنامه ریزی کردهاند
اما بشنوید از اجتماعات این روزها و تحلیلی که سید محمود نبویان نماینده تهران در مجلس ارائه داده است. او نوشت: ایجاد دوقطبی و تشدید لجاجت اجتماعی بر سر حجاب در دستور کار جریانات تندرو قرار گرفته است. فراخوان تجمع سراسری درباره حجاب تکمیل کننده برنامه دشمن برای ایجاد ناآرامی در کشور است.
ابعاد برنامه ریزی جریان تندرو برای بحران سازی بر سر مسئله حجاب در کشور:
۱-ایجاد دوقطبی و تشدید لجاجت اجتماعی بر سر حجاب در دستور کار جریانات تندرو قرار گرفته است.
۲-فراخوان تجمع سراسری درباره حجاب تکمیل کننده برنامه دشمن برای ایجاد ناآرامی در کشور است.
۳-کشاندن اعتراض مستقیم به سطح رهبرانقلاب در شبکههای اجتماعی برنامه دیگر این جریان است.
۴-طرف خارجی با استقبال از این دوقطبی درصدد ایجاد یک رخداد امنیتی و به دنبال آن موج جدید برهنگی در کشور است.
تندروها اصلا ملت را به حساب نمیآوردند
سعید شریعتی در مصاحبهای با روزنامه اعتماد عنوان کرد: تحرکات مخرب تندروها قهری است و اقتضای طبیعت آنها این است. پشت این حرکات و جریانات تفکری حضور دارد که اکثریت مردم ایران را که منطبق با خواست و سلیقه و گرایش آنها فکر نمیکنند، ملت به حساب نمیآورند.
او افزود: از نظر آنها مردم همین افراد و گروههای اقلیتی هستند که مقابل مجلس حضور دارند و باقی جامعه مردم جاندارانی هستند که حکومت لطف کرده و آنها را تحمل میکند. از آنها مالیات باید گرفته شده و در ازای آن اجازه داده شود که نفس بکشند. این تلقی تندروها از شهروندان درجه دوم یا غیرخودیهاست.
شریعتی ادامه داد: همین امروز مرتضی آقاتهرانی به عنوان پدر معنوی این جریان اعلام کرده، مردم میخواهند قانون حجاب و عفاف اجرایی شود! اما ایشان اشاره نکردهاند که کدام مردم و مبتنی بر کدام نظرسنجی و همهپرسی و... یک چنین خواستهای را به سمع این دوستان رساندهاند؟
وی گفت: چرا از پزشکیان کینه دارند؟ چون حضور پزشکیان باعث شد آنها دولت یکدست و ساختار یکدست را در قدرت ترک کنند و این قطار تندروی متوقف شود. اگر امروز به پزشکیان رسیدهاند و قبلا سراغ ظریف و همتی رفتهاند، چون از ظریف و همتی دستاویز بیشتری داشتند. ظریف به این دلیل که در کمپین انتخاباتی پزشکیان اثرگذار بود و توجه مردم را به پزشکیان و گفتمان اصلاحطلبی جلب کرد، تقصیرکار شناخته شد و سیبل حملات مقدماتی تندروها قرار گرفته است.
این فعال سیاسی در ادامه عنوان کرد: تندروها از امکاناتی که در اختیارشان گذاشته میشود، چراغ سبز دستگاههای انتظام و امنیتی و... میدهند نهایتا استفاده را میکنند.
وی افزود: اگر همه حامیان پزشکیان هم طومار امضا کنند که قصد دارند تجمع قانونی و مسالمتآمیزی برگزار کنند، چنین اجازهای به آنها داده نمیشود. اما جریانات تندرو از اقصینقاط کشور میتوانند راهی تهران شوند و علیه دولت و قوای سهگانه و مطالبات مردم صدای خود را بلند کنند. امکاناتی، چون اتوبوس، توشه راه، پول توجیبی و... هم در اختیار آنها قرار داده میشود. البته بهرغم همه این امکانات باز هم تعداد این طیفهای تندرو از انگشتان دو دست تجاوز نمیکند. امری که نشان میدهد تا چه اندازه مردم از این تفکرات فاصله دارند. اگر رییسجمهور در برابر این طیفها به اسم وفاق و دعوا نکنیم و... کوتاه بیاید، بدون تردید آنها به پیشروی خود ادامه میدهند تا مردم را کاملا از اصلاحات، دموکراسی، توسعه و... ناامید سازند. تندروها ذات و اساس راهبرد خود را بر تنش، دعوا و تنازع قرار دادهاند و بسیار دشوار است با این نوع تفکر وفاق کرد.
شریعتی خاطرنشان کرد: سال ۱۴۰۴ برای ایران و ایرانی، سال دشواری است، زنجیره تحریمها، ناترازی آب، برق، گاز و...، کسری بودجه، گرانیها و... کشور را در برگرفته است. مقابله با این ناترازیها و مشکلات به یک دولت مقتدر نیاز دارد. اگر دولت در حقیقت خود استوار نباشد و مواضع مستحکمی اتخاذ نکند، کشور با گرفتاریهای بسیاری مواجه میشود. پزشکیان، دولت و یاران رییسجمهور باید مراقب باشند، برخی ایده درست و معقول وفاق را به دستاویزی برای فشار به دولت و عقیم ساختن ایدههای دولت بدل نسازند.
دعوای فاندبگیرهای برانداز
روزنامه جوان هم به موضوع فاندهایی که براندازان از دولت امریکا میگیرند پرداخته و نوشت: سر کار آمدن دولت جدید در امریکا باعث قطع کاسبی براندازان شده است، زیرا دونالد ترامپ دستور قطع کمک به این افراد و در اصطلاح فاندبگیرها را صادر کرده است و بریز و بپاش امریکاییها برای اپوزیسیون ایرانی تقریباً به پایان رسیده است. همین موضوع باعث شده تا برخی از آنها، از جمله عباس فخرآور اعلام کنند که کار سیاسی را کنار میگذارند. بروز چنین اتفاقی روشن بود، چه آنکه مبارزه سیاسی و براندازی جمهوری اسلامی برای اغلب براندازان تبدیل به بهانهای برای کاسبی شده است. اپوزیسیون جمهوری اسلامی شاید تنها مبارزان! سیاسی در جهان باشند که با مبارزه سیاسی پولدار شدند، وگرنه مبارزه سیاسی همیشه باعث تقلیل سطح مالی افراد میشود و در مسیر مبارزه همه چیز را فدا میکنند، نه آنکه تازه همه چیز به دست بیاورند!
مارک روبیو وزیر خارجه امریکا اعلام کرده که «پس از بررسی شش هفتهای، ما به طور رسمی ۸۳ درصد از برنامههای USAID را لغو میکنیم. ۵۲۰۰ قراردادی که اکنون لغو شدهاند، دهها میلیارد دلار هزینه کردند که به منافع ملی ایالات متحده خدمت نکرد (و در برخی موارد حتی به آنها آسیب رساند).»
USAID در واقع آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده امریکاست که کمکهای خارجی این کشور را مدیریت میکند. حالا دولت جدید امریکا ترجیح داده آنها را متوقف کند.
موضوع فاندهایی که براندازان از دولت امریکا میگیرند و کاسبیای که به نام مبارزه با جمهوری اسلامی راه انداختهاند، گاه موجب اختلاف و جدل میان خودشان هم شده است. از جمله در روزهای اخیر که توماج صالحی از زندان آزاد شده است، مورد حمله و توهینهای هم کیشان خود قرار گرفته است. در واقع براندازان از آزادی او خوشحال نشدند و گویی توماج محبوس برای آنها آورده بیشتری داشت تا توماجی که آزاد شده است.
از همین رو شروع به طرح ادعاهایی در مورد آدم فروشی توماج صالحی کردند و در فضای مجازی مدعی شدند که او مخفیگاه ابول کورکور، شرور معروفی را که سه روز پیش پس از درگیری با مأموران فراجا در ایذه خودکشی کرد، لو داده است. در واقع همانهایی که با ترانههای توماج صالحی ژست مبارزه میگرفتند و پس از زندانی شدن او از او قهرمان ساختند، حالا او را خائن مینامند و میگویند دلیل آزادیاش همین خیانت است؛ به همین سادگی! صالحی هم در برابر موج حملات براندازان شروع به دفاع از خود کرد و در ویدئویی به افشاگری علیه همفکران برانداز خود پرداخت: «این افراد نه برای آزادی، بلکه برای پر کردن جیبهایشان مبارزه میکنند.»
او در این ویدئو فاندبگیرهای اپوزیسیون را به باد انتقاد گرفت و پرده از پروژه ضدایرانی آنها برداشت: «موجسواری بر خون مردم، تحریک جوانان به خشونت و سپس تبدیل کردن رنج آنان به دلارهایی که از دولتهای غربی میگیرند.»
توماج صالحی میگوید: «تمام کسانی که این سه ماه [پس از آزادی]به ما حمله میکنند همان کسانی هستند که سال ۱۴۰۱ مردم را شارژ و تشویق میکردند به خشونت.» به گفته او، برخی از این افراد از ناآگاهی به خشونت دامن زدند، اما «بیشترشان آگاهانه عمل کردند.»
او ادامه میدهد: «این افراد، پس از آسیب دیدن جوانان به دنبال بهرهبرداری بودند و از سازمانهای حقوق بشری و دولتهای غربی، به اسم حمایت از زندانیان سیاسی و آسیبدیدگان داخل کشور، فاند میگرفتند. آنها پولهای ماهانه دریافت میکنند و ادامه این وضعیت برایشان سودآور است؛ سودی که از رنج مردم تأمین میشود. تفرقهافکنی و تهمتزنی میان مردم، بخشی از این نقشه است تا منافعشان در غرب حفظ شود.»
مارکو روبیو، وزیر خارجه امریکا هم در مصاحبهای فاش کرد که این فاندبگیرها از هر دلار دریافتی، ۸۸ سنت را به جیب خودشان میریختند و فقط ۱۲ سنت را صرف اهداف تعیینشده میکردند. سایت پروپابلیکا با انتشار اسنادی دقیق، نشان داد که تنها شش مورد از این نهادها و افراد، در بازه ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته، نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار از امریکا دریافت کردهاند، و این تنها بخشی از ماجراست، چون اطلاعات بسیاری از دریافتکنندگان دیگر هنوز در دسترس نیست.