[شهروند] 87 سال پیش در چنین روزی، برابر ١٢ مارس ١٩٣٨ میلادی، ارتش آلمان نازی به درخواست آرتور زایس اینکوارت رئیسجمهوری اتریش، وارد خاک این کشور شد تا اتحاد آلمان و اتریش که در تاریخ از آن با عنوان «آنشلوس» یاد شده است، شکلی عملی به خود بگیرد. در تاریخ از اشغال لهستان توسط آلمان نازی به عنوان نقطه آغاز جنگ جهانی دوم یاد شده است، اما در حقیقت اشغال لهستان نه جرقه آغاز جنگ که به نوعی عبور هیتلر از آخرین خطوط قرمز ترسیم شده به وسیله فاتحان جنگ جهانی اول در کنفراس ورسای بود. اعلان جنگ انگلستان و فرانسه به آلمان که در پی حمله این کشور به لهستان اتفاق افتاد، میتوانست خیلی زودتر اتفاق بیفتد زیرا آدولف هیتلر در نیمه دوم دهه ٣٠ میلادی به شکل سریالی مشغول زیر پا گذاشتن مفاد پیمان ورسای بود که یکی از مهمترین آنها همین «آنشلوس» یا الحاق اتریش به آلمان بود.
اعلان جنگ به آلمان و چشم بستن روی تجاوز شوروی
البته در این برهه خاص فاتحان جنگ جهانی اول یا همان متفقین به عهدشکنیهای آلمان اغلب با دیده اغماض مینگریستند. برای نمونه وقتی در سال ١٩٣٥ میلادی، آدولف هیتلر به بهانه افزایش دوره خدمت نظام وظیفه در فرانسه، خدمت نظام وظیفه در آلمان را اجباری کرد و دستور داد در کمتر از یک سال ٣٦ هنگ دفاعی جدید در ارتش آلمان راهاندازی شود، دولتهای فرانسه و انگلستان فقط با ارسال چند یادداشت اعتراضآمیز ملایم به این اقدام اعتراض کردند. اما در تاریخ یکم سپتامبر 1939 میلادی، پس از ورود تانکها و نظامیان آلمانی به خاک لهستان، دیگر پاریس و لندن بهانهای برای مماشات با برلین نداشتند و چنین شد که به آلمان اعلان جنگ دادند و آتش جنگ خانمانسوز جهانی دوم را شعلهور کردند. بگذریم از این که همزمان با آلمانیها، ارتش سرخ شوروی نیز از سمت شرق وارد خاک لهستان شد و به جنایات بسیاری دست زد، اما هرگز مورد اعتاب فرانسه و انگلستان قرار نگرفت!
تلاش هیتلر برای اتحاد با اتریش و کارشکنی موسولینی
قطع به یقین یکی از اتفاقاتی که پیش از آغاز رسمی جنگ بینالملل دوم صحنه سیاسی اروپا را تحت تأثیر خود قرار داد الحاق اتریش به آلمان بود که امروز هشتاد و هفتمین سالروز وقوع آن است. اهمیت «آنشلوس» از این بابت است که سال ١٩١٩ میلادی و در جریان معاهده ورسای این اقدام-یعنی اتحاد اتریش و آلمان-در یک بند متمایز ممنوع اعلام شده بود. آدولف هیتلر درست یک سال بعد از رسیدن به قدرت، اتحاد با اتریش را در دستور کار دولت خود قرار داد و از عجایب روزگار اینکه مهمترین مخالف او در عرصه بینالملل برای نیل به این هدف، کسی نبود جز بنیتو موسولینی رهبر فاشیست ایتالیا که از بلندپروازیهای پیشوای آلمان نازی دلِ خوشی نداشت. اما حمایت آلمان از سلطهجوییهای رهبر ایتالیا که شمهای از آن در حمله به اتیوپی تجلی یافت، باعث شد هیتلر و موسولینی رفته رفته راه دوستی در پیش بگیرند و عاقبت به بزرگترین متحد یکدیگر تبدیل شوند.