| نیما صائب|
اسمش را گذاشتند باغ پرندگان. قرار بود بهشتی باشد برای زندگی انواع و اقسام پرندگان بومی و غیربومی از سراسر گیتی، اما بیشتر شبیه بیغولهای است برای زندگی این حیوانات نگون بخت. باغ پرندگان رشت یکی از دو باغ پرندگان در استان گیلان در زمینی به وسعت بیش از بیستهزار متر مربع نرسیده به شهر خمام در حدود هفتسال پیش توسط بخش خصوصی احداث شد. باغی که جدای از پرندگان اهلی و شکاری حیوانات دیگری ازجمله خرس، گربه ایرانی، سگ و میمون هم دارد. به ازای وسعتش اما امکاناتش اصلا مناسب نیست. این باغ از دو راهروی 30 متری تشکیل شده که هر یک حاوی قفسهای پرندگان مختلف است. در راهرو یا سالن اول که در سمت چپ این باغ قرار دارد قفسهای کبوتر و مرغهای لهستانی قرار دارند که به نظر میرسد مشکل زیادی در آنها وجود ندارد. چسبیده به این دالان برکهای وجود دارد برای زندگی انواع مرغابی، اردک، مرغ ماهیخوار و حتی قو. وضع این برکه مصنوعی هم نسبت به دیگر بخشهای این باغ بسیار رضایت بخشتر است. در سمت راست این باغ راهروی شمار دو قرار دارد که متشکل از قفسهای انواع طوطی و قناری است که در بین اینها قفس گربه ایرانی هم دیده میشود. محیط قفسها تیره و کثیف، و محل نگهداری سگها و پرندههای شکاری بسیار اسفناک است. اینجا که میرسی دیگر نمیشود گفت باغ پرندگان، باید از آن بهعنوان زندان پرندگان یاد کرد.
پرندههایی که نمیتوانند بپرند
اگرچه این باغ تقریبا برای برخی از پرندگان مثل قو و پرندههای آبی دیگر مناسب است (به لحاظ داشتن برکه مصنوعی) اما در مجموع هیچ چیز این باغ متناسب با معیارهای استاندارد یک باغ پرنده نیست. بیشتر پرندگان از انواع طوطی گرفته تا باز و عقاب همگی در قفسهای مختلف نگه داری میشوند که به نظر میرسد نه از لحاظ اندازه و نه از لحاظ موقعیت یابی وضع مناسبی ندارند. بهعنوان مثال 12 عقاب طلایی در یک قفس به ارتفاع چهار متری نگه داری میشوند که برخی از آنها حال مساعدی ندارند. وضع برای شاهین بغرنجتر هم هست چرا که قفس این پرنده آنقدر کوچک است که این پرنده شکاری با شکوه مجالی برای پرواز ندارد. طوطیهای بزرگ این مجموعه هم نه پر پرواز دارند و نه حال پرواز. بسیاری از این حیوانات را صاحبانشان برای مداوا و بهبود زندگی شان به این باغ تحویل دادند، اما به نظر میرسد نه خبری از درمان است و نه بهبود وضع زندگی. افسردگی از چهرهشان میبارد.
پرشین کتهای افسرده
گربه ایرانی فیالنفسه تنبل و گوشهگیر است اما چهرهشان فقط تنبلی را نشان نمیداد بلکه چشمشان از عمق فاجعهای خبر میداد که زندگی را برایشان تلخ کرده است. در یک قفس نه چندان بزرگ سه گربه ایرانی یا پرشینکت نگهداری میشوند. محل زندگی این موجودات بیآزار آنقدر کثیف بود که خود این گربهها میل نداشتند کف قفس دراز بکشند یا بازی کنند. در آنجا گربه خاکستری وجود داشت که ساعتها روی یک تکهچوب نشسته بود و هیچ حرکت دیگری از این موجود سر نمیزد گویی که این گربه با ارزش ایرانی را تاکسیدرمی کرده باشند.
مظلومترین خرس دنیا
بهگفته کارکنان این باغ، خرسی که در این مجموعه وجود دارد متعلق به کوههای رودبار است که سازمان محیطزیست 5سال پیش آن را درحالیکه مجروح و بیمار بود به این باغ تحویل داد. اما بعد از گذشت پنجسال وقتی به این خرس نگاه میکنی هیچ نشانی از بهبود وضع زندگی این حیوان نمیبینی. این حیوان به غایت زیبا با پای لنگان و چهره بسیار غمگین در یک قفس بسیار کوچک و تنگ با کفی بتنی زندگی میکند که برای حیوانی با جثه خرس بسیار کوچک است. قرار بود این خرس بعد از مداوا در محیط زندگی خود رهاسازی شود ولی پنجسال آزگار است که این خرس قهوهای بسیار زیبا میهمان لنز دوربینهای عکاسی بازدیدکنندگان است. خرسی که وقتی گرسنهاش میشود در قفسش میایستد و با بردن دست خود در دهانش به صاحبان انسانیاش میفهماند که گرسنه است. از همه دردناکتر زمانی است که وقتی آب را با شلنگ به این موجود خسته و درمانده میدهند برای اینکه بگوید کافی است دست خود را به نشانه توقف بالا میآورد. دریغ از یک کارشناس جانوری که فکری به حال این حیوان کند. نبود یک مشاور و کارشناس جانوری مقیم باغ نشان از بیتوجهی مدیریت این مجموعه دارد. به گفته پیمان بازدیدی فعال محیطزیست، این خرس چهره پژمردهای دارد که نشانه حال نامساعد این حیوان است. هنوز بعد از سالها پای او میلنگد و انگلهای فراوانی هم دارد. پیمان بازدیدی مدیر NGO سرزمین ایدهآل ما، به نقل از یکی از کارشناسان سازمان محیطزیست که از این خرس دیدن کرده بود، میگوید: وضعيت لاستیکی پای این خرس دارد از بین میرود و این یک مشکل بزرگ برای این حیوان است. نگه داشتن این خرس به این صورت اصلا شایسته نیست و از نظر فعالان محیطزیست و معیارهای زیستمحیطی محکوم است. این خرس دیگر به درد طبیعت نمیخورد چرا که از همان ابتدا با انسان بزرگ شد و خوی انسانی را متاسفانه گرفت. دیگر رهاسازی این جاندار با ابهت دیر شده است. در این میان مقصر اصلی تنها مدیریت این باغ نیست، میتوان بخشی از این کوتاهیها را به سازمان محیطزیست گیلان نسبت داد چرا که بعد از سپردن این حیوان به باغ هیچگونه حمایتی از این حیوان نکرد. عادلانه و درستش این بود که وقتی چیزی را تحویل کسی میدهی، بهطور مرتب از حالش جویا شوی و برای برگرداندنش به محیط اصلی زندگیاش تلاش کنی. اینگونه کارها از سوی این سازمان به گفته صاحب این مجموعه صورت نگرفت. نتیجهاش شد بزرگ شدن این حیوان طی پنجسال در یک قفس کوچک.
حلبیآباد برای سگهای سلطنتی
باغ پرندگان رشت به داشتن سگهای با نژادی مثل گردین وهاسکی معروف است. اما شهرتش در زمینه محل نگهداری این سگها بسیار بیشتر از خود این سگها است. گردین سگی بزرگ با لکههای سیاه و سفید از سگهای سلطنتی به شمار میرود. سه ماده و یک نر این سگ تنها برای ساعاتی از روز در محوطه باز چند متری رها میشوند و در بیشتر اوقات در یک سالن کاملا تاریک و در یک قفس کنار قفسهای دیگر سگها نگهداری میشوند. دایم صدای پارس و زوزه آنها شنیده میشود. وضع این سگها به مانند انسانی است که در جزیره دورافتادهای تنها زندگی کند و هر جنبنده و صدایی را به مثابه یک ناجی در نظر بگیرد و با پارس کردنهای بیوقفه به دنبال راه نجات هستند. چهره هیچ یک از سگها خبری از شادابی نمیدهد. همگی در تقلای یک زندگی بهتر و با رویای پیداکردن صاحبی بخشنده شب را به صبح میرسانند.
استانداردهای احداث باغ پرندگان
اگر به استانداردهای بینالمللی احداث باغ پرندگان توجه شود، مشاهده میشود باغ وحشها و باغ پرندگان موجود در کشور فاصله قابل ملاحظهای با آن استانداردها دارند. اگرچه وضع رو به بهبود است و باغهای پرندگانی مثل باغ پرندگان اصفهان و تهران از استانداردهای خوبی برخوردار هستند. بهعنوان مثال باغ پرندگان اصفهان دارای فضای نگهداری پرندگان با مساحت ۱۷هزار مترمربع و ۴۰هزار مترمربع توری روی ستونهای بلند به طول ۲۵ الي ۳۲ متر است که امکان پرواز پرندگان پروازی را فراهم میکند، که در باغ پرندگان رشت دیده نمیشود. در طراحی ساخت قفسها باید توجه ویژهای شود. هرچه جثه پرنده بزرگتر باشد قفس هم باید بزرگتر درنظر گرفته شود. قفس کوچک آزادی عمل پرنده را سلب میکند و موجب اضافه وزن پرنده و حتی افسردگی میشود و ممکن است پرنده اقدام به کندن پرهای خود یا درگیری با سایر همنوعان خود کند. بهترین ارتفاع قفس برای پرندگان شکاری بزرگ جثه حداقل 7 متر است. متاسفانه اینگونه نکتهها در بیشتر باغهای پرندگان ایران دیده نمیشود. معیارهایی که سازمان حفاظت محیطزیست برای احداث باغ پرندگان درنظر گرفته خیلی سخت و دشوار برای صاحبان باغ پرندگان نیست. فقط کافی است هنگام احداث این مرکز از مشاوره علمی و عملی کارشناسان محیطزیست استفاده شود. همین یک نکته کافی است تا یک باغ پرندگان استاندارد ساخته شود. یک باغ پرنده با استانداردهای بالا باید هدفهای متنوعی در احداث باغ داشته باشد. مجموعهای که بهعنوان باغ پرندگان احداث میشود معمولاً دارای طیف متنوعی از انواع پرندگان بومی و غیربومی است که در وهله اول بهعنوان یک مرکز تفریحی شناخته میشود ولی میتوان اهداف آموزشی و تحقیقاتی نیز برای آن درنظرگرفت. در مجموعه باغ پرندگان باید امکان مطالعه رفتار پرندگان مختلف وجود داشته باشد. این کار میتواند جنبه تفریحی و آموزشی مناسبی برای کودکان شمرده شود. البته به هیچ عنوان جنبه آموزشی را نمیتوان در باغ پرندگان رشت و نه هیچ باغ پرنده دیگری در ایران مشاهده کرد. در مقابل اکثر این مراکز نگهداری پرندگان به جنبه تفریحی و سود اقتصادی آن توجه ویژه دارند.
سازمان محیطزیست، دامپزشکی، بهداشت
و اداره آب پاسخگو باشند
دکتر سیدجاوید آل داوود، رئیس انجمن حمایت از حیوانات درباره وضع بد نگهداری حیوانات در باغ پرندگان میگوید: «ما چندسال است که درگیر این موضوع هستیم. میگویند که صاحب این مجموعه عاشق حیوانات است اما از طرفی مدام از عدم حمایت سازمان محیطزیست گلایه میکند. اما اگر ایشان واقعا عاشق حیوانات هستند که دیگر نباید توقعی از دیگران داشته باشند. آیا خودشان با دیدن آن خرس و گربهها و سایر حیوانات افسرده ناراحت نمیشوند؟ وضع بد باغ پرندگان این شائبه را ایجاد میکند که شاید نفعی اقتصادی در احداث باغ و خرید و فروش بعضی از حیوانات گرانبها وجود داشته باشد که البته بنده مطمئن هستم انشاءلله چنین چیزی صحت ندارد و تنها عشق است که مدیریتش را وادار به اداره آنجا کرده»
وی درباره استاندارد جهانی باغ وحش میگوید: «باغ وحشهای ما با استانداردهای جهانی فاصله بسیار زیادی دارد اما بازهم شرایط باغ پرندگان اصفهان قابل تحمل است اما باغ پرندگان رشت هیچ تناسبی با حداقلهای استاندارد جهانی ندارد. طبق استانداردها محیط زندگی حیوانات باید طبق محیط طبیعی باشد. جریان آب و باد و پستی بلندیها همانند محیط طبیعی زندگی آنها باشد. اصلا وقتی مجوز باغ پرندگان داده میشود نباید سگ و گربه و خرس و میمون هم نگهداری شوند. مسلما در باغ پرندگان رشت محیط زندگی حیوان اشرافی چون پرشینکت مثل محیط طبیعی نیست. پرشین کت مدام نیاز به رسیدگی دارد و هر روز باید موهایش شانه بخورد و هر غذایی را هم نمیپذیرد. اما آیا گربههای باغ پرندگان رشت از این شرایط طبیعی بهرهمند هستند.»
دکتر آل داوود با بیان این مطلب که فقط مدیریت باغ پرندگان در این میان مقصر نیست میگوید: «در وهله اول باید سازمان محیطزیست گیلان پاسخگو باشد که چطور به باغ پرندگان مجوز نگهداری خرس و سگ و گربه و میمون داده است. در وهله دوم این سازمان دامپزشکی است که باید پاسخگو باشد که آیا مجوز پرورش حیوان به باغ پرندگان را داده که طبق گزارشات واصله به ما در آنجا تولید مثل حیوانات انجام میشود و به فروش میرسند. همچنین اداره بهداشت هم باید پاسخ دهد که آیا نظارتی بر وضع بهداشتی این مجموعه دارد یا خیر. حتی اداره آب و فاضلاب گیلان هم باید پاسخ دهد که اصلا بر نحوه خروجی فضولات حیوانی و احتمال آلوده کردن آبهای زیرزمینی نظارت دارد.» وی در پایان اظهار میکند: «ما چندسال پیش بهطور غیررسمی یک نفر را از اداره دامپزشکی استان به باغ پرندگان فرستادیم که متاسفانه کار به درگیری کشیده شد اما رئیس وقت دامپزشکی هیچ اقدام قانونی انجام نداد. حال که رئیس دامپزشکی تغییر یافته باید مجددا بازرسیهای مختلف از این مکان صورت گیرد. چون در وضع پیش آمده تمام سازمانها مقصر هستند. هم محیط زیست، هم بهداشت، هم دامپزشکی، هم اداره آب و هم خود مدیریت باغ»
وضعیت بد باغ پرندگان حتما به دلیل عدم علاقه مدیرانش به طبیعت و حیاتوحش نیست و در انگیزه مثبت گرادنندگان این باغ هم شکی وجود ندارد. علاقه اگرچه الزامی است اما کافی نیست. باید علم و تجربه داشت در نگهداری حیاتوحش. علاوه بر اینها حمایت از بخش خصوصی از سوی سازمان محیطزیست تضمینکننده سلامت حیوانات و داشتن یک حیاتوحش سالم است. چرا با وجود زحمت مدیریت باغ در نگه داری حیوانات و پرندگان مختلف، برای یکبار هم که شده از سوی سازمان محیطزیست نه از لحاظ مشاوره دادن و نه از لحاظ مالی پشتیبانی کافی نمیشود. چرا حیوانات زخمی که سازمان محیطزیست به علاقه مندانی مثل باغ پرندگان ماهان تحویل میدهد دیگر از نوع نگهداری و پرورش این حیوانات خبری نمیگیرد، چرا بعد از گذشت پنجسال از نگهداری خرس در قفس، امکانات و شرایط لازم برای رهاسازی این حیوان مهیا نشد. همه این چراها بر میگردد به وضع نوپای محیطزیست در ایران. هنوز بحثهای جدی در مورد موضوعات زیست محیطی در بین مردم شکل نگرفته است.