زنان بهعنوان گروهی از شهروندان که نقشی حساس و تاثیرگذار در خانواده و جامعه دارند، بخشی گسترده از جمعیت را تشکیل دادهاند و با توجه به نقش مادری و همسری، از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و مسئولیتهای گوناگونی را برعهده دارند. اما گاهي شرايط آنگونه كه بايد پيش نميرود، گاهي يك زن را به جاي ديدن در خانه و در كنار خانواده، در گوشه و كنار شهر ميتوان ديد كه براي امرار معاش، تكديگري و براي خوابيدن به يك پتو در كنار پيادهرو يا روي پل اكتفا ميكند. حالا شهر تهران پذيراي 3هزار زني است كه درگير مسائل اقتصادي و بهداشتي فراوان هستند و از آنان بهعنوان زنان كارتنخواب ياد ميشود.
شايد آنچه مهم بهنظر ميرسد اين است كه زنان کارتنخوابی که بیتفاوت از کنارشان میگذریم با مشكلات جديدي دستبه گريبانند و حالا در شهر با پدیدهای به نام بچههای کارتنخواب مواجه ميشويم. بچههاي اين زنان در خيابانهاي تهران به دنیا میآیند و بزرگ ميشوند، اما اين كودكان با بچههاي كار و متكدياني كه هر روز سر چهارراهها مشغول فروختن گل و فال و... هستند و ما به حضورشان عادت كردهايم، تفاوت دارند. زيرا این كودكان در معرض شديد اعتياد و ایدز قرار دارند.
به نظر ميرسد با توجه به گستردگي اين معضل دولت و مسئولان بايد جهت ريشهكنكردن اين مشكل گامهاي جدي بردارند. فراموش نكنيم کارتنخواب کسی است که اجتماع نتوانسته برایش امكان تحصيل، شغل و امكان رشد و بالندگي فراهم كند.
در همين رابطه مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای شهرداری تهران از برنامههای ویژه این سازمان برای ساماندهی زنان معتاد در سال آینده خبرداده است.
فرزاد هوشیار پارسیان در مورد وضع زنان کارتنخواب پایتخت ميگويد این زنان هرشب در سطح شهر جمعآوری و به مددسرا ارجاع میشوند و اين درحالي است كه 90درصد کارتنخوابهای جمعآوری شده؛ اعتیاد دارند. معمولا این افراد پس از رهایی دوباره به زندگی کارتنخوابی خود بازمیگردند و برهمین اساس به دنبال برنامهای برای اتمام این پروسه عبث هستیم و به نظر میرسد ایجاد خانههای میان راهی برای زنان بهترین گزینه است.
هوشیار با بیان اینکه آسیبپذیری و خطر ابتلا به بیماریهای مقاربتی در زنان بیشتر از کارتنخوابهای مرد است؛ گفت: براساس برنامهریزیهای انجام شده برای سال 94، در نظر داریم تا زنان در خانههای میان راهی مورد حمایت قرار گیرند و پس از آن به ستاد توانمندسازی معرفی و بعد از آموزش و درآمدزایی، به آنها وام تهیه خانه ارایه تا درنهایت از خانههای بینراهی مرخص شوند.
اين در حالي است كه دي ماه امسال معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از افتتاح مرکز ویژه برای زنان کارتنخواب در جنوب تهران خبر داد و گفت: این مرکز ظرفیت نگهداری یکصد نفر را دارد همچنين در این محل به زنان کارتنخواب آموزشهای لازم در بخش اشتغال در مباحث فرهنگی و ... داده خواهد شد.
نميخواهيم به اين نكته بپردازيم كه نهادهاي متولي در زمينه زنان كارتنخواب كدام يك هستند بهزيستي يا شهرداري؟ يا جاي خالي برخي ديگر از نهادها مانند وزارت بهداشت آن هم با توجه به شرايط ويژه بهداشتي كه اين افراد با آن درگير خواهند بود، در برخورد با پديده كارتنخوابي زنان احساس ميشود، نكته قابل تأمل در زمينه اين است كه متوليان امر با واقعيت زنان كارتنخواب چقدر آشنا هستند؟ يا عواملي كه ميتواند يك زن را كارتنخواب كند، ميشناسند؟ برنامهريزي براي توانمند ساختن اين افراد به چه صورت خواهد بود؟ و آيا حتي آماري از تعداد زناني كه با اين پديده زندگي ميكنند را در اختيار دارند يا خير؟ درحال حاضر تنها مركز دولتي نگهداري از زنان كارتنخواب با ظرفيت صد نفر مشغول به فعاليت است. آيا شهرداري تهران ظرفيت نگهداري از 3هزار زن كارتنخواب را ايجاد خواهد كرد يا بايد در سال آينده نيز چشم انتظار كمكهاي مردمي در اينخصوص باشيم. مانند كار قابل تقدير رخشان بنياعتماد.
رخشان بنیاعتماد، آخرین جایزه بینالمللی فیلم «قصهها» را برای ساخت سرپناهی برای زنان بیپناه اهدا کرد. قرار است جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره «آسیاپاسفیک» در حراجی بینالمللی به معرض فروش گذاشته شود تا هزینه ساخت خانه مهر توسط موسسه «طلوع بینشانها» برای زنان کارتنخواب شهر تهران تأمین شود. جاي خالي كارهاي اجرايي و نه صرفا به زبان آوردن آن، ميان مسئولان و نهادهاي مسئول خالي است.