شماره ۵۲۳ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۱ اسفند
صفحه را ببند
درس‌های سودیتی و مرکز مداخله در بحران

اسما   روانخواه پژوهشگر ا  جتماعی

گاهي اوقات روايت يك داستان از زبان يك نويسنده يا به نمايش درآوردن برشي از زندگي توسط يك كارگردان مي‌تواند نكته‌اي را در ارتباط با آسيب‌هاي اجتماعي براي ما روشن سازد كه تا پيش از اين كمتر به آن توجه مي‌شده است و گاهي اوقات يك نويسنده، عكاس يا فيلمساز برخي از وجوه پنهان يك مسأله را بهتر از مسئولان يا جامعه‌شناسان مي‌بيند و با خلق اثرش ما را نيز در اين زمينه آگاه مي‌سازد، آنها رسالت خودشان را كه آگاهي بخشي است به انجام مي‌رسانند، اما رسالت ما و مسئولان چيست؟ ما و مسئولان چقدر در برابر آنچه كه ديده‌ايم يا شنيده‌ايم واكنش نشان مي‌دهيم؟‌
مطلبي مي‌خواندم از سوديتي ناسكار، ‌نويسنده‌اي كه براي نگارش يك گزارش مبتني‌بر واقعيت راهي مرشيدآباد يكي از مناطق بنگال‌غربي در هند مي‌شود تا خودش را در معرض واقعيت قرار دهد و تصويري حقيقي از زندگي روزمره زنان در اين منطقه ارایه دهد. ناسكار در گزارش خود به نكاتي توجه مي‌كند كه قابل تأمل است. او در نخستين مواجه‌اش با زناني كه در معرض انواع آسيب‌ها ازجمله تجاوز قرار گرفته‌اند يك سوال را با خود و خوانندگانش مطرح مي‌كند و آن سوال اين است كه چرا زنان اين منطقه حرف نمي‌زنند و در مقابل آنچه كه برايشان اتفاق افتاده است ساكت مي‌مانند؟! او تصميم مي‌گيرد به دنبال پاسخ براي اين سوال باشد.
در قسمتي از گزارش سوديتي اين‌گونه آمده است: ماجرایی در روستا شنیدم، از دختر نوجوانی که 4‌سال پیش مورد تجاوز قرار گرفته بود. والدین او با وجود این‌که متجاوز را می‌شناختند، شکایتی طرح نکردند. بسیاری از روستایی‌ها به من گفتند كه آن مرد متهم به يك تجاوز ديگر در همين روستا بوده است. يكي از خويشاوندان قرباني در اين رابطه گفت كه اين دختر چند‌سال ديگر بايد شوهر كند و اگر مسأله تجاوز علني شود يافتن شوهر مناسب براي او دشوار مي‌شود.
 در موردي ديگر، ‌دختر و پدر و مادرش كه نمي‌خواهند اسمي از آنها ببرم آرامش خود و دخترشان را در ناشناس ماندن و همدردي اقوام و دوستان يافته‌اند. حتي با وجود حمايت‌هاي اقوام و دوستان آنها قادر نبوده‌اند كه متجاوز را به دادگاه بكشانند زيرا اين اتفاق به معني علني شدن موضوع است.
سوديتي در ادامه به برخي از دلايلي كه زنان به‌خاطر آن در مقابل خشونتي كه به آنان مي‌شود سكوت مي‌كنند، ‌اشاره مي‌كند و ترس از بدنام شدن،‌ يا قدرت مالي و نفوذ اجتماعي بالاتر فرد مهاجم يا ترس از به خطر افتادن آبرو را ازجمله مواردي مي‌داند كه زنان را وادار به سكوت مي‌كند.
اما نكته‌اي مي‌تواند بسيار مهم باشد و درسي كه سوديتي ناسكار به ما مي‌دهد اين است كه شايد براي مقابله با خشونت و بالاخص خشونت عليه زنان تنها نبايد نگاهمان را به قوانين و سياست‌هاي حمايتي در اين بخش معطوف كنيم. براي مقابله با اين وضعيت بايد به زنان اين آگاهي را داد تا اولا حقوق خود را بشناسند و ثانيا نسبت به ناديده گرفته شدن حقشان سكوت اختيار نكنند. براي محقق شدن اين امر چه كاري مي‌توان انجام داد؟ ‌قوانين و سياست‌هاي حمايتي بايد اين اطمينان را بدهند كه در هر شرايطي از فردي كه مورد تعرض و آسيب قرار گرفته است حمايت مي‌كنند. همان‌گونه كه ما بايد اين اطمينان را بدهيم كه با زدن برچسب به فردي كه مورد آسيب قرار گرفته است، ‌او را مورد قضاوت قرار نمي‌دهيم.
در همين رابطه سازمان بهزیستی کشور چند سالی است که اقدام به راه‌اندازي مرکز مداخله در بحران یا اورژانس اجتماعي کرده است تا با پيشگيري و كنترل آسيب‌هاي اجتماعي شايع و درحال شيوع به صورت كشوري، منطقه‌اي و محله‌اي به افراد آسیب‌دیده كمك کند. مهم‌ترين هدف مراكز اورژانس اجتماعي یا مراكز مداخله در بحران، فراهم آوردن پايگاهي امن براي ارجاع اوليه هر نوع آسيب اجتماعي است. همچنين مدیرکل دفتر پیش‌بینی از آسیب‌های سازمان بهزیستی اعلام كرده است كه طرح پيشگيري از خشونت خانگی با تأکید بر همسر آزاری با اختصاص ۷۵۰‌میلیون تومان در استان‌های اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، قزوین، کهگیلویه و بویراحمد و کرمان اجرایی شده و قرار است در ‌سال 94 توسعه بیشتری پیدا كند.
اما سوال اصلي اين است كه آيا زنان ما،‌ هنگامي كه در معرض آسيب، تعرض يا خشونت قرار مي‌گيرند سكوت مي‌كنند يا مي‌دانند كه بايد سكوت خود را بشكنند و از حق گم شده‌شان دفاع كنند؟ آيا مداخله بهزيستي و اورژانس اجتماعي را براي حل اين مسأله پذيرفته‌اند؟‌ آيا اين زنان مي‌توانند از حمايت‌هاي نهادهاي متولي اطمينان داشته باشند و از ناپديد شدن آبرويشان توسط ما نترسند؟‌ آيا تاكنون پژوهشي مانند كاري كه سوديتي ناسكار انجام داده است، صورت گرفته تا نشان دهد چرا زنان ما هنگامي‌كه مورد آسيب، ‌تعرض يا خشونتي قرار مي‌گيرند؛ ‌حرف نمي‌زنند و سكوت مي‌كنند؟!

دیدگاه‌های دیگران

ه
هدی طوسی |
مخالف 0 - 0 موافق
مطلب قابل توجهی می باشد،امید به پیگیری های جدی و آگاهانه در زمینه این مساله مهم اجتماعی امروز ما،با تشکر از شما خانم روانخواه عزیز

تعداد بازدید :  227