شماره ۳۳۰۷ | شنبه 18 اسفند 1403
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.

آمریکا، ارباب مسخره ما
مباحثه‌ای در سنای آمریکا در جریان است که هدف از آن بازداشتن دولت از اعطای کمک نظامی به هر کشوری است که سابقه زندانی کردن ناراضیان سیاسی را دارد. اعلیحضرت فرمودند: «چه مسخره بازی‌هایی. حق آمریکایی‌ها همین است که ما زندان‌ها را خالی کنیم و اجازه دهیم خرابکاران قدرت را به دست گیرند، آن وقت خوب به واشینگتن نشان خواهند داد که چقدر برای ارزش‌های قدیمی و خوب آمریکا احترام قائلند.»54.11.8

ازدواج دختر خیره‌سر شاه
موضوع ازدواج والاحضرت شاهدخت شهناز با خسرو جهانبانی را عرض کردم. فرمودند: «اجازه دادم، چاره نیست. می‌گویند شهناز آبستن هم هست.» من از قیافه شاه خیلی متأثر شدم، ولی به روی خودم نیاوردم و تصمیم گرفتم دیگر هرچه زودتر کارها را رو به راه کنم. فقط پرسیدم عقد در کجا باشد؟ فرمودند: «در سفارت ما در پاریس.» دیگر ادامه ندادم که بیشتر باعث تأثر شاه بشوم. بلافاصله دنبال کار رفتم، و کار هم در ۱۱ فوریه (22 بهمن) انجام گرفت.49.11.10

لج و لجبازی با سعودی‌ها
اعلامیه مختصری دادم و گفتم مسافرت شاهنشاه به عربستان فعلاً موقوف شد. امروز فعالیت سیاسی بسیار زیاد بود، هم سفیر عربستان و هم سفیر آمریکا چندین دفعه به دیدن من آمدند. به سفیر عربستان همان مطلب را تکرار کردم و مخصوصاً از حرکت بچگانه که ظرف ۲۴ ساعت بیانیه، سکوی حفاری پشت خط ما بگذارند و یک دهن کجی بی‌مزه بکنند، خیلی ایراد گرفتم و گفتم باید حتماً این سکو را بردارید و گرنه کشتی‌های ما آن را خواهند برداشت. بالاخره این کار را هم نکردند تا کشتی‌های ما رفت و به آن‌ها اخطار کردند بروید. چون نرفتند همه چیز را توقیف کردند و به ایران آوردند، نزدیک جزیره خارک. شاهنشاه فرمودند آن‌ها را مرخص کنند. مرخص شدند ولی سکو بدون سرنشین هنوز در دریاست که قرار است یا آن را ببرند یا بحريه ما آن را غرق کنند. سکوی پان آمریکن هم (متعلق به ما)، یعنی همان چاه شماره ۷ در دریاست، ولی سرنشین ندارد. مضحک این است که بعداً سفیر آن‌ها در این جا تلگراف کرده که وزیر دربار به من گفته است اگر مذاکره کنیم لازم نیست سکو را بردارید. در صورتی که من از اول گفتم باید شما سکو را بردارید، ما هم کار را در سکوی خودمان متوقف کنیم تا مذاکره کنیم.46.11.11

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  46