[ شهروند ] یکی از فیلمهای روی پرده ترکیب فیلمهای نوروزی سینمای ایران «موسی کلیمالله(ع)» است. فیلمی به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا به عنوان فصلی آغازین از سریال «موسی» که قرار است کلیتی از داستان زندگی و رسالت حضرت موسی (ع) را روایت کند- و حالا در این قسمت آغازین با بازی مریلا زارعی، علیرضا کمالی، بهنام تشکر، بهاره کیانافشار، فرهاد آئیش، شکیب شجره و شمار دیگری از بازیگران سینما و تلویزیون به تولد این پیامبر پرداخته است. این فیلم که فیلمنامه اولیهاش را فرجالله سلحشور نوشته بود و پس از درگذشت او با بازنویسی فیلمنامه و بعد از آن هم دوبارهنویسی کامل آن توسط حاتمیکیا وارد مرحله تولید شد، اولبار در جشنواره فیلم فجر رونمایی و از روز هشتم اسفند نیز روی پرده سینماها آمده است. یک اکران تاکنون موفق- که برخلاف فیلمهای اخیر ابراهیم حاتمیکیا «خروج» و «به وقت شام» از همان اولین نمایش جشنوارهای با استقبال نسبی منتقدین و مخاطبان مواجه بوده و حالا در اکران عمومی نیز فروش نزدیک به 6 میلیارد تومانی این فیلم تنها در کمتر از یک هفته نشان از استقبال عمومی از این فیلم دارد و امواجی مثبت در سینمای رسمی ایران به وجود آورده است. با این حال برخلاف رسانههای رسمی کشور که تقریبا تماما زبان به ستایش این فیلم گشوده و به خصوص آن را از نظر فنی نقشهراهی برای سینمای دینی ایران در سالهای آتی قلمداد میکنند؛ منتقدین مستقل سینمایی اما واکنشهای متفاوتی در قبال «موسی کلیمالله» داشتهاند.
این مطلب به این منظور تنظیم شده که چشماندازی کلی از بازتابهای رسانهای این فیلم به دست داده و نشان می دهد که منتقدین سینمای ایران بهخصوص منتقدین مورد وثوق نهادهای رسانهای رسمی در قبال فیلم «موسی کلیمالله(ع)» چه واکنشی نشان دادهاند.
به رغم جو و فضای بهشدت ستایشآمیزی که این روزها در رسانههای رسمی کشور پیرامون فیلم «موسی کلیمالله» وجود دارد، این فیلم با نام فرعی «به وقت طلوع» اما در زمان جشنواره بازخوردهای متفاوتی گرفت و به عنوان مثال برخلاف واکنشهای ستایشگرانه چهرههای سیاسی- مانند همایون سامهیح نجفآبادی نماینده کلیمیان در مجلس شورای اسلامی که آن را «فیلمی بدون کوچکترین سوءگیری و توهینی به جامعه یهودی» عنوان کرد، یا احمد مروی تولیت آستان قدس رضوی که آن را «ضمن وفاداری به منابع مذهبی و تاریخی، داستانی عمیق و تأثیرگذار» توصیف کرد، یا علی لاریجانی که این فیلم را برای جامعه هویتساز دانست و گفت که «موقع تماشای فیلم این حس به آدم دست میدهد که درحال عبادت است»- اما، منتقدان سینمایی مواضعی متفاوت در قبال آن داشتند و حتی در مقابل منتقدی مانند محمد تقی فهیم که «موسی کلیمالله» را «باشکوهترین و بهترین فیلم تاریخی-مذهبی سینمای ایران» نامید، منتقدینی هم بودند که آن را «بیروح و آشفته» توصیف کردند. از جمله خبرنگار ایرنا که درباره این فیلم نوشت «توجه کارگردان بیش از حد صرف جلوههای ویژه و ساختار بصری شده و قصهگویی را در اولویت اول قرار نداده است».
تیر خلاص را در روزهای جشنواره اما مسعود فراستی به «موسی کلیمالله» زد و درباره آن نوشت: «فیلم بسیار پرحاشیه و پرسروصدای جشنواره فجر؛ که مانند یک اتود و یک تست برای آینده جلوه میکند. استفاده از ویدئو وال در این فیلم به بدترین شکل ممکن صورت گرفته و در جاهای بسیاری آب و آتش از قاب بیرون میزنند. با این که حتی در صورت استفاده درست از این تکنولوژی نیز نباید این را نادیده گرفت که استفاده از هوش مصنوعی، ویدئووال و تکنولوژیهایی از این نوع مال سینمای ایران نیست و عارضی محسوب میشود و این یعنی چیزی به سینمای ما اضافه نمیکند و حسی تولید نمیکند و فقط فیلم را خراب میکند. در کل این یک فیلم نیست، یک تست از سوی حاتمیکیاست که تست بسیار ضعیفی نیز هست که نه کاراکتر میسازد، نه فضا به وجود میآورد و نه هیچ چیز دیگری و باید برای ابراهیم حاتمیکیا تاسف خورد».
آن روی سکه
بعد از آغاز اکران عمومی «موسی کلیمالله» اما برخوردها کاملا تغییر کردند و رسانهها شروع به موضعگیریهایی منطقیتر در قبال این فیلم کردند. مانند منتقدینی که هزینههای نجومی این فیلم را در یک کفه و ارزشهای آن را در کفه دیگر قرار داده و دست به ارزیابی محاسن و کمبودهای آن کردند. مانند سیداحسان عمادی که درباره «موسی کلیمالله» نوشت که «اگر آن را با آثار تاریخی ساختهشده درباره مقدسین در سبک «سلحشور» مقایسه کنیم (از «ایوب پیامبر» و «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر»ِ تا «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» شهریار بحرانی و «بشارت منجی» طالبزاده) موسای ابراهیم حاتمیکیا اثر شستهرفتهای از کار درآمده که موقع پخش سریالیاش از تلویزیون میتواند مخاطب قابل قبولی هم پیدا کند. هرچند با این همه پولی که خرج فیلم شده، دستکم توقع جلوههای کامپیوتری تر و تمیزتر و واقعیتری داشتیم که هم خیلی جاها بهخصوص در لانگشاتها نقاشی بودنش به چشم نیاید، هم تضاد و تمایزش با صحنههای واقعی فیلم (بهخصوص آنجاها که پسزمینه بازیگرها را میسازد؛ مثلاً سکانس گاریسواری یوکابِد، یا گفتوگوی زنان تازهحامله در میدان گوشَن) توی ذوق نزند».
احسان طهماسبی نیز درباره این فیلم نوشته: «یکی از مهمترین چالشهای کارگردانی «موسی کلیمالله» به تصویر درآوردن داستان در اتمسفری باورپذیر و هدایت بازیگران در راستای تطبیق با این محیط و ارائه اثری بوده که در ذات حاوی چالشهای پرفراز و نشیب داستانی است. به خصوص که داستان حضرت موسی به واسطه شهرتی که دارد امکان زیادی درخصوص طرح گرهافکنی و گرهگشاییهای ساختگی ندارد و پایان داستان با شروع فیلم برای مخاطب اسپویل شده است. از همین رو است که حاتمیکیا با گسترش ابعاد تراژیک سپردن موسی به نیل و همینطور تلاش سربازان فرعون برای حذف کودک تازه متولد شده تماشاگر را تحت تاثیر قرار داده و در لحظاتی دانستههای تماشاگر در خصوص ماجرای در حال وقوع را به چالش میکشد».
سهامالدین بورقانی نیز با اشاره به این که «مخاطبِ داستانی تکراری و بارها نقلشده در انتظار تماشای روایتی است که دستکم در برخی وجوه نکات بدیع نصیبش شود»؛ نوشته که «این فیلم از این زاویه نکته تازهای نداشت و گویی فیلمی از فرجالله سلحشور را میدیدیم که از آن زبان کلیشهای آثار تاریخی اندکی فاصله گرفته است».
احسان ناظمبکایی اما فیلم حاتمیکیا- به عنوان خبرسازترین فیلم جشنواره- را «واجد مشکلات بزرگ فنی و حتی بدیهیات داستانی- عنوان کرده که «عملا تماشاگر با اطلاعات شخصی خودش از فیلم جلوتر است و در فیلم همان چیزی را میبینیم که در قصههای نوجوانانه خواندهایم».
از نگاهی دیگر
با این حال برخی از منتقدین کوشیدهاند نکاتی غیر از تاریخ از این فیلم استخراج کرده و در واقع ارزشهای دیگری به آن الصاق کنند. طیّبه مجردیان در این راستا در خبرگزاری تسنیم نوشته که «موسی کلیمالله: بهوقت طلوع علاوه بر پرداختن به موضوع ارزشمند تاریخ انبیاء، نبرد حق و باطل، مفهوم منجی و غلبه ارادۀ الهی، از منظری دیگر نیز ارزشمند است- و ارزش و اهمیت این فیلم در آنجاست که زنان را از حاشیه تاریخ بیرون آورده و نقش فراموششده آنها را احیا کرده است».
مازیار وکیلی اما عقیده دارد که «با توجه به این که حاتمیکیا به عنوان تنها کارگردان ایرانی که به راحتی صدها میلیارد تومان بودجه در اختیارش قرار میگیرد تا فیلم بسازد، در این فیلم این پولها را خرج چنین فیلم بیکیفیتی کرده- و در واقع هر قدر هم برای این فیلم هزینه شده باشد زیاد است. جلوههای ویژه فیلم قابل قیاس با فیلمهای بزرگ سینمای جهان نیست و به راحتی مشخص میشود حاتمیکیا به هیچ وجه برای ساخت یک درام تاریخی با این ابعاد مناسب نیست و تسلطی را که هنگام ساخت فیلم جنگی دارد، در درامهای تاریخی ندارد. شرط اول ساخت یک درام تاریخی که در آن قهرمان یک قدیس است این است که شخصیتهای فرعی به قدری جذاب باشند که بتوانند تمام وجوه شخصیت اصلی را پوشش دهند. در این فیلم اما شخصیتهای فرعی کاریکاتوری شده و بیشتر باعث نقض غرض میشوند».