آرش خیراندیش عضو ستاد مردمی نجات آشوراده
یکی از دلایل اصلی وجود فعالان محیطزیست و سازمانهای مردمنهاد زیستمحیطی (سمنهای زیستمحیطی)، نقد تصمیمهای اتخاذ شده توسط دولت در زمینه محیطزیست و مشارکت فعالانه در تصمیمسازیهای مربوطه است. چنین نقشی برای آنان نه یک انتخاب بلکه یک وظیفه اجتماعی محسوب میشود که عدول از آن باعث میشود که فعالیتهایشان از محتوا تهی گشته و تنها نامی از فعال یا سمن را یدک بکشند. واکنش مطلوب سازمانهای دولتی در برابر فعالان و سمنهایی که به درستی به وظایف خود عمل میکنند، باعث آسودگی خاطر دولتها خواهد شد زیرا که نظارت دقیق فرهیختگان جامعه باعث اصلاح خطاهای بهوجود آمده در برنامهریزی دولتها و جلوگیری از هزینههای جبرانی میشود. مطلوبتر آن است که اصولا فرآیند برنامهریزیهای سرنوشتساز کشور با مشارکت آن فرهیختگان صورت گیرد تا نیاز کمتری به اصلاح بهوجود آید.
حوزه فعالیتهای زیستمحیطی حوزهای حساس و تعیینکننده برای کشور همانند حوزه بهداشت مردم است. بدون کمک و مشارکت دلسوزان محیطزیست کشور که داوطلبانه و بیچشم داشت درصدد بهبود آن هستند، سازمان حفاظت محیطزیست نخواهد توانست در ماموریتی که برعهده دارد موفق شود. اصولا یکی از اصلیترین ماموریتهای سازمان مذکور، مشارکتدادن فعالان و سمنهای زیستمحیطی کشور در فرآیند برنامهریزی و کنترل است. جدیت فعالان و سمنهای مربوطه در این امر با داشتن نگاه نقادانه و موشکافانه آنان ممکن بوده و اینچنین رفتاری باید مورد استقبال دولتمردان قرار گیرد.
بعد از انعقاد تفاهمنامه بین سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در مورد تسلیم جزیره آشوراده به سرمایهگذاران بخش خصوصی، ستادی مردمی متشکل از تعداد قابل توجهی از سمنهای زیستمحیطی کشور و بسیاری از فعالان مستقل و کارشناسان محیطزیست شکل گرفت که به این تفاهمنامه اعتراض اساسی داشتند. تعداد سازمانهای مردم نهاد عضو این ستاد قریب به یکصدوسی سمن بوده که کماکان رو به افزایش است. ستاد مردمی نجات آشوراده با شرکت متخصصان و کارشناسان رتبه یک کشور و فعالیت خوشنامترین تشکلهای زیستمحیطی کشور توانسته است با مقاومتی قانونی از اجراییشدن تفاهمنامه مذکور جلوگیری به عمل آورد. انتظار این بوده که سازمان حفاظت محیطزیست با توجه به جنبه مشارکتی فعالیتهای مردمی- بهرغم اختلاف نظر بعضی از مدیران ارشد آن با ستاد مزبور- از حساسیت بالای این فعالان داوطلب استقبال کند. این از ادعاهای مهم آن سازمان و درواقع از وظایف اصلی آن است که فعالیتهای داوطلبانه زیستمحیطی را مورد حمایت قرار دهد. متاسفانه رفتار سازمان حفاظت محیطزیست در برابر ستاد مردمی نجات آشوراده نهتنها گویای حمایت از فعالیتهای مردمی نیست بلکه تقابل و برخورد را به نظر متبادر میکند. تاکنون به هیچکدام از درخواستهای ملاقات نمایندگان ستاد مردمی نجات آشوراده با رئیس محترم سازمان حفاظت محیطزیست برای گفتوگویی صریح و جدی پاسخی داده نشده و بیتوجهی به این درخواست ادامه دارد. علاوهبر بیتوجهی به این خواسته به حق فعالان مردمی زیستمحیطی کشور، انواع فشارهای آشکار و پنهان بر ستاد برای منصرفکردن اعضای آن از ادامه راه خود وارد شده است که نگارنده به احترام کارکنان صدیق و دلسوز آن سازمان از بیان آنها خودداری میکند. این درحالی است که تشکیل ستادی مردمی و زیستمحیطی با چنین حجم و کیفیتی در تاریخ فعالیتهای زیست محیطی کشور بینظیر بوده و اصولا باید مایه فخر و مباهات سازمان مذکور باشد.
یکی از بزرگترین اشتباهات سازمان حفاظت محیطزیست در رابطه با ستاد مردمی نجات آشوراده، در نظر نگرفتن نیت اعضای آن ستاد است. چنین تلاش بیسابقهای در تاریخ فعالیتهای زیست محیطی مردمی نمیتواند با انگیزههایی مانند کسب درآمد انجام گیرد. سازمان باید به چنین نیتی احترام گذاشته و آن را ارج نهد. برای این مشتاقان، دفاع از محیطزیست شغلشان محسوب نشده و انتظار درآمدزایی را از آن ندارند. جنبه ضدآموزشی این واکنش سازمان به قدری مخرب است که بعید است تا مدتها بتوان آن را جبران کرد. چنین واکنش ناصوابی در برابر خواسته قانونی تعداد زیادی از فرهیختگان ملت به دلایل زیر بر خلاف مصالح زیست محیطی کشور است:
1- ناامیدی بسیاری از فعالان محیطزیست که هنوز تجربه و پختگی کافی در امر فعالیتهای اجتماعی بهدست نیاوردهاند
برخورد سازمان با گروه بزرگی از سمنها و فعالان محیطزیست که بدون چشمداشتی صرفا به دنبال دفاع از مناطق حفاظت شده کشور هستند بیشک نا امیدی کسانی را به دنبال دارد که تاکنون چنین رفتارهای غیرمعقولی را از سوی تصمیمگیران دولتی تجربه نکرده و با خوشبینی افراطی به آنان امید بستهاند. جوانانی که تازه پا به عرصه کار داوطلبانه برای محیطزیست گذاشتهاند در معرض بیشترین خطر هستند. نتیجه طبیعی این کار منصرف ساختن بسیاری از مشتاقان از پیوستن به فعالیتهای زیستمحیطی است. مردم بهطور ناخودآگاه نتیجهگیری خواهند کرد که نقشی در دفاع از محیطزیست کشور نداشته و دولت خود تصمیمگیرنده امور است و در صورت مخالفت با تصمیمات اشتباه دولت با واکنش نامطلوب آن روبهرو خواهند شد.
2- ترویج تکصدایی در عرصه تفکر زیستمحیطی
اصولا عرصه محیطزیست نیاز به همهجانبهنگری داشته و از تکبعدی بودن در این عرصه باید پرهیز کرد. اصطلاح رایج در متون علمی در اینباره داشتن نگاه اکولوژیک است که در معنای دقیق خود مفهومی بسیار جامع و گسترده دارد. بدین سبب است که در موضوعات زیستمحیطی مشارکت تمامی متخصصان و افراد مجربی که بتوانند از زوایای مختلف به قضایا بنگرند ضروری است. نهتنها کارشناسان دانشگاهی بلکه جوامع محلی مولد و نیز سایر فرهیختگان جامعه- از دیگر تخصصهای علمی و اجتماعی- میبایست در چنین مواردی نظر داده و در فرآیند تصمیمگیریها مشارکت کنند. تاکنون بیتوجهی و بیاعتقادی به نقش اصلی مردم در تصمیمسازیهای زیستمحیطی منجر به فجایعی چون خشکیدن نسبی دریاچه ارومیه شده است چرا که تصمیم به احداث سدهای فراوان روی رودخانههای تامینکننده حقابه آن را تنها یک وزارتخانه گرفته است. همانند مواردی اینچنین، تصمیم به تغییرکاربری مناطق حفاظت شده - که در مورد آشوراده در یک سفر استانی هیأت دولت اتخاذ شده - از صلاحیت سازمان حفاظت محیطزیست خارج است. ترویج تک صدایی در عرصه محیطزیست، باعث نابودی تفکر خلاق در میان آحاد جامعه خواهد شد.
3- ایجاد اختلاف بین بعضی از فعالان محیطزیست کشور و رودررو قرار دادن آنان
همیشه بودهاند کسانیکه در پی منافع شخصی زودگذر خود، مدافع بیچون و چرای افراد یا دوایر دولتی بودهاند. تاریخ بشری مملو از نتایج زیانباری است که این رفتارها به بار آورده اما متاسفانه بهرغم چنین عبرتهایی کمتر کسی عبرت میگیرد. در مورد تفاهمنامه آشوراده اگرچه به دلیل نقض آشکار اصول حفاظتی کمتر کسی جرأت دفاع از آن را پیدا کرد، بودند معدود افرادی که در یک تناقض آشکار بهطورکلی از تصمیمات سازمان دفاع کردند بدون اینکه به این نکته توجه کنند که متولی حفظ مناطق حفاظت شده خود آن سازمان است و امضای تفاهمنامه توسط آن انجام گرفته است. چنین رفتار حمایتگرانه بیمنطقی میتواند ناشی از روحیه چاپلوسی ناشی از منافع کوتاهمدت افراد باشد و بدتر از آن، این است که سازمان این رفتار را تشویق میکند. البته هستند کسانیکه به دلیل ضعف تحلیلهای زیستمحیطی و اجتماعی مرتکب دفاعی بلا وجه از روسای سازمان میشوند که متاسفانه این اشتباه نیز مورد حمایت قرار گرفته است. ایجاد اختلاف بین بعضی از فعالان محیطزیست کشور توسط سازمان و رو در رو قرار دادن آنان خسارتی جبرانناپذیر بر پیکره فعالان محیطزیست کشور وارد میکند.
4- القای نمایشی بودن فعالان محیطزیست
برای انسانهای آزاداندیش چیزی زجرآورتر از این نیست که احساس کنند فعالیتهای صادقانهشان در زمینههای اجتماعی - و ازجمله محیطزیست- صرفا نمایشی بوده تا کسانی دیگر بتوانند ژست مردمگرایی خود را کامل کنند. در مورد قضیه آشوراده بر اکثر فعالان محیطزیست آشکار شد که متولیان سازمان حفاظت محیطزیست تنها تا زمانی از فعالیتهای مردمی دفاع میکنند که نقدی جدی بر فعالیتهای آن سازمان وارد نکنند و این بسیار دردناک است.
5- عدم حساسیت و پیگیری سایر معضلات زیستمحیطی کشور
هزاران معضل زیستمحیطی کشور نیازمند توجه و همکاری ملت و دولت برای بررسی و برنامهریزی اصلاحی هستند. تصمیم اشتباه و موافقت غیرقابل قبول سازمان حفاظت محیطزیست در مورد تغییر کاربری آشوراده، باعث شده که ستاد مردمی نجات آشوراده از سقوط اولین سنگر مناطق حفاظت شده کشور با تمام توان و در چارچوب قانون دفاع کند. اهمیت دفاع در برابر واگذاری رسمی اولین منطقه حفاظت شده کشور برکسی پوشیده نیست زیرا که این مانند جلوگیری از سقوط اولین قطعه یک بازی دومینوی طولانی است که با سقوط اولین قطعه سایر قطعات تا انتها سقوط خواهند کرد. این مقدار در حد وظیفه و توان این ستاد است درحالیکه تمامی مناطق حفاظتشده کشور باید اینچنین غیرتمندانه حفاظت شوند. اصرار سازمان حفاظت محیطزیست بر خطای خود در آشوراده، باعث میشود توجه بسیاری از مردم از سایر مناطق نیازمند کمک زیستمحیطی برداشته شود و این راه را برای فرصتطلبان هموار میکند. اعتراف سازمان حفاظت محیطزیست به اشتباه خود و عقبنشینی از آن باعث خواهد شد که از اختصاص قسمت زیادی از وقت و انرژی دولتیان و سمنهای کشور به یک موضوع جلوگیری شده و این خود باعث افتخار آن سازمان خواهد شد.
6- جریتر شدن مخالفان محیطزیست کشور به ادامه فشارهای خود به تصور وجود اختلافنظر شدید میان فعالان محیطزیست کشور
موضوع محیطزیست و نیز ایجاد ساختار مقتدر آن چیزی است که حریصان و طماعان بساز و بفروش را به وحشت میاندازد. تصور وجود اختلاف شدید بین فعالان محیطزیست کشور و سازمان حفاظت محیطزیست باعث جریتر شدن دشمنان محیطزیست خواهد شد. سازمان حفاظت محیطزیست در عوض احترام گذاشتن به دغدغههای دلسوزان محیطزیست و دفاع از آنان در برابر زیادهخواهان، خود از در مقابله با قویترین ستاد مردمی و خودجوش محیطزیست کشور در آمده است که مفاسد بسیاری در پی خواهد داشت.
7- مخالفت شدید بدنه سازمان با تصمیم مذکور و در نتیجه بیاعتباری سایر تصمیمات آن سازمان نزد کارکنان خود
آشکارترین و شدیدترین واکنش داخل سازمانی در مورد تصمیم سازمان حفاظت محیطزیست درباره آشوراده توسط دکتر اسماعیل کهرم، استاد مسلم اکولوژی و مشاور عالی رئیس آن سازمان انجام گرفت. به غیر از این مورد ابراز نظر آشکار دیگری که مستقل از دستورات سازمان باشد از کارکنان شاغل آن شنیده نشده اما سالها مخالفت کارشناسان سازمان با واگذاری آشوراده و همچنین ابراز نگرانیهای فراوانی که از سوی کارکنان صدیق آن در مورد آشوراده به گوش میرسد، این گمان را تقویت میکند که بدنه آن سازمان تاکنون نتوانسته است آشکارا نظرات خود را در این مورد بیان کند و کارمندانش اجازه همکاری آشکار با ستاد مردمی نجات آشوراده را نیافتهاند. اگرچه ممکن است عدهای تصور کنند به این وسیله سازمانی یکدست را مدیریت میکنند اما واقعیت این است که این جو بهوجود آمده داخلی باعث سلب اعتماد کارکنان سازمان- از محیطبانان گرفته تا مدیران آن- از سایر تصمیمات آن میشود. همچنین القای اینکه میتوان مناطق حفاظت شده کشور را به سرمایهداران بزرگ واگذار کرد، آثار تخریبی تربیتی دهشتناکی را در میان بعضی دیگر از کارکنان آن سازمان ایجاد خواهد کرد.
8- بیاعتباری سازمان نزد کنوانسیونهای بینالمللی
بهرغم عضویت ایران در بعضی از کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون تنوعزیستی و کنوانسیون رامسر، واکنش غیرمتعارف سازمان در برابر ستاد مردمی نجات آشوراده نشان از بیتوجهی مدیریت آن نسبت به کنوانسیونهای مذکور دارد که این خود باعث بیاعتباری کشور نزد چنین تشکیلات تخصصی بینالمللی میشود زیرا که این ستاد بارها و بارها وظایف آن سازمان را نسبت به تعهدات بینالمللیاش گوشزد کرده است.
9- تنهایی و یارگیری اجباری سازمان از نیروهای نامحرم نسبت به محیطزیست
از دستدادن همکاری با قسمت عمدهای از فعالان و سمنهای محیطزیستی کشور باعث تنها ماندن سازمان و در نتیجه میل به یارگیری از نامحرمانی خواهد شد که فرصت را برای نزدیکشدن به سازمان و نفوذ در آن غنیمت میشمرند. پرواضح است که افراد نفوذ یافته به سازمان حفاظت محیطزیست بهراحتی از آن خارج نخواهند شد.
در پایان امیدوارم بعد از چند ماه مقاومت دلیرانه سربازان محیطزیست کشور در برابر زراندوزان طماع و دفاع از جزیره آشوراده، سازمان حفاظت محیطزیست از اصرار بر اشتباه خود دست برداشته و با لغو کامل تفاهمنامه مذکور به جبران آن بر آید. بازگشت از یک تصمیم اشتباه دولتی آن هم به خواست مردم نهتنها باعث سرشکستگی آن سازمان نخواهد بود بلکه افتخاری بینظیر در تاریخ حفاظت از محیطزیست محسوب خواهد شد. آیندگان از کسانی که در این راه تلاش کردهاند به نیکی یاد خواهند کرد و در مقابل، نام کسانی که مناطق حفاظت شده کشور را به حریصان واگذار کنند به نیکی یاد نخواهد شد.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند