| بردیا راستین | مترجم |
صاحب این قلم اگر خوانندگان سطور پیش رو حمل بر خودستایی نکنند، خود را یک منتقد ساده و مهمتر از آن عاشق سینما میداند و به این کار خود مباهات هم میکند. بر همین اساسی گاهی نیز مرتکب نوشتن نقدنامههایی میشود که بیشتر حرف دل است و کمتر نکات فنی – به لحاظ اصول نقدنویسی – در آنها لحاظ شده است. حال با این توضیح مختصر وارد اصل ماجرای مقال امروز میشوم که شرح حال برخی جوانان هم حس و حال خودم است، هرچند به گونهای دیگر! چه گونهای؟ عرض میکنم. این دوستان جوان که برخیشان نقد فیلم هم مینویسند، یک خصیصه منحصر بهفرد دارند که گاهی بروز آن – برای اهل فن - سوال برانگیز میشود. این دوستان به شدت دوست دارند در مورد تازهترین فیلمهای جهان به روز باشند و هیچ فیلم جدیدی را نادیده نگذارند. آنها بعد از دیدن هر فیلم جدید به فاصله کوتاهی در شبکههای اجتماعی یا در اظهارنظرهای شفاهی فیلم مورد نظر را (اگر مورد پسند قرار گرفته باشد) به آسمان میبرند و آن را بهترین فیلم عمرشان معرفی میکنند. این دوستان جوان عموماً معتقدند که با این فیلم خاص دیگر سینما به انتها رسیده، بازی بازیگران فیلم محشر است و خود فیلم با بهترین آثار تاریخ سینما برابری میکند. بدین صورت است که اثری که مثلاً هنوز ۴ ماه از اکرانش نگذشته به لطف این دوستان جوان بدل به یکی از آثار شاخص تاریخ سینمای جهان میشود. حالا خدا نکند که این فیلم اسکار یا گلدن گلوبی هم بگیرد! اندکی که میگذرد، این فیلم وارد نوستالژی آنها میشود. از فیلم نقل قول میآورند و دیالوگهایش را اینجا و آنجا نقل میکنند. چند ماهی که میگذرد، به تدریج اظهار نظرها کمرنگ میشود. این طرف، آن طرف میشنویم که فیلمساز دیگری فیلم تازهای ساخته است. دوستان جوان خبرهای جدید در مورد این فیلم تازه را رصد میکنند و منتظر اسکار سال آینده میمانند. اگر این فیلم تازه اسکاری چیزی گرفت آن وقت دوباره در مورد این فیلم تازه مینویسند و فیلم دوباره وارد
تکیه کلامهایشان شده و برایشان به یکی از اسطورههای سینما تبدیل میشود. همه حرفم این است که موج استقبال این دوستان جوان از فیلمهای روز فینفسه خوب است، اما تنها نکتهای که نمیشود به آن باور داشت، شیفتگی آنهاست که به سادگی، هر بار که با فیلم تازهای روبهرو میشوند، آن را یکی از آثار درجه اول تاریخ سینما ارزیابی میکنند و چند ماه دیگر به سادگی فراموش میکنند چه اظهار نظری دربارهاش داشتهاند. عجیب اینجاست که دوستان جوان، چنین حرکتی را نتیجه به روز بودن خود و افکارشان تلقی میکنند. احتمالاً روزی روزگاری بایستی بحثی در بگیرد با این مضمون که سینما و تعلق خاطر به آن نه تنها سلیقهای نیست که حساب و کتاب دارد و اینکه نقد فیلم نیز سلیقهای نیست و قواعدی بر آن حکمفرماست و نمیشود در ۴ ماه فیلمی را به عنوان اثری نوستالژیک معرفی کرد. نمیدانم، شاید هم مقصر جاذبه سینما است.