[ مریم رضاخواه] آموزش و پرورش یکی از اساسیترین ارکان توسعه هر جامعه است. در این سیستم، معلمان بهعنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش، نقشی بیبدیل ایفا میکنند. در مقطع ابتدایی، که پایهگذار سایر مراحل آموزشی است، وظیفه معلم فراتر از آموزش مفاهیم درسی است؛ معلم باید بهعنوان یک راهنما، مربی و الگو برای دانشآموزان عمل کرده و به رشد شخصیت، مهارتهای اجتماعی و عاطفی آنان کمک کند. این دوره، که بهطور مستقیم با رشد و شکلگیری شخصیت کودکان در ارتباط است، نیازمند معلمانی با مهارتهای خاص و آموزشهای ویژه است.
این در حالی است که در دولت سیزدهم، روند برگزاری آزمون استخدام آموزگار در وزارت آموزش و پرورش دستخوش تغییراتی شد و تعداد رشتههای مورد پذیرش در این آزمون گسترش یافت. حالا یکی از چالشهایی که در سالهای اخیر در سیستم آموزشی مشاهده میشود، استخدام افراد با رشتههای غیرآموزشی مانند پرستاری، کشاورزی، مهندسی یا سایر رشتههای تخصصی برای تدریس در مدارس ابتدایی است.
اما این تصمیم که بهظاهر راهحلی برای رفع مشکلات نیروی انسانی بود، میتواند مشکلات و دردسرهایی به همراه داشته باشد که توجه به آن ضروری است. این معلمان، با وجود دانش و تخصص در رشتههای خود، ممکن است از مهارتهای لازم برای تدریس در مقطع ابتدایی برخوردار نباشند و با چالشهایی روبهرو شوند که تأثیر منفی بر کیفیت آموزش دانشآموزان بگذارد. «شهروند» در گفت و گو با کارشناسان وخانوادهها چالشهای استخدام افراد با رشتههای غیرآموزشی برای تدریس در دوره ابتدایی، بررسی می کند. هر یک از زاویهای متفاوت به این مسئله نگاه میکنند و نگرانیها و دیدگاههای خود را مطرح میکنند.
شناسایی نیازهای عاطفی و شناختی کودکان
محمد کاظمی، روانشناس تربیتی، در رابطه با استخدام افرادی با رشتههای غیرآموزشی برای تدریس در مقطع ابتدایی، به «شهروند»می گوید:«در مقطع ابتدایی، آموزش بههیچوجه تنها انتقال اطلاعات نیست؛ بلکه آموزش یک فرآیند عاطفی، اجتماعی و ذهنی است که بر شخصیت کودک تأثیر میگذارد. زمانی که کودک وارد مدرسه میشود، او به معلم بهعنوان یک الگو و راهنما نگاه میکند. بنابراین، معلم باید مهارتهای ویژهای در ارتباط با کودکان و درک روانشناسی آنها داشته باشد. معلم باید بتواند نیازهای عاطفی و شناختی کودکان را شناسایی کرده و در راستای آنها آموزش دهد. در صورتی که فردی با پیشزمینههای تخصصی غیرآموزشی مانند پرستاری، کشاورزی یا مهندسی وارد این عرصه شود، ممکن است تخصص آنها در حوزهای خاص مفید باشد، اما کمبود مهارتهای تربیتی، ارتباطی و روانشناختی باعث میشود که نتوانند بهطور کامل نیازهای عاطفی و اجتماعی کودکان را درک کنند. در نتیجه، ممکن است در محیط مدرسه احساس امنیت و رشد کودک دچار آسیب شود.»
نظارت بر توانایی و احساسات کودکان
ناصر کوهستانی، کارشناس آموزشی نیز معتقد است که استخدام معلمان با رشتههای غیرآموزشی میتواند تأثیری منفی در کیفیت آموزش بگذارد. او به «شهروند» می گوید: « همانطور که میدانید، تدریس در مقطع ابتدایی بیش از هر چیزی نیازمند تواناییهای تربیتی است. معلمان باید بتوانند از روشهای آموزشی متنوع و جذاب استفاده کنند تا کودکان را به یادگیری تشویق کنند. علاوه بر این، باید بتوانند بر احساسات و رفتارهای کودکان نظارت داشته باشند و در صورت نیاز، راهنماییهای لازم را به آنها ارائه دهند. افرادی که از رشتههای غیرآموزشی وارد تدریس میشوند، ممکن است هیچ تجربهای در ارتباط با کودکان نداشته باشند و این میتواند مشکلات جدی برای مدیریت کلاس و ایجاد فضای مثبت در مدرسه بهوجود آورد. در حالی که در رشتههای تخصصی مانند مهندسی یا پزشکی، بیشتر بر جنبههای فنی و علمی تأکید میشود، معلم در دوره ابتدایی باید بیشتر بر جنبههای عاطفی، اجتماعی و انگیزشی کودکان تمرکز کند.»
او چند راهکار برای حل این مشکل پیشنهاد
می دهد:«پیشنهاد من این است که ابتدا باید شرایط جذب معلمان با رشتههای تخصصی آموزش و پرورش فراهم و از آنها برای تدریس در مقطع ابتدایی استفاده شود. همچنین، اگر قرار است از افراد با رشتههای غیرآموزشی استفاده شود، باید دورههای آموزشی ویژهای برای آنها برگزار شود که در آنها مهارتهای لازم برای تدریس به کودکان، مدیریت کلاس و برقراری ارتباط مؤثر با دانشآموزان آموزش داده شود. البته این کار میتواند زمانبر و پرهزینه باشد، اما نتیجه آن در درازمدت به نفع کیفیت آموزش خواهد بود.»
یادگیری برای کودکان باید هیجان انگیز باشد
مرضیه صمدزاده یکی از مادرانی است که پسرش در کلاس اول ابتدایی درس می خواند. او بهعنوان مادر یک کودک محصل در دوران ابتدایی از نگرانیهایش در مورد استخدام معلمان با رشتههای غیرآموزشی
می گوید:«یکی از بزرگترین نگرانیهای من این است که معلمان نمیتوانند با کودکان بهدرستی ارتباط برقرار کنند. وقتی من به مدرسه میروم و معلمی را میبینم که با انرژی و صبر زیاد با کودکان صحبت میکند، احساس امنیت بیشتری میکنم. اما اگر معلمی از یک رشته غیرآموزشی بیاید، ممکن است این احساس امنیت و محبت از طرف معلم به کودکان منتقل نشود. از طرفی، کودکان در این سن بسیار حساس هستند و نیاز دارند تا معلمانشان با درک درست از نیازهای عاطفی آنها، از آنها حمایت کنند. اگر معلم نتواند بهخوبی با فرزند من ارتباط برقرار کند یا نتواند محیطی امن و پرانرژی برای یادگیری ایجاد کند، طبیعتاً تأثیر منفی روی رشد تحصیلی او خواهد گذاشت. من فکر میکنم مهمترین ویژگی معلم در مقطع ابتدایی این است که بتواند یادگیری را برای کودکان جذاب و هیجانانگیز کند و در عین حال، محیطی گرم و پذیرنده برای آنها ایجاد کند. اگر معلم از رشتهای غیرآموزشی باشد، ممکن است این تواناییها را نداشته باشد.»
بهره مندی از یک آموزش با کیفیت
گفتوگوها با کارشناسان و خانوادهها نشان میدهد که چالشهای زیادی در زمینه استخدام افراد با رشتههای غیرآموزشی برای تدریس در مقطع ابتدایی وجود دارد. از یک طرف، این افراد ممکن است فاقد مهارتهای تربیتی و ارتباطی لازم با کودکان باشند و از طرف دیگر، با فراهم کردن آموزشهای ویژه، میتوانند در تدریس مؤثر واقع شوند. در نهایت، نیاز است تا هر تصمیمی با دقت و بر اساس بررسیهای علمی و عملی گرفته شود تا بهترین کیفیت آموزشی برای کودکان فراهم شود. بهنظر میرسد برای بهبود وضعیت آموزش ابتدایی، باید تلاش شود تا معلمان با تحصیلات و تخصصهای مرتبط با آموزش کودکان وارد این مقطع شوند. آموزشهای تخصصی و مستمر برای معلمان در دوره ابتدایی باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد تا آنها بتوانند مهارتهای لازم برای تدریس مؤثر را به دست آورند و کودکان در این سنین حساس بتوانند از یک آموزش باکیفیت بهرهمند شوند.
غیر آموزشی ها تهدیدی برای کیفیت آموزش ابتدایی
با گذشت دو سال از اجرای سیاست استخدام افراد با رشتههای غیرآموزشی ، رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، نسبت به این روند واکنش نشان داده و آن را تهدیدی برای کیفیت آموزش ابتدایی
می داند. او در سخنانی با انتقاد از شیوههای اخیر استخدام معلمان دوره ابتدایی، بهویژه جذب افراد با رشتههای غیرمرتبط مانند پرستاری، کشاورزی و مهندسی، هشدار داد که این تغییرات میتواند به کاهش چشمگیر کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی منجر شود. او گفته است: «در شرایطی که تحصیلات و تخصص معلمان در هر مقطع تحصیلی باید با نیازهای آموزشی آن مقطع هماهنگ باشد، این سیاستها نهتنها مشکلاتی را برای مدارس دولتی ایجاد کرده، بلکه بر فرآیند یادگیری کودکان تاثیر منفی گذاشته است. این رویکرد غیرتخصصی، تأثیرات منفی زیادی بر کیفیت آموزش و تربیت کودکان گذاشته است، زیرا معلمان در این رشتهها تخصص لازم برای تدریس در مقطع ابتدایی را ندارند و این موضوع بهویژه در دورههای ابتدایی که پایهگذار سایر مراحل تحصیلی است، آسیبهای جبرانناپذیری بهوجود میآورد.»
او در خصوص چالشهای دیگر این تغییرات نیز توضیح می دهد: « در حال حاضر بسیاری از معلمان با رشتههای غیرمرتبط، در آزمون استخدامی بیشتر دروس عمومی را بهتر از دروس تخصصی پاسخ دادهاند و برخی از آنها از همان ابتدا تمایل به انتقال به دورههای بالاتر آموزشی دارند. این نشان میدهد که بسیاری از این معلمان خود را برای تدریس در مقطع ابتدایی آماده نمیبینند و تنها بهدلیل کمبود معلم یا شرایط استخدامی در این مقطع مشغول به کار شدهاند.استانها همچنین گزارش میدهند که برگزاری دورههای توانمندسازی برای معلمان با رشتههای مختلف، از پرستاری گرفته تا مهندسی و کشاورزی، با مشکلات بسیاری روبهرو است. این معلمان، که اکثراً هیچ پیشزمینهای در حوزه آموزش ابتدایی ندارند، برای بهبود مهارتهای خود به دورههای آموزشی ویژه و تخصصی نیاز دارند که نیازمند برنامهریزی دقیق و تخصیص منابع مناسب است.»
سجاد صدیقی؛ مشاور وزیر وقت آموزش و پرورش و مدیر پروژههای استخدامی، هم معتقد است که «پیش از این تنها رشتههای محدود و مشخصی برای ورود به آزمون استخدامی آموزش و پرورش مجاز بودند، اما اکنون این تعداد به بیش از 39 رشته رسیده است که با در نظر گرفتن گرایشهای مختلف، به بیش از 70 رشته میرسد.این تغییرات با هدف افزایش تنوع در جذب معلمان و ارتقای کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی بوده است. در برخی مدارس غیردولتی، این اقدام باعث بهبود کیفیت تدریس و فرآیند یاددهی و یادگیری شده است. با این حال، این سیاستها باید بهگونهای اصلاح شوند که با برنامه درسی و نیازهای خاص مقطع ابتدایی همخوانی داشته باشند.»