آرمین منتظری روزنامه نگار
بگذارید از خودمان، یعنی ما جماعت روزنامهنگار، شروع کنم. خیلی از ما در هدفگیری سوژهها دچار اشتباه میشویم. گاه این اشتباه عمدی است و با سوگیریها و بستگیهای جناحی و سیاسی انجام میشود و گاه هم غیرعمدی و از روی ناگاهی و غیرحرفهای بودن. مثال اخیرش نیز محکومیت محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدینژاد به 5سال حبس و میلیاردها تومان جریمه نقدی بوده است. برخی از ما جماعت روزنامهنگار تلاش کردیم تا محکومیت رحیمی را ابزاری برای حمله به دولت احمدینژاد کنیم. اگرچه اتهاماتی متوجه دولت قبل است و این اتهامات در دست بررسی است و برخی از این اتهامات نیز اثبات شده اما ما از این نکته مهم غافل شدیم که فسادی که رحیمی به جرم ارتکاب آن محکوم شده و از سوی معاون اول قوه قضائیه «ارتشا» نام گرفته، از سوی معاون اول یک رئیسجمهوري، صورت گرفته است. معاون اول رئیسجمهوری یعنی نفر دوم قوه مجریه. او میتواند در غیاب رئیسجمهوری تمامی وظایف او را برعهده بگیرد. ما جماعت روزنامه نگار به این مسأله توجه نکردیم که اگر گلوگاههای فساد اقتصادی بسته نشود، حتی ممکن است این فساد به جایگاهی چون معاون اولی یک رئیسجمهوری هم راه یابد. ما تنها به محکومیت رحیمی توجه کردیم نه محکومیت یک معاون اول رئیسجمهوري. در این میان برخی چهرههای سیاسی نیز در نوشتارها و گفتوگوهایی تلاش کردند افتخار محکوم کردن رحیمی را به نام خود و جناح و حزب متبوع خود ثبت کنند و در مقابل نیز برخی دیگر سعی کردند از این محکومیت برای ضربه وارد آوردن به جناح رقیب استفاده کنند و آنچه در این میان گم شد و ما روزنامهنگاران نیز نسبت به آن بیتوجهی کردیم جایگاهی بود که این فساد در آن رخ داد. برخی از ما روزنامهنگاران در به صدا درآوردن آژیر قرمز، پس از محکومیت معاون اول یک رئیسجمهوری کوتاهی کردیم و تنها به حواشی پرداختیم و از متن غافل شدیم و فریاد نزدیم و نپرسیدیم که چه روندی در رقابتهای سیاسی کشور ایجاد شده است که فردی با این اتهامات اثبات شده میتواند به چنین مقامی برسد!
این روزها درخصوص سخنان وزیر کشور درباره «ورود پول کثیف به سیاست» نیز تقریبا همین اوضاع برقرار است. رحمانی فضلی وزیر کشور در سخنانی صریح که دوبار بر آن تأکید کرده گفته است که امروز رد پول کثیف که از طریق قاچاق کالا و موادمخدر و زد و بندهای غیرقانونی اقتصادی بهدست آمده را میتوان در سیاست دید. از فردای روزی که رحمانی فضلی چنین هشداری را مطرح کرد برخی از سیاسیون به جای نگران شدن و پرداختن به اصل و منشأ و دلایل سخنان وزیر و تلاش برای حل ماجرا و ممانعت از ادامه چنین روند خطرناکی، تیغ اتهام را به سمت وزیر نشانه رفتند! برخی حتی این مسأله را مطرح کردند که وزیر به نمایندگان مجلس اتهام وارد میکند. برخی از چهرههای سیاسی هم عنوان کردند رد پول کثیف را باید در فلان اردوگاه سیاسی گرفت! برخی نیز بر این نکته پای فشردند که آنچه وزیر کشور مطرح کرده مبهم است و در کشور شائبه ایجاد میکند. برخی نیز گفتند که وزیر کشور به جای مطرح کردن عمومی این مسائل اسناد و مدارکش را به قوه قضائیه بسپارد. نتیجه این شد که وزیر یکی از مهمترین وزارتخانههای کشور که درباره نوعی از فساد اقتصاد هشدار داده بود، خود تبدیل به متهم شد! به این ترتیب موضوع اصلی در میانه این هیاهو و همهمه گم شد.
آیا وقت آن نرسیده است که مسائل مهم مملکت را قربانی رقابتهای جناحی و بازیهای سیاسی نکنیم؟ آیا هشدار وزیر یکی از مهمترین وزارتخانههای کشور آنقدر اهمیت ندارد که دست از سیاسی بازی بشوییم و فارغ از نگاه جناحی به حل مسأله بپردازیم. میگویند قانون داریم و وزیر باید اسناد را ارایه کند. وزیر اما میگوید: «مگر ما گفتیم قانون نداریم حتما قانون داریم و کشور براساس قانون اداره میشود اما قانون به تنهایی کافی نیست ما قانون داشتیم شهرام جزایری به وجود آمد، قانون داشتیم فساد 3هزار میلیاردی به وجود آمد و قانون داشتیم بابک زنجانیها به وجود آمدند. بنده انتظار دارم که مجلس برخاسته از متن مردم در جهت احقاق حق مردم و تقویت نظام با وزارت کشور در این موضوع همصدا شود تا بتوانیم با این جریانات کثیف پول که مقام معظم رهبری از آن تحت عنوان فساد اقتصادی بارها و بارها نام بردند و حتی منشور برای آن نوشتهاند به صورت جدی مبارزه کنیم. من آماده هستم تا هرکجا لازم شد گزارش دقیقی از پولهای کثیف ارایه کنم.»
در چنین شرایطی وزیر کشور باید به مجلس برود. شفاف سخن بگوید. از آنچه او را وادار به هشداری چنین مهم کرده است پرده بردارد و به این ترتیب سیاسیبازیها را از میان بردارد. و مجلس بهعنوان نهاد قانونگذار کشور باید از سخنان وزیر استقبال کند نه اینکه او را تحت فشار قرار دهد. این مجلس است که باید عقده از زبان وزیر بگشاید تا وزیر با زبان رسا سخن بگوید. عقبراندن مسئول عالیرتبهای که خطری چنین بزرگ را گوشزد میکند به بهانه رقابت جناحی، فراموش کردن صورت مسأله است.