}شهروند{ موضوعات مورد توجه رسانهها این روزها پرتعداد شدهاند؛ از مسائل اقتصادی و اجتماعی گرفته تا سیاست داخلی و خارجی. ایران هم روزهای پررفتوآمدی را شاهد است؛ از سفر امیر قطر گرفته تا وزیر خارجه روسیه. با اینهمه آنچه بهصورت جدیتر بدان پرداخته شده و مورد پرسش قرار گرفته است این است که آیا استیضاح همتی عملی درست و بهنگام بوده و آیا در راستای تقویت معیشت مردم و بهبود وضعیت اقتصادی کشور است؟ اگر چنین است چرا بازار نسبت به خبر استیضاح واکنش منفی نشان داده و شرایط اقتصادی سختتر شده است.
اقتصاد استیضاح نمیشناسد
روزنامه ایران در صفحه نخست دیروز خود با تیتر ااقتصاد، استیضاح نمیشناسدب نوشت: ااز سال ۱۳۷۵ تاکنون، دو وزیر امور اقتصادی و دارایی برای استیضاح به مجلس رفتهاند. اولی شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد دولت محمود احمدینژاد و دومی هم مسعود کرباسیان وزیر امور اقتصاد و دارایی دولت دوم حسن روحانی. در استیضاح اولی که به بهانه فساد ۳ هزار میلیارد تومانی در پرونده صادرات نفت توسط بابک زنجانی، دهم آبان ۱۳۹۰ انجام شد، حسینی توانست نمایندگان را قانع کند و بهکار خود ادامه دهد. در مورد دوم، عمده تکیه نمایندگان امضاکننده استیضاح بر اتورم افسارگسیختهب و اافزایش نرخ ارزب در زمان مدیریت یکساله کرباسیان در وزارت اقتصاد بود که به برکناری وی انجامید. اما آنچه در تمام این استیضاحها قابل تأمل بهنظر میرسد، اینکه بعد از استیضاح و برکناری صورتگرفته، همان مشکلات اقتصادی به قوت خود باقی ماند و حتی بزرگتر شد.
۵ شهریورماه ۱۳۹۷، مسعود کرباسیان وزیر وقت امور اقتصادی و دارایی با رأی نمایندگان مجلس استیضاح و برکنار شد. نکته جالب توجه در جلسه استیضاح، نطق مسعود پزشکیان، نماینده وقت تبریز در مجلس بود که عنوان کرد: ابنده نمیگویم نقدی بر عملکرد وزیر اقتصاد وجود ندارد ولی به پیر و پیغمبر مشکل اصلی اقتصاد کشور وزیر اقتصاد نیست. آیا تصور میکنید با این کار اشتغال درست میشود؟ ةبا عوض کردن آدمها نمیتوان مشکل کشور را حل کردةب
در آن زمان حتی یکی از نمایندگان مجلس در نطق مخالفت خود با کرباسیان عنوان کرد که ارأی اعتماد به آقای کرباسیان یعنی از وضعیت اقتصادی کشور راضی هستیم!ب اما فارغ از آنچه در جلسه استیضاح کرباسیان گذشت، آیا برکناری وزیر وقت اقتصاد به نفع کشور تمام شد؟ آیا نتیجهای که نمایندگان مجلس از استیضاح وزیر اقتصاد بهدنبالش بودند، حاصل شد؟ روزی که کرباسیان برای دفاع از خود به مجلس رفت، دلار در کانال ۱۰ هزار تومانی فروخته میشد. فقط ۲۰ روز بعد، نرخ فروش دلار در کانال ۱۴ هزار تومانی قرار گرفت. نرخ دلار در مهرماه ۱۳۹۷ نیز در همان کانال حرکت کرد. یک ماه بعد به کانال ۱۲ هزار تومانی آمد. بهترین عملکرد را در آذرماه ثبت کرد و به کانال ۱۰ هزار تومانی بازگشت. اما این پایان ماجرای دلار بود. از آن زمان نرخ دلار رو به بالا حرکت کرد و دیگر هم ریزشی نداشت. آن هم در شرایطی که بعدها در دولت سیزدهم عنوان میشد در یک هفته میتوان قیمت ارز را تا به نصف رقمهای آن زمان رساند!
روزی که استیضاح آقای کرباسیان انجام شد حجم نقدینگی به هزار و ۵۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده بود و الان که این مطلب را میخوانید، 9000 هزار میلیارد تومان را نیز رد کرده است! در این ۶ سال چه اتفاقی افتاد که چنین رکورد بزرگی ثبت شد و آیا آنها که شهریور ۹۷ دست به برکناری وزیر اقتصاد زدند، چنین چیزی را هم پیشبینی میکردند؟ب
همتی در چاله اقتصاد یا سیاست؟
البته باید بپذیریم که نظرات بسیار متفاوتی درباره استیضاح همتی وجود دارد؛ در یک طرف، گروهی بهدنبال ایجاد تغییرات در دولت و بهبود شرایط اقتصادی از طریق استیضاح هستند و در طرف دیگر، تعدادی از نمایندگان بر این باورند این اقدام بیشتر به نفع اهداف سیاسی و حزبی است تا دغدغههای اقتصادی و اجتماعی مردم.
روزنامه شرق، در این ارتباط نوشت: درحالیکه نوسانات شدید قیمت ارز زندگی میلیونها ایرانی را تحتتأثیر قرار داده، استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد، به موضوعی جنجالی تبدیل شده است. اما آیا این استیضاح واقعا برای بهبود اقتصاد است یا پشت پرده آن، بازیهای سیاسی نهفته است؟
معضل نوسانات شدید قیمت ارز، کشور را در معرض چالشهای اقتصادی قرار داده است، موضوع استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد، به مسئلهای داغ و پیچیده تبدیل شده است. این مسئله بهوضوح به تحولات اقتصادی و تصمیمات دولت مرتبط است. اما آیا دغدغه اصلی نمایندگان مجلس، مشکلات اقتصادی و معیشت مردم است یا مسائل دیگری در پس پرده این استیضاح نهفته است؟ در این میان، برخی از نمایندگان ازجمله محمدمنان رئیسی، نماینده قم، کاهش قیمت ارز را به پذیرش استیضاح همتی مرتبط میدانند. محمدمنان رئیسی در یادداشتی نوشت: اخبر استیضاح همتی باعث کاهش نرخ دلار شد و نشان داد جامعه نیاز به آرامش داردب. او تأکید کرد نمایندگان باید اآرامش مردمب را درنظر بگیرند و افزود هدف استیضاح لزوما سیاسی نیست.
بااینحال در مقابل این دیدگاه، جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده پیشین رشت و عضو کمیسیون برنامه و بودجه، گفت: اموضوع استیضاح همتی بیشتر به انتقام سیاسی شباهت دارد تا دغدغه واقعی مردم.ب او وضعیت اقتصادی را ناشی از مسائل ساختاری و تصمیمات اشتباه تیم اقتصادی دولت دانست و از رئیسجمهور خواست انظارت جدیتریب بر تصمیمات اقتصادی خود داشته باشد. ایمنآبادی معتقد است بسیاری از افرادی که به استیضاح همتی دامن میزنند، هدفشان نه خدمت به مردم بلکه اانتقامگیریب از دولت است. او در ادامه افزود: اواقعیت این است که وضعیت بودجه ۱۴۰۴، شرایط اقتصادی حاکم بر کشور و عدمتوازن در تیم اقتصادی دولت از عوامل اصلی ایجاد این مشکل هستند.
تصمیماتی مانند تغییر ناگهانی نرخ ارز نیمایی از ۲۸ هزارو ۵۰۰ تومان به ۳۷هزارو ۵۰۰ تومان و کاهش بودجه خرید کالاهای اساسی از ۱۸ میلیارد دلار به ۱۱ میلیارد دلار، شوک شدیدی به بازار وارد کرده است. مقصران اصلی این وضعیت، تیم اقتصادی شامل وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه هستند و این را نمیتوان کتمان کرد.ب
ایمنآبادی همچنین با اشاره به انگیزههای سیاسی پشت پرده استیضاح، گفت: ااگر هدف از استیضاح واقعا بهبود شرایط اقتصادی بود، باید در زمانهای گذشته که مشکلات در دولت پیش آمد، نمایندگان واکنش نشان میدادند. حالا چرا وقتی دولت در موقعیت حساس قرار گرفته، برخی بهدنبال انتقامگیری سیاسی هستند؟ این رفتار به دغدغهای برای مردم شباهت نداردب. این دیدگاهها نشان میدهد نظرات بسیار متفاوتی درباره استیضاح همتی وجود دارد. در یک طرف، گروهی بهدنبال ایجاد تغییرات در دولت و بهبود شرایط اقتصادی از طریق استیضاح هستند و در طرف دیگر، تعدادی از نمایندگان بر این باورند این اقدام بیشتر بهنفع اهداف سیاسی و حزبی است تا دغدغههای اقتصادی و اجتماعی مردم.
باید جبهه پایداری را از عرصه سیاسی کشور بیرون کرد
همانطور که میدانید ترامپ در اظهارات اخیر خود به صراحت عنوان کرد که فشار حداکثری را به ایران بازگردانده است. این در حالی است که دولت پزشکیان هنوز رویکرد مشخصی برای کاهش و یا لغو تحریمها در پیش نگرفته است.
در این ارتباط، رویداد۲۴ گفتوگوی دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، را بازنشر کرده است. آزاد ارمکی معتقد است: واقعیت غیرقابل انکار این است که نگاه ما تاکنون در حوزه مدیریتی، به شکل خاصی ایدئولوژیک بوده و جامعه کمکم به تغییر و تحول در چنین نگاهی نزدیک شده است. در ساحت دین و خانواده نیز نگاههای گذشته در حال تغییر است. سؤال مهم در این زمینه این است که در این تحولات دشوار چهکسی ممکن است در نهایت دچار ضربه و ضرر شود؟ من در پاسخ عنوان میکنم آنکه ضرر خواهد کرد ایران خواهد بود. برنده بازی کسی است که منتظر اتفاق بعدی نشسته است. جامعه به این نتیجه رسیده که به جای اینکه برای خود هزینه ایجاد کند، صبر داشته باشد تا نیروی رادیکال و تندروهایی که اصلا و ابدا به منافع ملی نظر ندارند، دچار فرسایش و خسران درونی شده تا در نهایت از درون فروپاشد.
وی میگوید: ما دو راه در مقابل موضع ترامپ داریم. راه اول این است که سطح تنش تا جایی بالا برود که به درگیری بینجامد و راه دوم این است که با حفظ جایگاه و منافع ملی، راهی برای کاستن از تنش یافت. من معتقدم درگیری و جنگ شکل نخواهد گرفت. اراده نظام سیاسی و نیروهای مسلح کشور این را نشان میدهد. در واقع این مجموعههای مؤثر و تصمیمگیر بیشتر دنبال یافتن راهی برای حل مسائل از راههای دیگری هستند. آنطور که از حرفها و سابقه ترامپ قابل درک است، میتوان گفت او هم دنبال بالا بردن سطح تنش و رسیدن به آستانه درگیری و جنگ نیست. کشورهای دیگر غرب هم همینطور. یعنی آنها هم علاقهای به شکلگیری جنگ ندارند. درک این نکته بسیار ضروری است که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، عمق مسائل پس از جنگ بهمراتب از وضعیت حال پیچیدهتر و سخت خواهد بود. در شرایط کنونی بحث مذاکره بهدلیل موضعگیری طرف مقابل به حالت تعلیق درآمده، اما راه به تمامی بسته نشده و در درازمدت احتمال دارد تحولی پدید آید و زمینه برای گفتوگو و تعامل ایجاد شود. اگر چنین شد، وارد یک گفتوگوی سخت و جانکاه با آمریکا خواهیم شد. در واقع این راه محتوم برای طرفین است. باید یادآوری کرد که نکته مهم این است که هرچه زودتر باید تکلیف گروههای تندرو و رادیکال مشخص شود. بهعنوان مثال، جبهه پایداری تاکنون مسئولیت هیچ اقدامی را در کشور برعهده نگرفته است درحالیکه از روز اول، روش سیاستورزی آنها، بنیادگرایانه، تند و افراطی و در نهایت مخرب بوده است. از اینرو، لازم است که نظام سیاسی و ساختار تصمیمگیری کشور همچنان مبتنی بر عقلگرایی باشد و اجازه ندهد که تندروها وارد حیطه تصمیمگیری شوند، بلکه باید بدون اغماض با گروههای تندرو برخورد شده و اگر نتوانند پذیرای عقلگرایی و خردورزی شوند، در آن صورت باید آنها را از صحنه سیاسی کشور بیرون کرد. جامعه ایران در آستانه یک انتخاب سخت قرار گرفته است. نظام سیاسی و گروههای سیاسی نیز به نوبهخود در آستانه انتخاب سخت قرار دارند. به همین دلیل باید در ابتدا تکلیف خود را مشخص کنیم که قرار است در چه مسیری حرکت کنیم. قبل از اتخاذ هر تصمیمی برای عبور از وضعیت فعلی، مسئولان کشور باید اشتباهات خود را بپذیرند و این را درنظر داشته باشند که در برخی زمینهها عملکرد خوبی نداشتهاند.
قبیلههای فضای مجازی، علیه روسای قوا
در زمینه مخالفتهای سازماندهیشده علیه دولت نیز خبر آنلاین نوشت: افزایش تحرکات تیم جلیلی حتی در فضای مجازی هم مشهود است. از بازنشر خبرهای مغرضانه درباره موضوعات رخ داده در دانشگاه تهران در روزهای اخیر تا حملات هماهنگ این جریان با لشکر سایبریشان علیه رئیس مجلس. بعد از سخنرانی محمدباقر قالیباف پیرامون راهبرد عدممذاکره با دولت فعلی آمریکا یکباره نیروهای حامی جلیلی در فضای مجازی با حملاتی هماهنگ علیه قالیباف سونامی علیه او راه انداختند؛ از اظهاراتی مبنی بر اینکه قالیباف در جبهه انقلاب از جلیلی عقبتر است که پیش از این از عقلانیت انقلابی برای مذاکره میگفت تا اینکه قالیباف وسط لحاف میخوابد و هر لحظه به رنگی در میآید.
جریان جلیلی، مست و مشعوف از این راهبرد جدید هم دولت وقت را در حال دست و پا زدن تماشا میکند و هم در حال حسابکشی از رقیب قدیمی و دشمن سیاسی خود یعنی قالیباف است: اتو که تا دیروز با اتکا به عقلانیت انقلابی از مذاکره دفاع میکردی چرا حالا وسط لحاف خوابیدی؟!ب. عجیب اینکه حتی بعضا گفتههایی مبنی بر اینکه اجلیلی قبل از رهبری مذاکره را غیرشرافتمندانه خواند و هزینهاش را هم دادب نیز بیان شد!
افزایش این تحرکات البته جان تازهای به علی اکبر رائفیپور هم داد و او نوشت: اآنقدر منفعل بودند تا باز هم امام جامعه خودش به خط بزند. این جماعت سالهاست ولایت را سیبل و خاکریز خودشان کردهاند و وقیحانه هرکسی جز خودشان ازجمله منتقدانشان را ضدولایت فقیه میخوانند.ب
به جز حملات هماهنگ به قالیباف بعد از سخنرانی او، مشخصا این اکانتها مجلس را برای استیضاح وزرا زیر فشار میگذارند و حتی اخیرا با ادبیاتی جدید از تکلیف خود برای ورود به مسئله حذف ظریف از دولت در شرایطی که به قول آنها روسای سه قوه کاری نمیکنند، میگویند.
این جریان مشخصا اخیرا علیه رئیس قوه قضاییه نیز فعالیت میکند. نمونه روشن آن توییتی که اخیرا محمد کرباسی، عضو ستاد امر به معروف و نهی از منکر قم، ذیل توییت مهدی کشتدار، مدیرعامل خبرگزاری قوه قضاییه، نوشت و مدعی شد که مردم به ریاست قوه قضاییه انتقادهایی بر محور اولنگاری فرهنگیب و ابیقانونیب دارند.
گروسی عضو موساد است
اما جالبترین خبر دیروز مقاله مدیر مسئول کیهان بود. حسین شریعتمداری، در یادداشتی با عنوان اآقای گروسی ثابتکن عضو موساد نیستی!ب به اظهارات اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مبنی بر اینکه اایران باید ثابت کند که بهدنبال تولید سلاح هستهای نیستب، تاخته و او را عضو سازمان موساد خوانده است!
اکنون جای آن است که از آقای رافائل گروسی بخواهیم تا اثبات کند که اجاسوس موسادب نیست. شاید تعجب کنید و زبان به ملامت بگشائید که چرا از همان فرمولی استفاده میکنیم که گروسی استفاده کرده و آن را مضحک و بیرون از همه قواعد عقلی و منطقی دانستهایم؟! اما، ادعای ما برخلاف ادعای مضحک گروسی، بدون شاهد و قرینه نیست. ما شواهدی در دست داریم که از وابستگی آقای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به موساد حکایت میکند. مروری بر این شواهد و قرائن تردیدی باقی نمیگذارد که ایشان صلاحیت حضور در جایگاه کنونی را ندارد و این حق مسلم و قانونی جمهوری اسلامی ایران است که به او اجازه ورود به ایران و اظهارنظر درباره برنامه هستهای کشورمان را ندهد. بخوانید!
درباره کینهتوزی گروسی نسبت به جمهوری اسلامی ایران، این نکته نیز گفتنی است که او هنگامی که همراه تیم بازرسان آژانس و بهعنوان دستیار ویژه آمانو به ایران آمده بود، در برخوردی گستاخانه به آقای دکترعلیاصغر سلطانیه انماینده وقت ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمیب گفته بود: اما دادستان هستیم و شما در جایگاه متهم قرار داریدب! که این جسارت وی با پرخاش غیرتمندانه دکتر سلطانیه روبهرو شده بود.
شواهدی که به برخی از آنها اشاره شد، این احتمال بسیار قوی را پیش میکشد که آقای رافائل گروسی، عضو سازمان جاسوسی جنایتکار رژیم صهیونیستی اموسادب باشد.
این احتمال قوی بهاضافه برخوردهای خصمانه گروسی و مخصوصاً ادعای احمقانه اخیر او، به وضوح نشان میدهد که گروسی صلاحیت حضور در جایگاه مدیریت کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی را ندارد و مسئولان محترم نباید حضور او در این جایگاه را بپذیرند.