[شهروند] «...ما رهبران ملت، که به طریق دموکراتیک انتخاب شدهایم، کوزوو را به عنوان کشوری مستقل و دموکراتیک اعلام میکنیم. اعلام استقلال کوزوو نشانه پایان روند انحلال یوگسلاوی است. ما برعزم خود برای برقراری مناسبات حسن همجواری با کل منطقه تاکید میکنیم. این مناسبات خوب در آینده نزدیک با صربستان نیز امکانپذیر است، کشوری که ما بهطور تاریخی همواره با آن همکاری اقتصادی داشتهایم...» 17 سال پیش در چنین روزی، برابر 17 فوریه 2008 میلادی، هاشم تاجی، نخستوزیر کوزوو با قرائت بیانیه استقلال کوزوو که بخشهایی از آن در ابتدای این متن آمد، جدایی کشورش از جمهوری صربستان را رسماً و به شکل یکجانبه اعلام کرد. در این تاریخ 10 سال از جنگ کوزوو میگذشت و این منطقه تحت نظارت سازمان ملل متحد قرار داشت. این اعلام استقلال با مخالفت شدید صربستان، روسیه و چین مواجه شد، اما ایالات متحده و اغلب کشورهایی اروپایی آن را به رسمیت شناختند.
فروپاشی یوگسلاوی، متأثر از فروپاشی ابرقدرت شرق
به این ترتیب با استقلال ششمین تکه از سرزمینی که سابقاً یوگسلاوی نامیده میشد، مناقشهای که از سالها قبل در منطقه بالکان آغاز شده بود به پایان رسید. فروپاشی یوگسلاوی را شاید بتوان از تبعات ناگزیر یک فروپاشی بزرگتر یعنی انحلال اتحاد جماهیر شوروی قلمداد کرد. اما برخی تاریخپژوهان معتقدند زنگ فروپاشی یوگسلاوی درست از فردای مرگ یوسیپ بروز تیتو به صدا درآمد. مارشال تیتو که از رهبران گروههای مقاومت مردمی (پارتیزانها) در برابر اشغالگری آلمان نازی بود، پس از پایان جنگ بینالملل دوم به عنوان رئیس جمهوری مادامالعمر یوگسلاوی سوگند یاد کرد و تا وقتی زنده بود این سرزمین ناهمگون به لحاظ قومی و مذهبی را در سایه آرامش اداره کرد. با مرگ تیتو در ماه می ١٩٨٠ میلادی اما همه چیز تغییر کرد و صربستان، کرواسی، بوسنی و هرزگوین، اسلوونی، مقدونیه و بعدها کوزوو هر یک ساز خود را کوک کردند. پس از تیتو، جمهوریهای مختلف یوگسلاوی حدود یک دهه دندان روی جگر گذاشتند و در ابتدای دهه 90 از قرن بیستم دومینوی اعلام استقلال آنها آغاز شد.
نسلکشی در بوسنی و آمادگی برای تکرار در کوزوو
یوگسلاوی از سال ١٩٩١ تا ١٩٩٥ میلادی سه جنگ نسبتاً کوچک (جنگ استقلال اسلوونی)، متوسط (جنگ استقلال کرواسی) و خیلی بزرگ (جنگ استقلال بوسنی) را پشت سر گذاشت. پشت همه این جنگافروزیها جمهوری صربستان قرار داشت که خود را وارث بلافصل یوگسلاوی میدانست و به پشتیبانی متحد قدیمیاش یعنی روسیه نیز دلگرم بود. همه این جنگها چیزی جز ویرانی و کشتار برای ساکنان سرزمینی که زمانی متحد بود و یوگسلاوی خوانده میشد به ارمغان نیاورد. جنگ بوسنی که گل سرسبد همه منازعات بالکان باید محسوب شود و کلکسیونی از همه فجایع بشری در آن اتفاق افتاد، عاقبت پس از 3 سال با فشار همهجانبه آمریکا و اروپا به پایان رسید. 3 سال پس از جنگ بوسنی، در پی تحرکات استقلالطلبان کوزوو، ارتش صربستان سرکوب آنها را در دستور کار خود قرار داد، اما این بار نیز آمریکا و ناتو وارد عمل شده و صربستان را با فشار نظامی مجبور به عقبنشینی کردند تا به این ترتیب آخرین جنگ بزرگ بالکان نیز به پایان راه خود برسد.