شماره ۳۲۹۰ | ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۸ بهمن
صفحه را ببند
«شهروند» ابعاد تفویض اختیارات به استانداران را بررسی می‌کند
پزشکیان؛ متولی‌گذار به دولت کوچک‌تر و کارآمدتر
تأکید رئیس‌جمهور بر سیاستگذاری در سطح ملی و افزایش اختیارات در سطح منطقه‌ای است

موضوع تفویض اختیارات به استانداران از ابتدای انقلاب تاکنون به اشکال مختلف مطرح بوده است زیرا برخی بر این باورند که اختیارات استانداران برای حل مسائل استانی کافی نیست و نمی‌تواند مسائل و مشکلات استان‌ها را در حوزه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌ حل کند. این درحالی است که در قانون اساسی هم مانعی برای تفویض اختیارات به استانداران وجود ندارد و روسای جمهور و وزرا قادر هستند که هر اختیاری را که به مصلحت می‌دانند به استانداران
 تفویض کنند.
اکنون جای این سؤال مطرح است که چرا با گذشت ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی این موضوع مهم مدیریتی هنوز به نحو مطلوب عملیاتی نشده است؟ مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم در طول ماه‌های اخیر بارها بر تفویض اختیارات بیشتر به استانداران به‌منظور عبور از بوروکراسی و موانع دست و پاگیر اداری و حل مشکلات استان‌ها از درون، تأکید کرده است که این اظهارات با سوءبرداشت و بعضا سوءاستفاده گروه‌هایی خاص مواجه شده؛ به‌طوری که تلاش کردند با ایجاد حاشیه‌ای جدید برای دولتِ وفاق، آن‌را به مفهوم فدرالیسم نسبت دهند.
رئیس‌جمهور در آخرین اظهارنظر خود در این باره، درجمع نخبگان و فرهیختگان استان بوشهر، گفت: مصمم هستیم که اختیارات بیشتری به استانداران بدهیم تا بتوانند تصمیم بگیرند، اما این تصمیم‌گیری باید براساس سند چشم‌انداز و سیاست‌های کلی نظام باشد؛ البته اعطای مسئولیت بدون پاسخگویی بی‌معناست.
پزشکیان تصریح کرد: اینطور نیست که ما اختیار بدهیم و هر کس هر کاری دلش خواست انجام دهد. مسئولیت بدون پاسخگویی بی‌معناست، مسئولیت‌هایی که اعطا می‌شود باید در جهت رسیدن به هدف باشد در غیراین صورت هرج و مرج خواهد شد.
این اظهارات باعث شد تا برخی از منتقدان دولت موضوع فدرالیسم را مطرح کنند. سیدمحمدمهدی طباطبایی معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهور در واکنش به حاشیه‌سازی‌ها درباره موضوع تفویض اختیارات به استانداران نوشت: کدام فدرالیسم؟ ایده رئیس‌جمهور درباره افزایش اختیارات استانداران در چارچوب قانون به مفهوم نمایندگان عالی حاکمیت در استان با اختیارات کامل است. تأکید پزشکیان بر سیاستگذاری و برنامه‌ریزی در سطح ملی و گسترش و افزایش اختیارات برای اجرای این برنامه‌ها در سطح منطقه‌ای است.

دولت از تمرکزگرایی دست بردارد و اختیارات خود را به استان‌ها واگذار کند
«اردشیر گراوند» پژوهشگر اجتماعی و مدیر پیشین مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور در این ارتباط می‌گوید: با گذشت زمان و کاهش منابع مالی، حالا کشور با بحران‌هایی مواجه است که به‌راحتی قابل اصلاح نیستند. برای مثال، ایجاد حاشیه‌نشینی‌های گسترده، افزایش بار ترافیکی در شهرهای بزرگ و فشار بیش از حد به سیستم‌های بهداشتی و آموزشی ازجمله مشکلاتی هستند که نتیجه تصمیمات نادرست گذشته‌اند. به‌ویژه در تهران، جمعیت به‌طور بی‌رویه رشد کرده و این روند همچنان ادامه دارد. این تغییرات ساختاری در کشور، به‌دلیل نبود برنامه‌ریزی صحیح آمایشی، مشکلاتی را برای شهرها و حتی حومه‌های آنها ایجاد کرده که اصلاح آن نیازمند زمان و منابع زیادی است.
هم‌اکنون، اصلاحات در این زمینه مستلزم یک تغییر بنیادین در رویکردهای اجرایی است. برای این کار، ابتدا باید دولت از تمرکز بر مناطق خاص دست بردارد و اختیارات خود را به استان‌ها و مناطق دیگر واگذار کند. این واگذاری اختیارات، علاوه بر کاهش فشار بر دولت، به توسعه متوازن کشور کمک خواهد کرد. همچنین باید خدمات و منابع دولتی به نواحی محروم‌تر انتقال یابد تا به‌تدریج، عدم‌تعادل‌های موجود کاهش پیدا کند.
مهاجرت‌های بی‌رویه به مناطق بزرگ شهری، به‌ویژه تهران، تنها یکی از مشکلات این بحران است. این مهاجرت‌ها نه‌تنها باعث فشار بر منابع و زیرساخت‌ها شده بلکه موجب مشکلات اجتماعی و فرهنگی بسیاری نیز گردیده است. به‌عنوان مثال، این مهاجرت‌ها باعث افزایش حاشیه‌نشینی در اطراف شهرهای بزرگ و مشکلاتی چون نابرابری‌های اجتماعی، بیکاری و خشونت‌های اجتماعی شده است. علاوه بر این، فشارهای جمعیتی بر سیستم‌های بهداشتی و آموزشی در این مناطق، باعث ایجاد بحران‌های جدی در این حوزه‌ها شده است.

نخستین گام، ‌گذار به سمت یک دولت کوچک‌تر و کارآمدتر است
این مسائل تنها با یک رویکرد جامع و چندجانبه قابل حل هستند. باید به جای تمرکز بر حل مسائل از طریق افزایش خدمات به مناطق مرکزی، تلاش شود تا خدمات اساسی مانند آموزش، بهداشت و مسکن به سایر مناطق کشور نیز منتقل شود. این اقدام نه‌تنها به کاهش مهاجرت‌های بی‌رویه کمک می‌کند، بلکه به توزیع عادلانه‌تر منابع در کشور نیز خواهد انجامید.
با توجه به مشکلات متعدد موجود، نیاز است که مدل‌های جدیدی از مدیریت سرزمین در کشور پیاده‌سازی شوند. این مدل‌ها باید به‌طور جدی بر آمایش سرزمین و توسعه متوازن کشور متمرکز باشند. یکی از این مدل‌ها، واگذاری اختیارات و مسئولیت‌ها به استان‌ها و مناطق مختلف است. این اقدام، همراه با ایجاد بسترهای مناسب برای سرمایه‌گذاری در این مناطق، می‌تواند به توسعه متوازن و کاهش فشار بر مناطق پرجمعیت کمک کند.
دولت باید از بسیاری از امور داخلی کشور کنار برود و اجازه دهد که مردم خودشان مسائل خود را حل کنند. تنها در این صورت است که می‌توان به توسعه‌ای پایدار و متوازن در سراسر کشور دست یافت.
نخستین اقدام، ‌گذار به یک دولت کوچک‌تر و کارآمدتر است. مهم‌ترین مشکل امروز کشور، اندازه بزرگ و دخالت‌های گسترده دولت در زندگی مردم است. دولت باید از بسیاری از امور داخلی کشور کنار برود و اجازه دهد که مردم خودشان مسائل خود را حل کنند. تنها در این صورت است که می‌توان به توسعه‌ای پایدار و متوازن در سراسر کشور دست یافت. برای تحقق این هدف، باید از ظرفیت‌های بخش خصوصی، مردم و نهادهای مستقل استفاده کرد و دولت تنها در مواقع ضروری وارد عمل شود. به‌عبارت دیگر، اگر دولت می‌خواهد تغییراتی در شرایط کشور ایجاد کند، باید از نقش بزرگ و دخالتی خود کاسته و بر مدیریت کارآمدتر و توزیع منصفانه‌تر منابع تمرکز کند. تا زمانی که این تغییرات اساسی در رویکرد دولت و مدیریت سرزمین انجام نشود، مشکلات مهاجرت، حاشیه‌نشینی، فقر و نابرابری در کشور همچنان باقی خواهند ماند.
دولت باید اختیارات بیشتر را به استانداری‌ها و مقامات محلی واگذار کند. این اقدام می‌تواند به توزیع عادلانه‌تر منابع و خدمات در سراسر کشور کمک کند و باعث شود که دیگر مناطق کشور نیز به‌تدریج از تمرکززدایی بهره‌مند شوند. برای ایجاد تغییرات مثبت در مدیریت سرزمین و بهبود وضعیت کشور، باید رویکردی متفاوت اتخاذ کرده و به جای سیاست‌های انفعالی، به‌دنبال راه‌حل‌های بنیادین و پایدار باشیم.

فدرالیسم در ایران یک جوک است
در این میان یک استاد جامعه‌شناسی دیگر، فدرالیسم قومی در ایران را یک جوک می‌داند، آموزش به زبان مادری را محال می‌خواند و معتقد به میهن‌دوستی
 مسئولانه است.
وی می‌گوید: «وقتی دربرگیرندگی حکومت کم می‌شود، ناراضیان دست به مخالفت می‌زنند. ما مخالف‌های متفاوت داریم و یکی از جریان‌های مخالف این است که می‌گوید آموزش به زبان مادری نه آموزش زبان مادری. یعنی زبان مادری را چماق می‌کند علیه وضعیت موجود. درصورتی که اصلاً درست نیست. نعمتی است که در این کشور همه با یک زبان حرف می‌زنند و می‌فهمند، زبانی است که یک میراث ادبی - فرهنگی دارد. این میراث چیزی نیست که ما برای خودمان تعریف کنیم، دنیا به این توجه داشته و این فرصتی است برای این کشور که با آن اینطور برخورد می‌کنند. اتفاق بعدی همین بحثی است که شما مطرح کردید. می‌گویند حق حاکمیت، ما هم قبول داریم. بعد می‌گویند حق حاکمیت از طریق فدرالیسم. این چه حرفی است؟ فدرالیسم یک نظم سیاسی است برای حوزه‌هایی که جدا از هم و ناامن بودند و نمی‌توانستند از خودشان خوب دفاع کنند، بنابراین در چارچوب فدرالیسم کنار هم قرار می‌گیرند. ما اصلا این پیشینه را نداشتیم. اصلا زمین‌های برای این کار نیست. ما یک جامعه چند تکه جدا از هم نبودیم که الان با سیستم فدرالی بخواهیم کشور را جمع کنیم. تحقق فدرالیسم به لحاظ قومی یک جوک است. واژه جوک را به‌کار می‌برم حتی نمی‌گویم تحقق آن جدی نیست. چند مثال می‌زنم. شهر ارومیه را می‌خواهید چه کار کنید؟ کرد و تُرک در هم عجین شده‌اند. چطوری آنجا را می‌خواهید فدرال کنید؟ پس این فقط یک ابزار سیاسی است. یا مثلاً در تهران از یک قوم یک میلیون نفر در بهترین نقطه شهر دارند زندگی می‌کنند که سعادت‌آباد است؛ جالب اینکه اسمش با رفاهش تناسب دارد و منطقه توسعه‌یافته‌ای است. شما این را چگونه می‌خواهید فدرالیسم قومی کنید؟ این یک افسانه و حرکت تخریبی است که از این شعار استفاده می‌کنند. ولی قشنگ به‌نظر می‌آید، چون می‌گویند حق حاکمیت. لذا اگر دقت کرده باشید کسانی که از فدرالیسم دفاع می‌کنند، از رأی اکثریت دفاع نمی‌کنند چون می‌دانند از دل رأی اکثریت فدرالیسم در نمی‌آید.»


تعداد بازدید :  57