شماره ۳۲۸۹ | ۱۴۰۳ شنبه ۲۷ بهمن
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

 ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور می‌کنیم.

سازمان سیا در ایران(4)
به دستور محمدرضا، من با یاتسویچ (رئیس دفتر سیا سفارت آمریکا در ایران) ارتباط منظم داشتم و گاه به خانه‌اش می‌رفتم. خانه او در دروس بود و بسیار مجلل با محوطه زیبا و نسبتاً بزرگ. در این دیدارها، او مطالب گوناگون راجع به مقامات و مسائل مملکتی مطرح می‌کرد. آنچه می‌دانستم می‌گفتم و بقیه را پس از تحقیق به او جواب می‌دادم. یاتسویچ معروفیتی در محافل درباری پیدا کرده بود و با بیشتر خانواده‌های رجال رفت و آمد داشت و اکثر شب‌ها در خانه‌اش میهمانی‌های چند صد نفری می‌داد که وسیله‌ای برای کسب اطلاعات بود. سایر محافل خارجی اطلاعاتی به او حسادت می‌ورزیدند و به‌خصوص آمریکایی‌های عضو سفارت، که برخی‌شان در میهمانی‌های خصوصی به من می‌گفتند این یاتسویچ معلوم نیست از کجا آمده و خیال می‌کند همه کاره است و این بساط را به نام دولت آمریکا راه انداخته. ولی در واقع حسادت آن‌ها بیجا بود، چون به هرحال برای سازمان سیا خیلی خوب کار می‌کرد و فرد بسیار زرنگی بود. پس از انتقال یاتسویچ از ایران، مجدداً او را در میهمانی خانه علم دیدم، که محمدرضا نیز حضور داشت. با تعجب پرسیدم: «در اینجا چه می‌کنید؟» گفت: «فعلاً مرکزم در یونان است ولی خب این طرف‌ها هم کارهایی هست.» بعدها نیز چند بار دیگر در میهمانی‌های خانه علم او را دیدم. پس از یاتسویچ دو نفر دیگر رئیس «سیا»ی ایران شدند، که آن‌ها را نیزمی‌دیدم و در خانه خود میهمانی‌های خصوصی با شرکت عده معدودی از ساواک، اداره دوم و شهربانی برپا می‌کردند و من گاهی شرکت می‌کردم. ریچارد هلمز را چندین بار که به ایران آمد دیدم. او در سفر اول معاون سیا بود، بار دوم رئیس سیا و سپس سفیر آمریکا در ایران. او هر دفعه که به تهران می‌آمد، رئیس سیا سفارت میهمانی شامی به افتخار او می‌داد و حدود 20 نفر از کارمندان عالی‌رتبه ساواک و اداره دوم و شهربانی را دعوت می‌کرد. او در اولین دیدار به من گفت که برادرش در مدرسه له‌روزه (سوئیس) با محمدرضا و من هم‌کلاس بوده و عکس‌های آن دوران را با علاقه نگه داشته و می‌گویم برایتان بفرستد که به محمدرضا نشان دهید. از محبتش تشکر کردم. ریچارد هلمز بعداً سفیر آمریکا در ایران شد، ولی در واقع حاکم‌نشین‌های خلیج فارس نیز زیر نظر او بود و به طور مدام به این مناطق سفر می‌کرد. هلمز علاقه زیاد به ایجاد رابطه دوستانه با من داشت. او و همسرش بارها من و زنم را به منزل‌شان دعوت کردند.

 


تعداد بازدید :  36