شماره ۳۲۸۹ | ۱۴۰۳ شنبه ۲۷ بهمن
صفحه را ببند
یادداشت‌های شهر شلوغ
ایران به کدام سمت می‌رود؟

 [ شهروند]  موضوع مذاکرات هسته ای و نوع مقابله با تهدیدات و تحریم های امریکا همچنان در صدر توجه کارشناسان و گروههای سیاسی قرار دارد و سناریوهای محتمل در این خصوص مورد بررسی و ارائه قرار دارد. این روزها اکثر رسانه ها فارغ از گرایش های سیاسی خود به عرصه ای برای صحت سنجی ابراز نظرات مختلف تبدیل شده اند، اما آنچه که مورد تایید و تاکید همگانی است ، تجربه قلدری ها و خلف وعده های امریکایی است که می بایستی بعنوان یک زنگ خطر مورد توجه قرار گیرد.

استراتژی و برنامه مدون برای رفع تحریم‌ها
محسن هاشمی رفسنجانی با توجه به مسائل و تجربیات گذشته خواهان ارائه راهبرد و برنامه دقیقی برای مدیریت تنش در سیاست خارجی شده است . او طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:  با آغاز دوران دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، بار دیگر اظهارات ضدونقیض مذاکره با آمریکا، در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور مطرح شده است.
یکی از شعارهای مهم دکتر پزشکیان در انتخابات، رفع تحریم‌ها بود؛ اما پرسش اینجاست که آیا فراتر از شعار و وعده، دولت استراتژی و برنامه مدونی برای رفع تحریم‌ها دارد یا خیر؟
البته در دولت و شورای امنیت، چهره‌هایی نظیر دکتر ظریف و دکتر عراقچی و تیم مذاکرات هسته‌ای، از نیروهای باتجربه و توانمند در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی هستند، اما حل مسئله‌ای به این پیچیدگی و گستردگی فراتر از دیپلماسی به راهبرد ملی نیاز دارد؛ موضوعی که در ۳۰ سال گذشته آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در مقاطع مختلف سعی می‌کرد این حلقه مفقوده را جبران کند.
تجربه نخست در سال ۱۳۶۴ آغاز شد. تحریم‌های تسلیحاتی کشور، شرایط دشواری را برای رزمندگان به‌خصوص در حوزه پدافند و نیروی هوایی ایجاد کرده بود. آیت‌الله هاشمی به‌عنوان فرمانده جنگ و رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، با تأیید سران قوا و امام خمینی، مسئله تأمین نیازهای تسلیحاتی جبهه‌ها را در برابر آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان هدایت کرد که در ابتدا با موفقیت همراه بود، ولی افشای این مسئله، موجب بروز یک رسوایی برای دولت وقت آمریکا و توقف موضوع شد.
تجربه دوم در دولت سازندگی و حمله عراق به کویت به وقوع پیوست. دولت آمریکا که به صلح‌طلبی و رفتارهای قانونمند جمهوری اسلامی در برابر جنگ‌طلبی صدام اذعان داشت، در پی رفع تخاصم با ایران بود و بوش پدر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با ارسال پیام‌ها و حتی تماس تلفنی شخصی با دفتر رئیس‌جمهور وقت ایران، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، حل این مسئله را دنبال می‌کرد و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیز در شورای عالی امنیت ملی مسئله را طرح و برای رفع تخاصم با آمریکا، جمع‌بندی کرد، ولی مورد موافقت قرار نگرفت که شرح تفصیلی آن در خاطرات ایشان تحریر شده است.
تجربه سوم، در دوران ریاست‌جمهوری اوباما شکل گرفت که بلافاصله پس از آغاز به کار، اقدام به ارسال نامه به رهبر انقلاب کرد و سپس مذاکرات دوجانبه میان معاون وزیر خارجه آمریکا و دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در سال ۱۳۸۸ انجام شد و پس از آن در مذاکرات عمان میان وزیر خارجه وقت و نمایندگان دولت آمریکا دنبال شد. با آغاز دولت دکتر روحانی، دولت برای رفع تحریم‌ها اقدام به مذاکره با ۱+۵ کرد که در نهایت به برجام و رفع تحریم‌ها منجر شد که البته سه سال بعد در دوران ترامپ، آمریکا از برجام خارج شد.
تجربه چهارم نیز در سال ۱۴۰۱ و هم‌زمان با پیروزی بایدن و آغاز جنگ اوکراین رخ داد و پیشنهاد احیای برجام در تابستان ۱۴۰۱ به ایران ارائه شد؛ اما شعار زمستان سخت اروپا، مانع به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات دولت مرحوم رئیسی شد.
اکنون ایران در شرایط حساسی قرار دارد و در چشم‌انداز آینده، اگر راهبرد و برنامه دقیقی برای مدیریت تنش در سیاست خارجی وجود نداشته باشد، امکان انتقال از وضعیت تحریم حداکثری به تهدید حداکثری وجود دارد. بنابراین ما نیازمند برنامه‌ای فراتر از رویکردهای افراطی و تفریطی، ماجراجویانه و ساده‌انگارانه هستیم.

خطرمعمولی نشان دادن حرف‌های ترامپ
روزنامه فرهیختگان با نقد مواضع برخی طرفداران مذاکره با غرب نوشت: ترامپ دومین یادداشتش در حمایت از فشار حداکثری علیه ایران را هم امضا کرد اما به‌نظر می‌رسد برخی از اصلاح‌طلبان هنوز باور نکرده‌اند که رئیس‌جمهور آمریکا شمشیر را برای ایران از رو بسته و صحبت از مذاکره که آن را صرفاً در رسانه مطرح می‌کند، خروجی جز تسلیم ندارد.
با این حال، برخی از این چهره‌ها به‌بندی از «فکت شیت» ترامپ که به لزوم مهار شدن قابلیت‌های تسلیحاتی اشاره داشته، استناد می‌کنند که در صحبت‌های رئیس مجلس نیز به آن اشاره شد.
آن‌ها معتقدند هدف ترامپ خلع سلاح ایران نیست، بلکه او به دنبال کنترل تسلیحات ایران است. نکته عجیب‌تر ماجرا این است که رسانه دولت نیز در پرداختی به این ماجرا این گزاره را تکرار کرده است، فارغ از آنکه ابهام وارد شده درست است یا خیر.
اما پذیرش صحت این ادعا، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد می‌کند؟ و اینکه ترامپ به دنبال مهار ایران است و عملاً موجودیتش را هدف قرار داده، نقض می‌شود؟ آنطور که شواهد نشان می‌دهد، ایدئالیست‌های اصلاح‌طلب هنوز رویای مذاکره را در سر دارند و به همین خاطر نیز تلاش دارند تا یادداشت ضدایرانی ترامپ را عادی جلوه دهند. اما به‌نظر می‌رسد آنقدر در این رویا غرق شده‌اند که عملاً واقعیت موجود را نادیده می‌گیرند.

بعضی تهدیدات ترامپ، بلوف است
اما در مقابل روزنامه اطلاعات در مطلبی از تهدیدات ترامپ به عنوان بلوف یاد کرد.این روزنامه نوشت: با روی کار آمدن ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، بار دیگر گفتمان زورگویی، خودخواهی و خودشیفتگی آمریکایی به عرصه بین‌الملل بازگشت و همه کشورهای جهان از غربی و شرقی به این جمع‌بندی رسیدند که باید تحولاتی را در عرصه سیاست خارجی خویش ایجاد کنند.
همچون دوره اول، سیاست‌های قلدرمأبانه و زیاده‌خواهی ترامپ، فقط دامن کشورهای ناهمسو با آمریکا را نگرفت؛ بلکه گریبانگیر کشورهای اروپایی به‌ویژه دانمارک و همچنین کانادا، چین، مکزیک، پاناما و بسیاری از دیگر کشورها نیز شده‌است.
تحلیل جامعه‌‍شناسانه این مسأله که چرا مردم آمریکا مجدداً به چنین فرد خودشیفته و بی‌اعتنا به قوانین بین‌المللی رأی دادند، بسیار جالب است و انتظار می‌رود از سوی متخصصان این حوزه انجام شود؛ اما از منظر سیاسی و بین‌المللی آنچه در مورد اقدامات ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری مهم است، رویکرد وی به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا به چالش‌های مهم بین‌المللی است.
ویژگی خاص دیگر ترامپ، شیوه پیشبرد اهدافش است؛ بر این اساس او در قبال هر کشور و منطقه‌ای که با آن مشکلی دارد، ابتدا یک ادعا یا بلوف بزرگ مطرح می‌کند تا افکار عمومی دچار شوک شود و در ضمن اقتدار و جسارت خود را نشان دهد. بعد به‌تدریج در جریان مذاکره، هدف و پیشنهاد اصلی خود که به‌نسبت زیادی کوچک‌تر از ادعای اولیه است را روی میز می‌گذارد.
شرایط بسیار مناسبی فراهم شده‌است تا ایران بتواند از طریق چانه‌زنی و مذاکره با این کشورها، موقعیت خود را بهبود ببخشد و در مواجهه با آمریکا از موضعی قدرتمندتر برخوردار شود. به‌ویژه با توجه به اختلافی که نظریه «کوچاندن مردم غزه» بین آمریکا و اسرائیل با عربستان ایجاد کرده، شرایط بسیار مهیاست تا ایران با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس گفتگوها و رایزنی‌های متعددی انجام دهد و «طرح مودت» با این کشورها را با جدیت دنبال کند. موفقیت در این مسأله قطعا بر موضع ایران در مذاکرات آتی با غرب تأثیر خواهد داشت و این تصور که ایران در موضع ضعف قرار دارد و بنابراین می‌توان مسائل بسیاری را به آن تحمیل کرد، از بین می‌رود.
هرچند موارد فوق می‌تواند برای اتخاذ یک سیاست هوشمندانه به تصمیم‌سازان و دیپلمات‌های کشور کمک کند، اما در نهایت واقع‌نگری، درک دقیق شرایط و مقدورات و محذورات داخلی و بین‌المللی و در نظر گرفتن مصلحت کشور در کنار عزت و اقتدار ایران، اصل اساسی در مواجهه با دولت ترامپ و شرایط پرمخاطره کنونی است.

با متنفی شدن موضوع مذاکره با آمریکا، ایران به کدام سمت می‌رود؟
 اما در این میان راهکار ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا، چیز دیگری است. او  در پاسخ به این سوال سایت رویداد 24 که در شرایطی که مذاکره با غرب دور از دسترس قرار گرفته و چندان امیدی به آن نیست، دولت چه راهکاری برای عبور از بحران‌های فعلی دارد گفت: معادلات جهانی به شدت بهم ریخته است. صحبت‌های ترامپ را ناشی از این بدانید که آمریکایی‌ها متوجه تغییر سریع جهان شده‌اند. به نظر من اگر مسئولان ما، اعم از دولت و مجلس، این موضوع را عمیقاً درک کنند که دنیا مسیری نیست که به غرب ختم شود، نتیجه‌ی بهتری خواهیم گرفت.
این فعال سیاسی اصولگرا با بیان اینکه ما راه‌های بسیاری داریم که به جز غرب پیگیری کنیم گفت: ایران عضو پیمان‌های چندجانبه‌ی مختلف شده که ظرفیت‌های خوبی دارند. کشور چین ظرفیت بالایی دارد و باید بتوانیم با آن کشور هم مسیر سرمایه‌گذاری جدی را پیگیری کنیم
ایمانی در ادامه گفت: افکار عمومی بر این باور است که نشانه‌ای از ظرفیت‌های شرق و سرمایه‌گذاری‌هایشان ندیده، اما در گفت‌و‌گو با غرب حتی در حد چند ماهه برجام، گشایش‌های اقتصادی ملموسی دیده شد. با این وجود چرا چینی‌ها در ایران دیده نشدند که جامعه تا این حد نسبت به آنها ناامید نباشد؟
 وی افزود: اینکه مردم نشانه‌ای ندیدند، به مسئولان ما برمی گردد. بار‌ها و بار‌ها طی سال‌های گذشته، مسئولان آن کشور‌ها در مذاکرات از مسئولان ما گله کرده‌اند که ما آمادگی داریم، اما شما جلو نمی‌آیید، چون توجهتان به غرب است. به گفته این سیاستمدار اصولگرا، پیمان‌های چندجانبه، کشور‌های همسایه و قدرت‌های بسیار بزرگ اقتصادی مانند چین و هند و روسیه ظرفیت‌های بزرگی هستند که اگر مسئولان ما بخواهند خود را درگیر تجدیدبرجام و غرب فکر نکنند می‌توانیم به طور جدی به آن‌ها فکر کنیم.
 با این وجود یعنی طالبان از مسئولین ایرانی قوی‌تر عمل کرده‌اند که چین در افغانستان و قطر و پاکستان و عربستان سرمایه‌گذاری کرد، اما در ایران فقط حرف آن شنیده شد؟
ایمانی شراکت عمیق اقتصادی چین با رژیم طالبان را یادآور شد و گفت: کشور افغانستان، طی چند سال گذشته که گروه طالبان که همه با آن مخالف هستیم، سر کار آمده تورمشان کاهش پیدا کرده است. عربستان که کاملاً در مدار آمریکا حرکت می‌کند، سرمایه‌گذاری‌های بزرگی از چین جذب کرده است. ما چرا این کار را نمی‌کنیم؟ تاحالا در ده سال گذشته چند نفر از مسئولان ما را دیده‌اید که در رسانه‌های عمومی از قدرت اقتصادی و امکانات و تکنولوژی بالای چین صحبت کنند؟
 ایمانی با بیان اینکه دولت رئیسی گام‌های بلندی در جهت اتحاد با چین برداشت گفت: ایشان علاقه‌مند بود، اما عمرشان کوتاه بود و قدم‌هایی نیز برداشت. پیمان شانگهای و بریکس را در زمان آقای رئیسی پیگیری کردیم. بحث من بر سر دولت‌ها نیست و کلی می‌گویم. ما الان یک قرارداد ۲۵ ساله با چین داریم، چند قرارداد در چارچوب آن با چین بسته‌ایم؟ تا وقتی ما تمایل نداشته باشیم، طبیعتا چین هم با اصرار خودش سرمایه‌گذاری نمی‌کند. تکنولوژی‌های موجود در چین دست کمی از آمریکا ندارد. چین برابر با آمریکا در حوزه‌ی هوش مصنوعی فعالیت می‌کند.
این فعال سیاسی افزود: ما خیلی از این امکانات را پیش رو داریم، اما تمام توجه مسئولان ما صرفاً به غرب و آمریکا بوده است. اگر مقداری چرخش جدی به سمت چین و هند و روسیه داشته باشیم، اعلام خطری برای غرب تلقی می‌شود و بیشتر به مذاکره متمایل می‌شوند. نه مثل امروز ترامپ که می‌گوید تمام تسلیحات نظامی و هسته‌ای را نابود کنیم تا مذاکره کنیم. این یعنی تسلیم شوید تا مذاکره کنیم، تسلیم شدن هم که دیگر مذاکره ندارد. مثل ژاپن در جنگ جهانی دوم که دیگر مذاکره‌اش معنی نداشت. مسئولان ما به طور جدی باید مسأله‌ی پیمان‌های شرقی و کشور‌های همسایه را جدی بگیرند. عربستان امکان سرمایه‌گذاری خوبی دارد، اما از این طرف شرایط را هموار نکردیم.

اگر آمریکا قصد مذاکره دارد اول برجام را احیا کنند
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: اگر آمریکا قصد مذاکره دارد اول برجام را احیا کنند.، آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مذاکره با کشورهای خارجی را غیرقابل انکار خواند و گفت: مذاکره با کشورهای خارجی، از جمله با آمریکا، موضوعی غیرقابل‌انکار است. اما مذاکره نباید منفی باشد، بلکه باید مثبت و سازنده باشد.  
او در بخشی از مصاحبه خود با جماران ادامه داد: ما باید به آمریکا بفهمانیم که اینجا یک کشور مستقل است، کشوری با تمدنی ۱۵۰۰ساله، نه یک کشور تازه‌تأسیس. این کشور پابرجاست و شما هرچه بخواهید آن را تحت‌فشار قرار دهید یا خرابکاری کنید، ایران همچنان استوار خواهد ماند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همچنین با بیان این که ممکن است مردم در این راه سختی بکشند و دچار مشکلات اقتصادی شوند گفت: در نهایت، آمریکا مجبور است که با ایران و سایر کشورها رفتاری انسانی داشته باشد. آمریکا باید به‌جای زورگویی، رویکردی انسانی در پیش بگیرد.
مسعودی خمینی افزود: برجام نمونه‌ای از توافقی بود که از بین رفت. ایران این توافق را پذیرفت، آمریکا نیز آن را پذیرفت، اما در نهایت، چرا برجام را از بین بردند؟ اگر این توافق را پذیرفته بودند، باید پایبند می‌ماندند. اکنون نیز اگر قصد مذاکره دارند، باید به تعهدات خود بازگردند و برجام را احیاء کنند.
این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در بخش دیگری از این گفتگو محمدجواد ظریف را شخصی مثبت، آگاه و فهمیم ارزیابی کرد که همین ویژگی‌ها باعث ناراضایتی معترضان به حضور او در دولت است.  
به گفته او، در دستگاه‌های مختلف کشور، افرادی حضور دارند که نمی‌توانند تحمل کنند یک فرد آگاه و کارآمد در رأس امور قرار گیرد.  
او با متحجر خواندن مخالفان ظریف، گفت: کسی که علیه آقای ظریف سخن می‌گوید، خود به‌خوبی آگاه است که اگر ایشان مسئولیتی بر عهده بگیرد، تصمیمات آگاهانه خواهد گرفت و این مسئله، برای برخی افراد قابل‌قبول نیست.
مسعودی خمینی ادامه داد: این‌ها کسانی هستند که نه‌تنها از متحجرین بدترند، بلکه به‌واقع افرادی نادان و ناآگاه‌اند و در حال ضربه‌زدن به انقلاب هستند؛ هم در عرصه سیاست، هم در نیروهای نظامی، هم در مجلس و هم در سایر نهادها. در هر جا، گروهی از این افراد حضور دارند و مشغول تخریب و کارشکنی‌اند.

رو به میهن، پشت به دشمن
وطن امروز اما با اشاره ناترازی ها و راه حل های داخلی آن نوشت:  در تحلیل چالش‌های ایران، مسعود نیلی، اقتصاددان و دستیار و مشاور رئیس‌جمهور روحانی، به 3 ضلعی ناترازی‌های مالی و زیست‌محیطی، وضعیت خطیر روابط خارجی و شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی اشاره می‌کند و معتقد است برای حل این ابرچالش‌ها، باید از ضلع اجتماعی آغاز کرد. به گفته نیلی، اگر بخواهیم با حفظ شرایط ناترازی‌ها و شکاف‌های اجتماعی، سراغ حل مساله تحریم برویم، طبیعتا نظام حکمرانی ناچار به دادن امتیازات زیادی به طرف مقابل خواهد شد، چرا که در شرایط ضعف سراغ مذاکرات رفته‌ایم.
 این تحلیل دقیق و کارشناسانه، نشان می‌دهد حل مشکلات داخلی و پرداختن به مسائل اجتماعی، از جمله شکاف‌های طبقاتی، بی‌اعتمادی عمومی و نارضایتی‌های اجتماعی، نسبت به سایر امور اولویت و ضرورت بیشتری دارد. او تاکید می‌کند در شرایط فعلی، مذاکره مشکل کشور را حل نخواهد کرد. این نظر مهم‌ترین کارشناس اقتصادی نزدیک به دولت است. سوال این است که چرا نسبت به این نظرات کارشناسی بی‌توجهی می‌شود؟
با توجه به نکاتی که بیان شد مشخص می‌شود تجربه، عقلانیت، علم و کارشناسی، مذاکره در شرایط فعلی را نه‌تنها مفید نمی‌داند، بلکه آن را زمینه‌ساز برخی مشکلات جدید تلقی می‌کند. اما چرا برخی افراد اینچنین تجربه و علم را نادیده می‌گیرند و بر سوق دادن دولت به مسیر بی‌حاصل مذاکره اصرار می‌ورزند؟ این میراثی است که از دولت یازدهم مانده است. دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی، با تکیه بر توانمندی‌های داخلی و ایجاد توازن بین نگاه به بیرون و داخل، به موفقیت رسیده‌اند. تنها استثنا دولت یازدهم و دوازدهم بود و برای نخستین بار، شاهد رویکردی بودیم که تلاش شد تمام ابرچالش‌های کشور، از طریق مذاکره و سیاست خارجی حل شود. علت این بود که آن دولت برنامه دیگری نداشت و با دمیدن بر هیجان ناشی از این باور عوامانه که با مذاکره درهای بهشت بر روی ما باز می‌شود، توانسته بود رأی بیاورد. این رویکرد انفعالی نتوانست مشکلات اساسی کشور را حل کند و حتی در برخی موارد، باعث تشدید آنها شد.


تعداد بازدید :  73