| آرزو جعفریان |
این روزها خبری در رسانهها آمده که نقاش مجموعههزار دستان و فیلمهای مرحوم «علی حاتمی » گالری شکیبا را بازگشایی کرده است. روز جمعه هشتم اسفندماه نگارخانه شکیبا به جمع گالریهای تهران پیوست و آثاری از « استادان هنر ایران» چون محمود فرشچیان، علی شیرازی، اسرافیل شیرچی، جلیل رسولی، ناصر اویسی، علیاکبر صادقی، حجت شکیبا و اسرافیل شیرچی در این گالری به معرض تماشا گذاشته شد. شکیبا برای نمایش آثار هنری در گالری خود محدودیت سبک و مدیوم هنرى قایل نیست و عقیده دارد هر اثر هنری که کیفیت خوبی داشته و به درستی انجام شده باشد میتواند در نگارخانه شکیبا نمایش داده شود.
حجتالله شکیبا درسال 1328 در محله باغشاه شهر گرگان به دنیا آمد، پدرش میرزا محمود عکاس بود. وی در سال 1320، قبل از به دنیا آمدن، حجت این عکاسخانه را راهاندازی کرده بود و البته به غیراز عکاسی، دستی هم در هنر نقاشی داشت. شکیبا در همان عکاسخانه بزرگ شد.
کلاس دهم بود که به تهران و به هنرستان هنرهای زیبای پسران رفت. آنجا شاگرد استادان بزرگی مانند غلامحسین نامی، وزیری، جعفری و مقیمی تبریزی بود، پس از آن بلافاصله به دانشگاه رفت و در رشته هنرهای زیبا تحصیلاتش را آغاز کرد. پس از اینکه به دانشگاه رفت، تمام تلاشش این بود که کارش را جدیتر شروع کند، روشی به کار بست که به عکاسی هم ارتباط داشت. سبک جدیدی به نام فتورئالیست یاهایپررئالیست بود که آن زمان در ایران متداول نبود. اولین نمایشگاه وی سال 55 در گالری سیحون برگزار شد که اسکناس و عکسهای قدیمی ایران را به شکل نقاشی با عنوان هایپررئالیسم (فتورئالیسم) به معرض دید عموم گذاشت. زندهیاد علی حاتمی که براى آثار سینمایى و تلویزیونىاش نیاز به نقاشىهاى هایپررئال داشت با حجت شکیبا آشنا شد؛ شکیبا براى سریال هزاردستان تابلوی شهر قدیم مشهد، در فیلم کمالالملک بازسازی تمام تابلوهای کمالالملک ازجمله تالار آینه و در فیلم دلشدگان پرترهای از لیلا حاتمی را خلق کرد. با حجت شکیبا در مورد روند آشناییاش با مرحوم علی حاتمی، آشنایی با هنر و فنون کمالالملک و راهاندازی گالری شکیبا به گفتوگو نشستیم.
آنچه برای خوانندگان ما اهمیت دارد نحوه آشنایی جنابعالی با مرحوم علی حاتمی است؟
بله این سوال بارها از من شده است. این داستان به سالها پیش بازمیگردد. اولین بار حاتمی به دفتر من آمد و تابلویی سفارش داد از مشهد قدیم برایهزار دستان که پیش از این جاده ابریشم نام داشت. درواقع این آشنایی از طریق آیدین آغداشلو که با هم همکار بودیم و کار تبلیغاتی انجام میدادیم شکل گرفت. آیدین میدانست که من نقاش دقیقی هستم و با رنگ روغن کار میکنم و بهراحتی میتوانم این ساختوساز را داشته باشم. درنهایت این کار انجام شد و بعد از فاصله زمانی، کار ساخت کمالالملک آغاز شد. درآن زمان کارهای من ارتباطی با آثار کمالالملک داشت و حاتمی این بار آثار مرا در نمایشگاه اسکناسهای شکیبا در گالری سیحون دیده بودند و دقیقتر مرا میشناختند و میدانستند میتوانم کارهای کمالالملک را بازسازی کنم. در این فیلم تابلوی تالار آیینه را بهصورت کامل ساختیم و کارهای دیگر هم به همین شکل انجام شد .بعد از کمالالملک نیز دلشدگان بود که چهرهای از لیلا حاتمی را کشیدم که به حراج کریستی لندن راه یافت و فروخته شد.
طی دوران کاری خود نزدیکترین ارتباط را با فنون کمالالملک داشتهاید. ارتباط شما با کمالالملک از کجا آغاز شد؟
شیفتگی من به آثار کمالالملک به دوران کودکی من باز میگردد. زمانی که نزد استادی آموزش نقاشی میدیدم. ایشان در آن زمان تحتتأثیر کمالالملک بودند. وی در فرصتی مرا به منزل جناب محمودی که از نزدیکان کمالالملک بود بردند تا یکی از آثار کمالالملک را از نزدیک ببینم. این یک آرزوی بزرگی بود که داشت محقق میشد. من در آن جلسه اجازه پیدا کردم از نزدیک تابلوی فالگیر استاد را ببینم و لمس کنم. این اتفاق برایم خیلی مهم بود. اجرای دقیق استاد مرا حیرت زده کرد. بعد از بازگشت به گرگان همان روش نقاشی را ادامه دادم. میخواستم هنرمندی باشم مانند کمالالملک. این روند ادامه داشت. سعی میکردم با دقت زیاد نقاشی کنم که همین امر بعدها مرا بهسمت هایپررئالیسم سوق داد. مثلا مجموعه اسکناسهایم که کاملا هایپررئالیستی است.
چه شد که تصمیم به تأسیس گالری شکیبا گرفتید؟
چندسال پیش تصمیم به تأسیس گالری گرفتم و باتوجه به اینکه فضا را در اختیار داشتم مدت کوتاهی در این زمینه فعالیت کردم، اما بعد به کانادا رفتم و نتوانستم آن را ادامه دهم. البته آن موقع چندان روى این کار تمرکز نداشتم، اما حالا فکر میکنم زمان این کار فرا رسیده است و جدیتر به آن نگاه میکنم. فکر میکنم شاید ایجاد این فضا باعث شود نقاشی را بیشتر دنبال کنم و از فضایی که در آن هستم لذت بیشتری ببرم.
چه آثاری را برای نمایش در نخستین نمایشگاه گالری شکیبا برگزیدید؟
در اولین نمایشگاه این گالری آثاری از هنرمندان مختلف به نمایش درآمده است. دو اثر کوچک از ناصر اویسی در کنار یک تابلوی بزرگ نقاشی خط متعلق به علی شیرازی به نمایش درآمده است. در کنار این نقاشی خط که امسال خلق شده، تابلوی مینیاتور کوچکی از محمود فرشچیان قرار دارد که متعلق بهسال ۱۳۵۰ است. دو تابلوی نقاشی خط از جلیل رسولی در کنار قطعات شکسته نستعلیق و تابلوهای نقاشی خط اسرافیل شیرچی قرار دارد و روی یکی دیگر از دیوارهای گالری تابلویی از سربازان علی اکبر صادقی دیده میشود که درسال ۱۳۵۴ خلق شده است. علاوه بر اینها تعدادی از تابلوهای شکیبا از مجموعههای متفاوتی مانند هخامنشی، قاجاریه و مولانا در نمایشگاه دیده میشود. من فکر کردم اولین نمایشگاه را با استادان خوبی آغاز کنم و با توجه به آشنایی که از قبل با آنها داشتم آثاری از آنها را جمع کردم تا این دوستیها ادامه پیدا کند. امیدوارم هنرمندان دیگری هم در نمایشگاههای بعدی حضور داشته باشند و آثار افرادی که کارشان بر هنر ایران تاثیرگذار است نمایش داده شود.
آنچه با تماشای نخستین نمایشگاه به نظر میآید، این است که شما حساسیت خاصی روی انتخاب این آثار داشتهاید؟
بله درست است؛ کارها باید درجه یک باشند تا بتوانم آنها را به مردم نشان دهم، چون خودم این تجربه را دارم که اگر به نمایشگاه بدی بروم هیچ تغییری در روحیه من ایجاد نمیکند ولی وقتی به یک گالری یا موزه خوب میروم احساس خوبی پیدا کرده و میخواهم بیشتر نقاشی کنم. همه اینها باعث شد من این گالری را تأسیس کنم و امیدوارم بتوانم کارهای خوبی در آن ارایه دهم و تأثیری که دیدن موزههای اروپایی بر من داشت، با دیدن این گالری در جوانها به وجود آید تا تشویق شوند کار خوب انجام دهند. همانطور که میدانید من علاوه بر نقاشی در زمینه عکاسی هم تجاربی دارم و به جز نقاشی کلاسیک، در دورهای به نقاشی مدرن نیز پرداختهام. به همین دلیل برای نمایش آثار هنری در گالریام محدودیتی قایل نیستم و عقیده دارم هر اثر هنری که کیفیت خوبی داشته و به درستی انجام شده باشد میتواند در گالری شکیبا نمایش داده شود و حتی ممکن است علاوه بر نقاشی، عکس و مجسمه، زمانی نمایش لباس از آثار یک طراح خوب در این گالری برگزار شود.