شماره ۳۲۸۴ | ۱۴۰۳ شنبه ۲۰ بهمن
صفحه را ببند
چرا «بازی خونی» از «شمال از جنوب غربی» فیلم بهتری است؟
غوغای خون و قیام و دفاع

 [پیمان سلیمانی‌فر] سینمای ایران آشکارا وارد مسیری تازه شده؛ مسیری مبتنی بر روایت‌هایی صریح از ناگفته‌های تاریخ معاصر- که نمود تازه این اتفاق را در جشنواره امسال در تعدد فیلم‌هایی می‌‌توان سراغ گرفت که تاریخ را دستمایه روایت خود قرار داده‌اند.
یکی از فیلم‌های مهم حاضر در جشنواره امسال که روایتی واقعی را دستمایه درام قرار داده، «بازی خونی» ساخته حسین میرزامحمدی است. مسعود هاشمی‌نژاد، قیام شهر آمل در سال‌های ابتدایی انقلاب را تبدیل به یک فیلمنامه پر از جزئیات کرده است. فیلمنامه‌ای که با پرداختن به تحرکات اتحادیه کمونیست‌های ایران معروف به سربداران در جنگل‌های آمل و اطراف آن به منظور خلق یک انقلاب دیگر در سال 1360 شروع می‌شود و در ادامه نیز تلاش انقلابیون و مردم آمل برای دفاع از این شهر و خنثی کردن نقشه کمونیست‌ها به نمایش در می‌آید.
اساسا سینمای استراتژیک در همه کشورها، راوی مفاهیم و موضوعاتی است که پیوندی مستقیم با آرمان‌ها و منافع ملی دارند. «بازی خونی» نیز سوای ورق زدن یک پرونده خاص در تاریخ معاصر کشور، درست زمانی ساخته شده که ایران از حیث منطقه‌ای با وضعیتی مهم مواجه است و در این شرایط آن‌چه منجر به همدلی بیشتر مردم می‌شود، بازخوانی گذشته و عبرت‌آموزی است. واقعه قیام آمل و دفاع جانانه از بخش‌هایی از خاک وطن، صرفا حس غرور ملی را تقویت نمی‌کند؛ بلکه تلنگری مهم با خود دارد که چگونه می‌توان با آگاهی بخشی، امنیت را تضمین کرد.
«بازی خونی» در انجام رسالت خود موفق است؛ چون توانسته وضعیت بحرانی دهه شصت و اتفاقات دردناک حاصل از قتل و عام مردم بی‌گناه در آمل را پیش چشم مخاطب قرار دهد. فیلم سرشار از لحظاتی است که ترس و ناامنی در شهر موج می‌زند و از هر نقطه صدای گلوله و انفجار به گوش می‌رسد و جماعتی عزادار می‌شوند.
فیلم علاوه‌بر ترسیم یک واقعه مهم، به ایدئولوژی کمونیست‌ها نیز می‌پردازد؛ کسانی که برای رسیدن به هدف‌شان حتی بر نزدیکان خویش اسلحه می‌کشیدند. این وجه از «بازی خونی» نیز واجد اهمیت است که افراطی‌گری، عقاید ناصواب و افکار کورکورانه را گوشزد می‌کند و البته در زمانه اکنون می‌توان مصادیقی تازه از خطر افتادن به دام «ایسم» را ردیابی کرد.
«بازی خونی» جزو فیلم‌هایی است که می‌توان با تماشای آن‌ پی برد تولیدی سخت و پرزحمت داشته. بازسازی شهر آمل، خلق صحنه‌های متعدد درگیری و... از جمله این موارد است.
  حجم اطلاعاتی است که فیلم به مخاطب می‌دهد پر از جزئیات است و اهداف فیلم به‌خوبی منتقل می‌شود و کسانی که چیزی از واقعه آمل نمی‌دانند، پی به ماجرا می‌برند و حتی متاثر می‌شوند.
حسین میرزامحمدی در دومین فیلم بلند خود بعد از «کت چرمی» جهشی چشمگیر داشته است. او ضمن ساخت یک اثر اکشن در مختصات سینمای استراتژیک، حواسش به بازیگران مقابل دوربین هم بوده. از این رو است که شخصیت‌های مثبت و منفی خیلی زود ملموس می‌شوند و همراهی مخاطب را به خود می‌بینند. مثلا پیام احمدی‌نیا، یک چریک است که می‌خواهد بنا بر توصیه شهید چمران به لبنان برود. وقتی شرایط را می‌بیند اما در آمل می‌ماند و با تبحر خود کمکی مهم به نیروهای انقلابی می‌کند. این شخصیت می‌توانست کلیشه شود اما نوع سیگار کشیدن و حرف زدن و مسائلی از این دست، حتی لبخند بر لب مخاطبان می‌آورد. یا سارا حاتمی در نمایش شمایل یک زن کمونیست فاصله‌ای زیاد از نقش‌های قبلی خود دارد و شخصیت را به شکل باورپذیر به تصویر کشیده است. همین گزاره درباره دیگر بازیگران هم صدق می‌کند که تحلیل بیشتر درباره آن‎ها و دیگر نکات فیلم بماند برای اکران عمومی.
فعلا باید اعتراف کرد با ساخت «بازی خونی» یک گام مهم دیگر در مسیر سینمای استراتژیک برداشته است. «بازی خونی» سوژه‌ای مهم را هدر نداده و یک واقعه خاص در تاریخ معاصر کشور را به شکل شایسته بر پرده نقره‌ای آورده است. واقعه‌ای که متاسفانه خیلی‌ها حتی اسم آن را هم نشنیده بودند و حالا «بازی خونی» را می‌توان شروع جدی یک حرکت سینمایی بعد از تولید «ماهی سیاه کوچولو» با نگاهی مشابه اما رویکردی کاملا متفاوت دانست.
آنچه مشخص است که این فیلم نسبت به رقیب مضمونی خود، شمال از جنوب غربی فیلم کامل‌تر و جذاب‌تری است.


تعداد بازدید :  26