سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
در اتاق دکتر باز میشود و جوانی موبور روبهروی دکتر مینشیند.
- سلام آقای دکتر
- سلام جانم. اسمتون؟
- ذاکربیگ هستم!
- اینو یه جور دیگه نمینوشتند؟
- چرا قبلا زاکربرگ مینوشتند، این طنزنویسا چون بلاتکلیف بودند که بالاخره میشه راجع به فیسبوک نوشت یا نه، هم اسم سایترو تغییر دادند هم اسم خودم رو! به خیال خودشون راه در رو گذاشتند!
- خب مشکلتون چیه؟
- خسته شدم
- خسته نباشی! کوه کندی؟
- نه، از اغفال جوانها خسته شدم!
- اغفال کلمه مناسبی نیست
- نه منظورم به گمراهی کشوندنه
- خب من همچین نظری ندارم، شما دچار اختلال هیپو کندری شدید.
- میمیرم؟ چقدر وقت دارم آقای دکتر؟!
- نه عزیز من، هیپو کندری یه اختلال ذهنیه که بیمار فکر میکنه بیماره!
- خب درست فکر کرده دیگه!
- نه، منظورمو درست نگفتم، یک نوع بیماری روانیه که طرف فکر میکنه دچار بیماری جسمی شده. مشکل شما اینه
- باباته
- چی؟
- روانی باباته
- آقا درست صحبت کن، من پزشک شمام، دارم مشکلت رو بهت میگم، شما مشکل خاصی نداری، یه فیسبوک درست کردی همه دوستاشون رو پیدا کردند، نیمههای گمشدهشون رو پیدا کردند، اونهایی که نیمه گمشده داشتند، نیمههای گمشده دیگهای پیدا کردند، نمونهش خود من، این خانم منشی رو دم در دیدی؟! از فیسبوک پیدا کردم!
- شما نمیفهمی، من هم مثل شما فکر میکردم، منم فکر میکردم کار خوبی دارم میکنم، ولی من (...) کردم
- چی کردی؟ آقای ویراستار، منظورش جنایت بود، اون نقطه رو هم بذار روزنامه نره روی هوا! یعنی چی جنایت کردی؟
- من واقعا قبل از اینکه اظهارات مسئولان ایران رو بخونم نمیدونستم فیسبوک آنقدر فاجعه است، شما اصلا میدونستی فیسبوک عامل طلاق یکسوم زوجها در ایرانه؟ اینجا مملکت دقیقیه، از یکی یکی زوجهایی که رفتهاند محضر برای طلاق سوال کردند!، ازشون پرسیدند برای چی میخواید جدا شید از هر سه زوج، یکیشون گفتند فیسبوک!
- اون دوسوم دیگه چی گفتند؟!
- حالا مهم نیست، مسائل پیش پا افتادهای مثل اعتیاد و فقر و اینا بوده! یا شما فکر کن من چقدر هزینه روی دست مسئولان شما گذاشتم برای فیلترینگ، هی باید پول بدهند از کشورهای برادر چین و روسیه، نرمافزار فیلترینگ، اونم هوشمند، بخرند! خب این پول میتونست خرج یکی از اون دو تا زوجی بشه که دلیل طلاقشون فقر بود! یا فکر میکنی اون یکی زوجی که دلیل جداییشون اعتیاد بود، منظور اعتیاد به موادمخدره؟ نه عزیز من، چقدر سادهای! موادمخدر پیدا نمیشه توی این مملکت که کسی بخواد بهش معتاد بشه! مقصر منم، من اگر فیسبوک رو اختراع نکرده بودم، این یکسوم طلاق گرفتهها هم به فیسبوک معتاد نمیشدند، بعدش هم جدا نمیشدند، داشتند زیر سقف خونه صاحبخونه شون، زندگی میکردند! الان هم خانم خونه با سه تا بچه و یکی هم توی شکمش داشت برای شوهرش غذا درست میکرد تا وقتی که از استادیوم و دیدن بازی والیبال برمیگرده، غذا آماده باشه. آقا من مریضم. یک فکری به حالم بکن! تنگی نفس گرفتم از این همه خطایی که کردم!
- الان من مطمئنم یکی اکانت فیسبوک زاکربرگ رو حک کرده،
- البته درستش هک هست (امروز حال کردم سربهسر ویراستار بذارم! الان مطمئنم اون رو تصحیح کرده و الان هم داره میخنده! )
- آقای دکتر، من حالم بده، شما داری با ویراستار شوخی میکنی؟! شما دکترا چرا آنقدر خونسردید؟!
- خب حالا، یک عکس رادیولوژی مینویسم بگیر، فقط هم از این رادیولوژی پایین ساختمون میگیری، جای دیگهای رو قبول نمیکنم. یکسری آزمایش اخلاقی برات مینویسم، میری آزمایشگاه استراتژیک یقین! پیش دکتر عباسی! بعدش هم اینا فایده نداره، تو خوب نمیشی، خودتو معرفی کن کلانتری!
- مرسی آقای دکتر، فقط یک سوال دارم، این سوژه خیلی به روز نبود! من سهسال قبل ازتون نوبت خواسته بودم! الان بهم نوبت دادید! چی شد که به فیسبوک پرداختید؟!
- قبلا نمیتونستم بهت نوبت بدم! نظام پزشکی ممنوع کرده بود! خودت که در جریانی! برو به نفر بعدی بگو بیاد!