شماره ۳۲۷۹ | ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن
صفحه را ببند
روابط آزاد امروزی و تاثیر آن بر بنیان‌های جامعه از نگاه اندیشکده‌ها و رسانه‌های غربی
از فروپاشی خانواده تا زوال تمدن

  [فرشته کیانی]«چالش‌های خانواده مدرن و روند سریع آن به سوی فروپاشی، یکی از مسائل مهم و سرنوشت‌ساز‌ در تمام تاریخ خواهد بود. خیلی چیزها در خطر است.» این جمله را سال 1947 کارل زیمرمن، جامعه‌شناس و استاد فقید دانشگاه هاروارد در کتاب خود، «خانواده و تمدن»، آورد. او فروپاشی و زوال خانواده غربی را در آینده به دلیل فناوری‌های خاص و تغییرات قانونی، در زمان خود پیش‌بینی کرد. زیمرمن در کتابش نشان داد که «نابودی خانواده به نابودی تمدن می‌انجامد و مسیر نابودی تمدن‌های گذشته درست قبل از فروپاشی از نابودی خانواده گذشته‌ است. پیوندهای نزدیک و علت و معلولی بین فراز و فرود انواع مختلف خانواده‌ها و تمدن‌ها، به‌ویژه یونان، روم باستان، آمریکا و اروپای قرون وسطی و مدرن وجود دارد. خانواده نهاد اصلی تمدن و جامعه است. برای داشتن جوامعی قوی باید خانواده را تقویت کنیم.» 70 سال بعد، ساکنان دموکراسی‌های غربی واقعا خود را در بحبوحه فروپاشی زندگی خانوادگی می‌بینند و متخصصان‌ و رسانه‌هایشان به‌جد در این‌باره می‌نویسند. اندیشکده آمریکایی هِریتیج (Heritage)، روزنامه‌های «نیویورک‌پست» و «واشینگتن‌تایمز» و «موسسه مطالعات خانواده» آمریکا در مطلب پیش رو از تاثیر روابط آزاد امروزی در غرب بر کاهش سلامت ازدواج و خانواده، اهمیت خانواده در شکوفایی انسان، ارتباط ایمان مذهبی با استحکام خانواده‌ و ...نوشته‌اند.


فرهنگ رایج امروزی در غرب اغلب
مخالف شکل‌گیری ازدواج‌های سالم است
اندیشکده آمریکایی هریتیج (Heritage) در مطلبی با اشاره به اینکه یکی از عوامل کاهش میزان ازدواج این است که فرهنگ غرب رویکردی را در روابط ترویج می‌کند که اغلب مخالف شکل‌گیری ازدواج‌های سالم است، نوشت: «فرهنگ رایج امروزی می‌گوید مردم باید ازدواج را به تأخیر بیندازند، روی رشد فردی تمرکز کنند، چندین شریک جنسی را بیازمایند و قبل از ازدواج با هم زندگی کنند. این رویکرد، کیفیت روابط را ضعیف‌تر و روابط زناشویی را بی‌ثبات‌تر می‌کند و میزان ازدواج را کاهش می‌دهد. تا حدود سال 1980 میلادی، 90 درصد از بزرگسالان تا اواسط 30سالگی ازدواج کرده بودند. امروزه فقط 60 درصد از بزرگسالان در این سن ازدواج کرده‌اند. تأخیر در ازدواج که فرهنگ معاصر غرب به‌طور گسترده از آن حمایت می‌کند، اغلب به دلیل داشتن چندین شریک جنسی و زندگی مشترک خارج از ازدواج است. برای بسیاری از مردم، تاخیر در ازدواج همچنین به معنای فرزندآوری خارج از ازدواج است. همه اینها عواملی است که احتمال استحکام ازدواج را کاهش می‌دهد.»

شکست هنجارهای اجتماعی با روابط خارج از ازدواج
«هریتیج» ادامه داد: «چه چیزی فرهنگی را که در آن ازدواج و خانواده در مرکز زندگی قرار داشت، به فرهنگی با اولویت‌های فردی تبدیل کرد؟ یکی از عوامل موثر، افزایش طلاق است. با افزایش طلاق در دهه‌های 1970 و 1980، نسل‌های جوان اخیر شاهد فروپاشی ازدواج والدین‌شان بودند که اعتماد به ازدواج را از بین می‌برد و ممکن است افراد را ترغیب کند که از ازدواج کاملا اجتناب یا با این ذهنیت ازدواج کنند که فرد باید از نظر مالی به اندازه کافی ثبات داشته باشد تا در صورت طلاق به تنهایی ادامه دهد. اما میزان بالای طلاق در دهه‌های 1970 و 1980 –که حاصل دیدگاه فردگرایانه‌ درباره ازدواج است- پیشتر در حال شکل‌گیری بود. این باورها حدود سال 1960 با ظهور قرص‌های ضدبارداری که افزایش عمده فعالیت جنسی خارج از ازدواج را تسهیل می‌کرد، کاملا تحقق یافت؛ چیزی که موجب شکست هنجارهای اجتماعی شد (که ایجاب می‌کرد فرزندان از والدین متاهل متولد شوند) و روابط جنسی را از فرزندآوری و در نتیجه از پیوندهای روابط زناشویی جدا کرد.»

احتمال 3 برابری طلاق میان زوج‌هایی که
 قبل از ازدواج شریک جنسی داشته‌اند
اندیشکده آمریکایی تاکید کرد: «یکی از باورهای نادرستی که درباره روابط دوستی مدرن وجود دارد این است که فعالیت جنسی غیر زناشویی مقبول و سودمند است. اعتقاد بر این است که آزمایش سازگاری جنسی در یک رابطه و داشتن چندین شریک جنسی به افراد کمک می‌کند تا بدانند چه می‌خواهند و از ازدواج با فردی که از نظر جنسی با او ناسازگارند، اجتناب کنند. داشتن شریک جنسی قبل از ازدواج افزایش خطر بی‌ثباتی زناشویی و طلاق را در پی دارد و با افزایش تعداد شرکا، این خطر هم افزایش می‌‌یابد. محققانی همچون «جسی اسمیت« و «نیکلاس ولفینگر« دریافته‌اند احتمال طلاق میان کسانی که بین یک تا هشت شریک جنسی قبل از ازدواج دارند در مقایسه با کسانی که هیچ شریک جنسی قبل از ازدواج نداشته‌اند، حدود 150 درصد بیشتر است و آنهایی که 9 شریک یا بیشتر داشتند، در مقایسه با کسانی که شریک جنسی قبل از ازدواج ندارند، سه برابر احتمال طلاق‌شان بیشتر است.
رابطه جنسی قبل از ازدواج نیز به کیفیت ضعیف‌تر روابط زناشویی منجر می‌شود. محققانی مثل «دین باسبی»، «جیسون کارول» و «برایان ویلوبی» دریافته‌اند کسانی که منتظر می‌مانند تا با ازدواج فعالیت جنسی خود را آغاز کنند، کیفیت زناشویی بسیار چشمگیرتری در مقایسه با کسانی دارند که قبل از ازدواج شریک جنسی داشته‌اند. با وجود اینکه داشتن شریک جنسی قبل از ازدواج با بی‌ثباتی زندگی زناشویی مرتبط است، متاسفانه فعالیت جنسی خارج از ازدواج امروزه تقریبا جهانی است.»

ماهیت ازدواج سفید مبهم است
اندیشکده «هریتیج» درباره زندگی مشترک بدون ازدواج و آمار رو به گسترش آن در آمریکا نوشت: «همباشی (ازدواج سفید) به دلایل مختلفی مسیر ازدواج آینده را ناهموار و متزلزل می‌کند. ماهیت ازدواج سفید مبهم است. از آنجایی که زوج‌ها در ازدواج سفید اغلب تصمیم قطعی برای زندگی با یکدیگر نمی‌گیرند و بودن با یک شریک ممکن است پایان رابطه را سخت‌تر کند، احتمال اینکه برخی از زوج‌هایی که مناسب یکدیگر نیستند، در نهایت ازدواج کنند، بالاست. در میان کسانی که از سال 2006 تا 2013 بدون ازدواج با هم زندگی می‌کردند، فقط حدود 20 درصد طی پنج سال ازدواج کردند. این تقریبا نیمی از روابط بدون ازدواج میان افراد در سال‌های 1983 تا 1988 است که به ازدواج ختم شدند. حدود یک‌سوم از زوج‌ها در هر دو گروه در عرض پنج سال به رابطه خود پایان دادند. ازدواج سفید راهی برای برخورداری از برخی مزایای ازدواج مثل شراکت در منابع مالی، اجاره و ...است، اما بدون همان سطح تعهد و ثبات.
با رواج روابط خارج از ازدواج، تولدهای خارج از ازدواج هم به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. امروزه 40 درصد از کودکان آمریکایی از مادران مجرد متولد می‌شوند. فرزندآوری بدون ازدواج نیز روابط افراد را دچار پیچیدگی و استرس بیشتری می‌کند؛ ممکن است هر یک از دو طرف شریک زندگی جدیدی بیابند یا دوباره ازدواج کنند.»

هیچ جایگزینی برای ازدواج وجود ندارد
به نوشته «هریتیج»، «تحقیقات وسیع از جمله گزارش اخیر «موسسه مطالعات خانواده» آمریکا (Institute for Family Studies) نشان می‌دهد که زندگی مشترک قبل از ازدواج خطر طلاق را افزایش می‌دهد و با این باور رایج که احتمال دوام ازدواج را بالا می‌برد، در تضاد است. در واقع، احتمال طلاق کسانی که قبل از ازدواج یا حداقل نامزدی با هم زندگی می‌کنند، بیشتر از کسانی است که قبل از ازدواج با هم زندگی نمی‌کردند (34 درصد در مقابل 23 درصد).
ازدواج سفید از نظر «اسکات استنلی»، روانشناس آمریکایی، لغزش به جای اراده و تصمیم‌گیری است. این توافق که تعهد در آن جایی ندارد و مردان و زنان برای ازدواج مادام‌العمر آمادگی ندارند، سطوح بسیار بالاتری از جدایی، بی‌ثباتی، نارضایتی بیشتر زنان از زندگی و کاهش احتمال یافتن یا ماندن در ازدواج‌های سالم و دیرپا را در پی دارد. هیچ جایگزینی برای ازدواج وجود ندارد. زندگی دختر و پسر بدون ازدواج ممکن است پر زرق و برق به نظر برسد، اما نمی‌تواند هدفمندی و معنایی را که هر زن و مردی می‌خواهند، ارائه دهد.»

فرهنگ امروزی غرب
 اهمیت روابط سالم و ازدواج را نادیده می‌گیرد
این اندیشکده به عنوان راهکار می‌نویسد: «فرهنگ باید مشوق هنجارهایی باشد که افراد را به سمت ازدواج‌های سالم و باثبات سوق دهد، نه اینکه رفتارهای مخالف این هدف را ترویج کند. این کار از خانه آغاز می‌شود. والدین اغلب بر موفقیت مالی و شغلی فرزندان تأکید می‌کنند، اما از تشویق آنان برای آمادگی و اولویت‌دادن به ازدواج غافل می‌شوند. نباید فرزندان را از ازدواج در اوایل یا اواسط دهه 20 زندگی‌شان -در صورت یافتن مورد مناسب برای ازدواجی سالم- منصرف کرد. مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز مذهبی باید والدین را با ارائه آموزش به دانش‌آموزان دبیرستانی در زمینه آشنایی سالم و روابط زناشویی حمایت کنند. این دوره‌ها باید شامل اطلاعاتی درباره اجتناب از تصمیم‌گیری‌های ضعیف در ایجاد رابطه، عواقب ناخوشایند شرکای جنسی متعدد و آموزش درباره مزایای ازدواج سالم باشد. برخی از ایالت‌ها چنین دوره‌هایی را در دبیرستان‌ها ارائه کرده‌اند؛ ازجمله یوتا و تگزاس. فرهنگ امروزی در غرب تاکید زیادی بر پیشرفت شخصی، تحصیلات و موفقیت شغلی دارد، اما اغلب اهمیت روابط سالم و ازدواج را نادیده می‌گیرد. با این‌حال، ازدواج سالم یکی از بزرگ‌ترین منابع خوشبختی و شکوفایی انسانی است.»


تعداد بازدید :  68