[شهروند] «تاریخ را فاتحان مینویسند»، جملهای است مشهور از والتر بنیامین فیلسوف شهیر آلمانی که تقریباً هیچ کس نمیتواند اساس استدلال مطرح در آن را رد کند. تجربه بشری خصوصاً در دوران معاصر، مشحون از روایات تاریخی است که راوی آنها قدرت حاکم یا به قول بنیامین، فاتحان هستند. اینجا منظور از فعل «نوشتن»، قطعاً فقط نگاشتههای کتب تاریخی نیستند و روایات رسمی در رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری که مخاطب را هر روز و بیوقفه بمباران میکنند نیز باید منظور نظر جمله ماندگار این فیلسوف آلمانی تلقی شوند. اگر بخواهیم با مثالی بارز این حقیقت را کالبدشکافی کنیم شاید هیچ نمونهای را مناسبتر از جنگ جهانی دوم نیابیم. وقتی از مهیبترین جنگ تاریخ بشر صحبت به میان میآید، حتی اکنون که 80 سال از پایان میگذرد، روایت غالب بر زبان سیاستمداران، تحلیلهای رسانهای، پژوهشهای دانشگاهی و حتی تولیدات سینمایی و تلویزیونی همان است که در این 8 دهه اخیر شاهد آن بودهایم. تاریخ جنگ جهانی دوم در این روایت، سرشار است از نسلکشی نازیها در اروپا، جنایات فاشیستها در شمال آفریقا و ددمنشی ژاپنیها در آسیای جنوبشرقی، که البته شاید کاملاً دروغ نباشند، اما همه حقیقت هم نیستند!
کشتار بیدلیل در «جنگل کاتین» و «شهر درسدن»
این میان آن چه را که هیچ وقت در رسانهها خصوصاً از نوع غربی نمیبینیم، اشاره و تحلیل برخی از اعمال طرف پیروز جنگ یعنی متفقین است که براساس معیارهای خود غربیها، پهلو به پهلوی جنایات نازیها میزنند و گاهاً حتی در شدت توحش از آنها پیشی میگیرند. قتلعام جنگل کاتین در لهستان و بمباران درسدن با بمبهای آتشزا را شاید بتوان بارزترین مثالها از این دست برشمرد. در جنگل کاتین، ارتش سرخ شوروی تعداد بیشماری از سربازان لهستانی را که تسلیم شده بودند گروه گروه تیرباران کرد و اجسادشان را در گورهای جمعی جای داد. این جنایت تا زمان اشغال کامل لهستان توسط آلمان و کشف گورها مسکوت مانده و کسی از آن خبر نداشت. یا بمباران وحشیانه شهر درسدن در آلمان که اواخر جنگ توسط هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی انجام شد و با وجود قریبالوقوع بودن شکست نازیها در جنگ، متفقین از انجام آن خودداری نکردند.
غرقِ گوستلوف، پرتلفاتترین فاجعه دریایی تاریخ
این روزها اما سالروز یکی دیگر از جنایات متفقین در جنگ جهانی دوم است که با هنر رسانههای غربی به وادی فراموشی سپرده شده است. 80 سال پیش، برابر ٣٠ ژانویه ١٩٤٥ میلادی، کشتی آلمانی ویلهلم گوستلوف که از 10 و 500 سرنشین آن، بیش از 9 هزار نفرشان را غیرنظامیان تشکیل میدادند، توسط نیروی دریایی متفقین هدف قرار گرفت و غرق شد. گوستلوف 3 ماه قبل از پایان جنگ جهانی دوم غرق شد و حمله به آن مانند بمباران شهر درسدن هیچ توجیهی به لحاظ ارزش عملیاتی نداشت. ویلهلم گوستلوف در روز حادثه بدون اسکورت نظامی در دریای بالتیک پیش میرفت، اما خیلی زود توسط زیردریاییهای شوروی شناسایی شد و هدف اصابت سه اژدر قرار گرفت. کشتی ظرف ٤٥ دقیقه غرق شد و بیش از ١٠هزار زن، مرد و کودک را با خود به قعر آبهای سرد و تیره برد.