شماره ۳۲۷۸ | شنبه 13 بهمن 1403
صفحه را ببند
یادداشت های شهر شلوغ
خواب‌های قابل تعبیر برای دولت پزشکیان

  [ شهروند] موج مباحث و مناظرات و نقدها پیرامون وضعیت جدیدی که با آمدن ترامپ تشدید شده است همچنان ادامه دارد و بدنه کارشناسی در سیاست خارجی ایران همچنان مباحث ویژه‌ای را مطرح می‌کنند. آنچه پیداست باید منتظر بود و دید که آیا ترامپ برای مذاکره پا پیش می‌نهد و پیشنهادهای او چیست؟ اما تا آن موقع سناریوها و پیش‌فرض‌های تحلیلگران داخلی می‌تواند آگاهی‌بخش باشد...

از مواضع مسئولان کشور چنین برمی‌آید که بیش از هرزمان دیگری مایل به مذاکره‌اند
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: طرفداران مذاکره با آمریکا می‌گویند قطع رابطه با یکی از مطرح‌ترین کشورهای جهان نمی‌تواند همیشگی باشد. ما می‌توانیم با آمریکا رابطه داشته باشیم و مذاکره بکنیم و در عین حال از باج دادن خودداری نماییم و ضمن حفاظت از استقلال خودمان با تمام دولت‌ها غیراز حکومت‌های نامشروع مراوده و تعامل داشته باشیم.
این افراد، کشورهایی از قبیل چین و روسیه را به‌عنوان نمونه‌هایی که با آمریکا دارای تضاد منافع و خصومت‌های سنگین و دیرینه هستند نام می‌برند و می‌گویند آنها ضمن حفظ مواضع خود، رابطه‌شان با آمریکا را نیز حفظ کرده‌اند و درباره مسائل مختلف و در مقاطع زمانی گوناگون مذاکره هم می‌کنند. حتی بالاتر از این نیز مذاکرات حماس با رژیم نامشروع صهیونیستی را مطرح می‌کنند که در بحبوحه جنگ به سراغ مذاکره هم می‌روند و به تبادل اسرا می‌پردازند. این جماعت، نتیجه می‌گیرند که در سیاست خارجی به تجدید نظر اساسی نیاز داریم و باید بپذیریم که با دشمن‌ترین‌ها هم می‌توان مذاکره کرد و از خلال مذاکره، منافع ملی را تأمین نمود و به کاهش مشکلات ازجمله مشکلات اقتصادی هم کمک کرد.
جماعت دیگر که محور جدال‌های روزهای اخیر هستند، تصورشان این است که رابطه ما با آمریکا باید برای همیشه قطع باشد و هیچ‌چیز نمی‌تواند راه را برای مذاکره با دولت واشنگتن هموار نماید. استدلال اصلی این جماعت این است که آمریکا قابل اعتماد نیست، به وعده‌هایش عمل نمی‌کند و اهل زیاده‌خواهی است. این جریان، اخیراً به تجمع‌های متعدد و توسل به شعارهای تند برای ابلاغ خواسته‌هایشان نیز متوسل شده‌اند.
از مجموع مواضع مسئولین نظام در همین روزهای پرجدال می‌توان این نکته را به دست آورد که تمایل به مذاکره از هر زمان دیگری بیشتر است. اگر این برداشت مقرون به صحت باشد، می‌توان امیدوار بود که گشایشی در امور مربوط به سیاست خارجی حاصل شود که طبعاً در امور داخلی و معیشت مردم نیز تأثیرگذار خواهد بود.

با ترامپ چه کنیم؟
از سوی دیگر، ایرنا در نخستین برنامه «تلاقی» با عنوان «با ترامپ چه کنیم؟» با «ناصر هادیان» تحلیلگر مسائل استراتژیک و استاد پیشین حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه تهران و «فواد ایزدی» عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و کارشناس حوزه آمریکا به گفت‌وگو نشست.
به‌گفته «فواد ایزدی»، به‌دلیل اینکه همه اختیارات در آمریکا در دست رئیس‌جمهور نیست، مذاکره گرهی از رفع تحریم‌ها نخواهد گشود. «ناصر هادیان» اما گفت اصل بر مذاکره است زمانی که مفید باشد، پس باید برای مذاکره نکردن دلیل داشته باشیم.

اگر می‌شد مذاکره نکنیم و مشکلات کشور حل شود، من هم موافق بودم اصلا با ترامپ مذاکره نکنیم
هادیان در مورد دلایل انجام مذاکره گفت: نخست؛ اینکه بگوییم ما مذاکره نمی‌کنیم، راحت است. اگر امکان داشت که مذاکره نکنیم و مشکلات و چالش‌هایی به کشور تحمیل نشود، بنده هم موافق بودم که این کار را نکنیم. به‌خاطر آرا و عقاید و باورهایم همیشه ترجیح می‌دادم که مثلاً با دمکرات‌ها مذاکره کنیم یا حتی جمهوریخواهان کلاسیک تا شخصیتی مثل ترامپ. اما واقعیت این است که او رئیس‌جمهور است و ما با او سر و کار داریم. ویژگی‌هایی که شما برشمردید شاید بتواند کمک کند که آمریکا را به‌نحوی مدیریت کند و این برای ما ممکن است مزیت و فرصت باشد.
یک رئیس‌جمهور دمکرات به سختی می‌توانست مواردی را که برای ما مهم است از کنگره بگیرد و تقریباً تا حالا غیرممکن بوده است؛ به‌طور مثال، اوباما و بایدن این شانس را نداشتند، حتی اگر می‌خواستند. البته اوباما به‌خاطر برجام جنگید اما با شرایط خاصی توانست برجام را بعد از دو سال امضا کند. اما ترامپ به‌خاطر نظام پاداش‌دهی که در جمهوریخواهان ایجاد کرده، می‌تواند اکثر جمهوریخواهان را در کنگره پشت خودش نگه دارد. با وجود اینکه آنها مخالف هم باشند به سختی می‌توانند در مقابل او بایستند و این برای ما یک امتیاز است.
دوم اینکه ماجرا این است که وی آدمی نبوده که به راحتی به جنگ تن دهد، یعنی آدم جنگ‌طلبی نیست. حالا بعضی‌ها می‌گویند پمپئو و برایان هوک و بولتون را کنار گذاشت و این سیگنالی است که بگوید من جنگ‌طلب نیستم، مخصوصاً در ارتباط با ایران، چون اینها ضدیت با ایران داشتند و می‌خواسته به ما پالسی بفرستد و شرایط را نزدیک کند؛ من این را زیاد قبول ندارم، زیرا اظهارات مارکو روبیو برای تأیید در سنا برای من مهم‌تر است، چون او خیلی ضد‌ایران و تند است. خیلی هم تند صحبت کرد اما نه به میزانی که انتظار داشتم و برداشت من این است که به او گفته‌ است حواست باشد، ممکن است برنامه دیگری درباره ایران داشته باشم. به‌دلیل گرایش‌های ضدجنگ ترامپ فکر می‌کنم بخواهد این کار را انجام دهد.
ترامپ تاجر است و جنگ‌طلب نیست
فاکتور سوم اینکه وی یک تاجر است و اینکه بازار ایران یک بازار تجاری ۸۰۰ یا ۹۰۰ تریلیون دلاری است و می‌گوید این یک مورد بکر است. چینی‌ها و اروپایی بخواهند از آن استفاده کنند و ما نه؟ پس این هم می‌تواند یکی از فاکتورهای مهم باشد که او بخواهد آن را دنبال کند.
مسیرهایی که وجود دارد دیپلماسی، فشار حداکثری یا جنگ است؛ جنگ با شدت بالا یا کمتر. به‌نظر می‌رسد ترامپ می‌خواهد با دیپلماسی شروع کند، با توجه به اینکه شخصی مثل ایلان ماسک را که ذهن بیزینسی دارد، در کنار خود اضافه کرده است. در مجموع با توجه به رفتارهای او در هفته اول، این را مثبت می‌دانم و به‌نظرم ایران هم سیگنال‌های مثبتی فرستاده است. اینطور می‌توان نتیجه گرفت که اگر ترامپ در حال شروع دیپلماسی است پس ما هم به سمت گفت‌وگو برویم.

چرا مذاکره کردیم و اوضاعمان بهتر نشد؟
ایزدی اما در مخالفت با مذاکره گفت: مذاکره ابزاری در سیاست خارجی کشورها است؛ البته در سیاست خارجی کشورها ابزار سیاسی، اقتصادی و نظامی هم داریم. در میان ابزارهای سیاسی، مذاکره یک ابزار است که نه خوب و نه بد است. شما زمانی که بخواهید یک پیچ را باز کنید باید ابزار مناسب داشته باشید و بعد برای بستن پیچ از چکش استفاده نمی‌شود. اینکه مذاکره انجام شود یا نشود بستگی به منافع ملی دارد؛ اگر بخواهیم ساعت‌های مذاکره مقام‌های ایرانی در این دهه‌ها را جمع کنیم عدد بزرگی است؛ چون ما در دوره احمدی‌نژاد و قبل و بعد از آن هم مذاکراتی داشتیم و ایران شاید در این زمینه در ۱۰ کشور اول باشد، چون همیشه به هر حال مشکل و درگیری بوده است.
بنابراین مذاکره می‌تواند خوب یا بد باشد. بعضی وقت‌ها می‌توان به‌عنوان یک ابزار استفاده بشود یا نشود. درخواستی که نخبگان و عموم مردم جامعه دارند این است که زمانی مذاکره می‌کنید که وضعیتتان بهتر شود. یعنی اگر مذاکره کردید و امتیازی دادید دستاوردی هم داشته باشد که متأسفانه ما با اینکه زیاد مذاکره کرده‌ایم؛ این دستاورد را ندیده‌ایم.
مقایسه کنید تحریم‌های اوایل دوران آقای روحانی را با تحریم‌های انتهای دولت که تحریم‌ها بیشتر شده، حتی فردی که برای برداشتن تحریم‌ها مذاکره کرده بود هم تحریم شده بود، پس معلوم است که مذاکره خیلی هم راحت نیست؛ یعنی اینطور نیست که شما وارد مذاکره شوید و اتوماتیک مشکلات حل شود.
نکته‌ای که در صحبت‌های دکتر هادیان بود نکته مهمی است که ما چرا با آمریکایی‌ها مذاکره می‌کنیم؟ به‌خاطر همین موضوعی که شما هم گفتید، یعنی به جای اینکه جنگل بلوط را بین ایرانی‌ها تقسیم کنیم که البته نمی‌دانم کدام مغز متفکری این را گفته است! به جای این کارها تحریم‌ها لغو یا کمتر شود. تحریم‌هایی که برای کشور مشکل ایجاد کرده است؛ مثل تحریم‌های نفتی و بانکی. اصولاً رفع تحریم‌های ایران دست رئیس‌جمهور آمریکا نیست، چون تحریم‌ها مصوبه کنگره را دارد. در بعضی از قوانین تحریم، به رئیس‌جمهور اجازه تعلیق داده شده است؛ آن هم در برخی موارد مدت‌دار.
رئیس‌جمهور آمریکا در قبال ایران همه اختیارات را در دست ندارد
در سال‌های گذشته به‌ویژه در دوره دمکرات‌ها مانند جمهوریخواهان در کنگره نگران بودند که اگر فلان رئیس‌جمهور دمکرات برود و اینها را تعلیق کند، اینها تحریم‌ها را به قانون تبدیل کردند و حقی را که به‌صورت سنتی برای تعلیق در اختیار رئیس‌جمهور بود، به قانون تبدیل کردند. این نکته بسیار مهمی است، زیرا این ذهنیت ایجاد می‌شود که شما الان بروید با ترامپ که معامله‌گر است یا ایلان ماسک که ذهن بیزینسی دارد وارد مذاکره شوید موضوع حل می‌شود، درحالی‌که در اختیار اینها نیست و دست کنگره است. زمانی که موضوع ایران باشد رأی سنا معمولاً ۹۸ به ۲ است یعنی هم جمهوریخواهان هم دمکرات‌ها به دلایلی که یکی از آن نفوذ اسرائیل است مخالف ایران هستند و آقای ترامپ حتی قدرت به خط کردن جمهوریخواهان را هم در موضوع ایران ندارد.
به تازگی آقای هگست که برای وزارت دفاع معرفی شده بود، به‌دلیل اینکه رأی‌اش ۵۰ به ۵۰ شده بود، معاون رئیس‌جمهور آمریکا مجبور شد یک رأی به نفع ایشان بدهد. خوب این چه معنایی دارد؟ یعنی تعدادی از جمهوریخواهان هم به ترامپ تمکین نکردند با اینکه ترامپ در هفته‌های گذشته لابی‌ زیادی کرده بود و سناتورهایی را که گفته بودند ممکن است رأی ندهند، تهدید کرده بود که برای شما انتخابات درون‌حزبی ایجاد می‌کنم، با همه این فشارها و تبلیغات و هزینه‌ها و به قول شما با یک رأی منصوب شد. یعنی این طوری نیست که جمهوریخواهان هم به راحتی تمکین کنند.

خواب استعفای پزشکیان قابل تعبیر نیست
«خواب استعفای پزشکیان قابل تعبیر نیست» این جمله را ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا، در واکنش به برخی تحرکات برای فشار آوردن به دولت گفت. او تأکید کرد وجود مخالفان برای دولت مستقر در پاستور امر دور از انتظاری نیست، مهم آن است که اقدامات و اظهارنظر مخالفان موجب توقف و کارشکنی کار دولت نشود.
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا، که با خبرآنلاین گفت‌وگو می‌کرد گفت: مسئله کارشکنی و توقف امور دولت خط قرمز و مرز ما است. هیچ طیف مخالفی در هیچ دولتی نباید اجازه داشته باشد و نباید به آن اجازه داده شود که بتواند به فرایند فعالیت‎‌های قانونی دولت خدشه وارد کند؛ وگرنه در سایه باشند یا در آفتاب برای مجموعه کشور توفیری نمی‌کنند.
دولت آقای پزشکیان نخستین دولتی نیست که یک طیف مخالف دارد؛ آخرین دولت هم نخواهد بود. مگر در دولت آقای رئیسی یک طیف مخالف دولت آقای رئیسی نبودند؟ در دولت‌های قبل هم همینگونه بود. قاعدتا هر دولتی یک طیف مخالفی دارد. اینکه ما نظرات این طیف را نمی‎پذیریم، بحث دیگری است؛ اما، بالاخره دولت بدون طیف مخالف وجود ندارد.
اشکالی هم ندارد؛ طیف‎های مخالف همیشه باید وجود داشته باشند، مخالفت‎شان و نظراتشان را ابراز کنند. جامعه هم حرف آنها را گوش می‎دهد و قضاوت می‎کند. مهم این است که این اظهارنظرها منجر به توقف یا کارشکنی در کار دولت مستقر نشود. من تصور نمی‎کنم که الان دارد این اتفاق می‎افتد. دولت دارد فعالیت خود را انجام می‎دهد و یک طیفی هم به هرحال مخالف هستند، دارند نظرات‎شان را ابراز می‎کنند.این فعال سیاسی اصولگرا در بخش دیگری از این گفت‌وگو به دولت توصیه کرد که مشکلات و تنگناها را با مردم در میان بگذارد و تأکید داشت؛«افکار عمومی باید در جریان مسائل و مشکلات کشور قرار بگیرند که بتوانند با دولت همراهی کنند. آن‌وقت عرصه بر منتقدین و مخالفین هم تنگ‎تر خواهد شد.»
باندهای قدرت و ثروت در دولت هم نفوذ دارند
وی افزود: خود دولت باید نگاه کند که در تصمیماتی که می‎خواهد اجرا کند چه کسانی کار شکنی می‌کنند؛ اعم از کسانی که نام مخالف روی آنها باشد یا نباشد. باندهای مافیایی قدرت و ثروت بدون نام و بدون داشتن تابلوی مخالفت با دولت در حال کارشکنی در کارهای دولت هستند. شما باید حواس‎تان به آنها هم باشد. مخالفین دولت یا منتقدین دولت، صرفا این جماعتی که شما می‎گویید نیستند. ما باندهای قدرت و ثروتی داریم در کشور که در دولت هم نفوذ دارند و باعث کارشکنی در کار دولت می‎شوند.
اینجا دولت است که باید به کارشکنی‌ها اعتراض کند و هم این اعتراض را به گوش ملت و هم مقامات ذیربط برساند که در تصمیمات کارشکنی وجود نداشته باشد. انتقاد به جای خود؛ اما کارشکنی نباید آزادانه به‌کار خود ادامه دهد. برای مثال در همین چند ماه گذشته مسئولان ذی‎ربط دولتی درخصوص مسئله ارز از گروه‎هایی یا افراد ذی‎نفوذی صحبت کردند که به‌خاطر موضوع ارز منافع‎شان به خطر می‎افتد. این گروه‌ها یا افراد الزاما آن گروه در سایه نیستند؛ ممکن است افراد دیگری باشند. با هرکسی که بخواهد در کار دولت کارشکنی کند باید با برخورد شود.

ادامه تحریم‌ها برای عده‌ای «نان و آب» دارد
اما در سوی دیگر فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: ظاهرا برای برخی که دلشان نمی‌خواهد با جهان در ارتباط باشیم، تحریم‌ها «نان و آب» دارد. اینها از وضعیت تنگنای اقتصادی کشور، مستفیض می‌شوند و سودهای اقتصادی و سیاسی می‌برند.
محمد هاشمی رفسنجانی، عضو هیأت مؤسس حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، گفت: اثرات تحریم‌ها و فشارهای آن بر سیاست و اقتصاد کشور به حدی مشخص، شدید و ملموس است که اصلا اگر شخص یا اشخاصی این موضوع را انکار کرده یا نادیده بگیرند، جای تعجب است.
وی در گفت‌وگو با فرارو افزود: اتفاقا یک طیف خاصی که زمان شکل‌گیری برجام ناراحت، نگران و دلواپس بودند، امروز اذعان دارند که رفع تحریم‌ها توانست تا حد زیادی بر موتور اقتصاد کشور تأثیرگذار باشد. همین حالا هم بسیاری از افراد می‌دانند که شرایط ما بحرانی است و چاره‌ای به جز ادامه مذاکرات وجود ندارد. باقی ماندن کشور در وضعیت فعلی، مواجهه با فشار اقتصادی، تحریم و کمبود بودجه و ناترازی‌های متعدد در بخش‌های مختلف اقتصاد چه توجیهی دارد که عده‌ای از آن رضایت خاطر دارند؟ اما پاسخ این افراد را اتفاقا باید با دستاوردهای برجام داد. در سال‌های مذاکرات برجام، ۴۰۰ میلیارد دلار از منابع ارزی بلوکه شده ایران آزاد شد. همچنین روابط تجاری ایران به سرعت رونق گرفت و ایران در همان ماه‌های اولیه شکل‌گیری برجام توانست قراردادهایی با کشورهای مختلف بسته و از امتیازات برجام بهره‌مند شود. همچنین بعد از مدت‌ها تحریم، موفق شدیم نظر مثبت برخی کشورها را برای جذب سرمایه‌های آنها جلب کنیم و عده‌ای برای سرمایه‌گذاری به ایران آمدند. لغو تحریم‌ها درآمدهای نفتی بالاتر، مازاد تجاری بزرگ تر، نرخ ثابت ارز ملی و افزایش دستمزدهای واقعی را برای ایران فراهم کرد.
هاشمی گفت: اگر قرار باشد بگوییم در دوران تحریم چه می‌کشیم، باید همه اینها را برعکس کنیم. تورم بالاتر، انزوای سیاسی و اقتصادی، درآمدهای نفتی کمتر یا بهتر است بگوییم مشتری نفتی کمتر و بسیاری از مشکلاتی که قبل از هر چیز بر سبد معیشت خانواده‌ها تأثیرگذار است را شاهدیم. آن‌هایی که مخالف مذاکرات و مخالف شکل‌گیری یک توافق جدید هستند، عملا هیچ استدلالی ندارند که چرا این را می‌گویند. خوشبختانه تصمیم‌گیری درباره مذاکرات یا تصمیم‌گیری درباره توافق جدید، بر عهده این گروه فکری نیست و هیچ مسئولیتی هم در این زمینه ندارند. تصمیم‌گیری در این خصوص با مقام‌های ارشد نظام است که خوشبختانه لزوم مذاکره را پذیرفته‌اند و این چراغ سبز را به دولت داده‌اند. البته طبیعی است که شرایط نسبت به دوره گذشته تغییر کرده و تیم دیپلماسی ایران نیز با توجه به شرایط جدید، مذاکرات را برنامه‌ریزی خواهد کرد.
عضو هیأت مؤسس حزب کارگزاران سازندگی در ادامه گفت: بحث انزوای سیاسی- اقتصادی ایران در دوران تحریم، چیزی نیست که به سادگی بتوان از آن عبور کرد. انزوای سیاسی، عدم‌ارتباط با جهان و عدم‌مناسبات سیاسی چه سودی برای ما داشته و دارد؟ اینجاست که به آن عبارت «کاسبان تحریم» می‌رسیم. ظاهرا برای برخی که دلشان نمی‌خواهد با جهان در ارتباط باشیم، تحریم‌ها «نان و آب» دارد. اینها از وضعیت تنگنای اقتصادی کشور، مستفیض می‌شوند و سودهای اقتصادی و سیاسی می‌برند. این منافع در تضاد مستقیم با منافع ملت ایران است که زیر بار تحریم‌ها فشاری سنگین را تحمل می‌کنند. مگر می‌شود چشم را به روی فشارهای تحریم بست و منافع مذاکره و لغو تحریم را نادیده گرفت، فقط با این شعار که ما با غربی‌ها کاری نداریم و نباید کاری داشته باشیم؟ خوب است آقایان ببینند منافعشان در چه چیزی گره خورده است. آیا منافعشان در تنگدستی مردم، انزوای ایران در عرصه بین‌الملل و محدودیت‌های تجاری گره خورده است؟
وی افزود: پاسخ این سؤال که چرا رفع تحریم و مذاکره الزامی است و چرا باید برای این موضوع تلاش کرد به حدی روشن است که مقاومت کردن در برابر فهم آن جای سؤال دارد. متأسفانه بعید است به برجامی با آن همه امتیاز که گرفته بودیم مجددا دست پیدا کنیم. اما حتی رسیدن به یک توافق با امتیازات کمتر هم در شرایط فعلی یک بُرد بزرگ محسوب می‌شود. برجام به حدی برای ایران امتیاز و سود فراهم کرده بود که ترامپ نتوانست آن را تحمل کند. اگر به قول برخی آقایان منتقد، برجام بد و مضر بود، یا اگر پر از امتیاز برای ایالات متحده بود، چرا ترامپ از آن ناراضی بود و خارج شد؟ منتقدان برجام، منتقدان مذاکره و آن‌هایی که نگران مذاکرات با غرب هستند، ترازوی خود را به ما هم نشان دهند تا بفهمیم چرا فکر می‌کنند کفه ترازو به نفع عدم‌مذاکره و برجام و عدم‌رفع تحریم‌ها پایین می‌رود.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  148