شماره ۵۲۱ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۹ اسفند
صفحه را ببند
غفلت از آسیب کلانشهرها

محمداسماعيل سعيدي  دبير اول کمیسیون اجتماعی

در زمینه مشکلات کلانشهرها، مباحث و موضوعات بسیار گسترده‌اند. برخی از این آسیب‌ها مربوط به حوزه اجتماعی و برخی دیگر نیز مربوط به سایر بخش‌هاست که تمامی این بخش‌ها باید در کنار یکدیگر عمل کنند و تنها از این طریق است که می‌توان امیدوار بود این مشکلات حل شود. اما چنانچه بخواهیم‌ این مشکل را از دریچه اجتماعی بررسی کنیم، به چند موضوع عمده و اصلی برمی‌خوریم که آنها در کنار یکدیگر اصلی‌ترین آسیب‌هایی است که کلانشهرهای کشور را درگیر خود کرده است. نخستین مورد، بحث مهاجرت بی‌رویه و شکل‌گیری حاشیه‌نشینی در شهر است که خود عامل بسیاری از آسیب‌های اجتماعی شده است. مورد دوم، ترافیک به‌خصوص در کلانشهر تهران است. حضور بسیار زیاد موتورسیکلت‌ها، خودرو‌ها و همچنین کارخانه‌هایی که آلودگی‌های بسیاری را برای این مناطق به‌وجود آورده‌اند. از سویی بحث آلودگی صوتی نیز ازجمله دیگر مشکلاتی است که با آن مواجهیم. تکدیگری و کودکان خیابانی، سومین مشکلی است که کلانشهرهای ما را اسیر خود کرده و باعث شده تا چهره شهر مخدوش شود. ما درخصوص این آسیب‌ها در کمیسیون اجتماعی و کارگروه‌هایی که در این کمیسیون داریم، جلسات متعددی را برگزار کردیم. از سویی، جلسات مستمری را نیز با راهنمایی‌ورانندگی و نمایندگان شهرداری برگزار کرده‌ایم که این جلسات نیز تاحدودی ثمربخش بوده‌اند. برای مثال، در بحث موتورسیکلت‌ها تصمیم گرفته شد تا موتور برقی به‌جای موتور گازسوز داشته باشیم که درنهایت در فکر عملیاتی‌کردن این ایده‌ها هستیم. فارغ از مباحثی از این دست که به آن اشاره شد، می‌توان به معضل اعتیاد نیز اشاره کرد که یکی از آسیب‌های جدی و موجود در کلانشهرهاست و نگرانی‌های جدی را ایجاد کرده است. اما درخصوص اکثر آسیب‌هایی که از آن سخن رفت، باید گفت که چنانچه به آنها می‌پرداختیم، قابل پیش‌بینی بودند و متاسفانه به‌دلایل متعدد از این امر غفلت کردیم و به‌موقع نتوانستیم آنها را مورد بررسی قرار دهیم. تصمیمات جزیره‌ای باعث شد تا به‌نتیجه‌ای مشخص دست نیابیم. آلودگی هوا، ترافیک و... همگی قابل پیش‌بینی بودند اما نه‌تنها پیش‌بینی انجام نگرفت، بلکه همچنان شاهد این هستیم که خودرو‌ها به شهر سرازیر می‌شوند. به شهرهایی که زیرساخت‌هایش تحمل این حجم ترافیک را ندارد. دستگاه‌های مسئول باید هماهنگ عمل می‌کردند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. به‌طور مثال، دستگاه‌های تولید‌کننده خودرو به‌‌رغم این‌که می‌دانند فضا و زیرساخت کلانشهرها ظرفیت این‌همه خودرو را ندارد ولی به‌صورت مرتب به تولید می‌پردازند و از طرف دیگر هم صدای دستگاه‌های مسئول به‌جایی نمی‌رسد چراکه کسی پاسخگو نیست. در آسیب‌شناسی کلانشهرها، آنچه هرگز برای آن نقش خاصی درنظر گرفته نمی‌شود، آسیب‌دیدن روان و شخصیت مردم است. مردم در چنین فضایی احساس امنیت نمی‌کنند و این است که باید دغدغه اصلی باشد. ازجمله راهکارهای رهایی از این وضع نیز احیای اقتصاد روستاهاست. اقتصاد روستاها به‌شدت آسیب‌دیده است و اگر آنها نتوانند احیا شده و مشکلات معیشتی‌شان را حل کنند، ناخودآگاه افراد به‌سمت شهر سرازیر می‌شوند و این هم در نوع خود مشکلات آموزشی، بهداشتی، جاده‌ای و... گسترده‌ای را با خود به‌همراه می‌آورد. چراکه درحال‌حاضر روستاییان مصرف‌کننده هستند. از سوی دیگر، خود شهرها نیز نباید زمینه‌ها برای شکل‌گیری حاشیه‌نشینی را به‌وجود بیاورند. عدم‌هماهنگی دستگاه‌ها و عدم وجود مدیریت واحد شهری است که باعث‌شده این مشکل به‌وجود بیاید. برای مثال، یک تیربرق ممکن است مدت‌ها وسط خیابان بماند اما کسی آن را از وسط خیابان برندارد و هرکدام نیز وظیفه را بر گردن دیگری بیندازند. از یک‌طرف، شهرداری می‌خواهد با وقوع حاشیه‌نشینی برخورد کند، از سوی دیگر، دستگاه‌ها هماهنگ نیستند و خود شهرداری در بخش‌هایی به‌گونه‌ای عمل می‌کند که راه را برای خراب‌کردن شهر هموار می‌کند. برای مثال، شهر تبریز درحال‌حاضر 500‌هزار نفر حاشیه‌نشین دارد که این حاشیه‌نشینی نیز به‌دلیل زمینه‌هایی است که در کلانشهرها برای این امر ایجاد شده است. به این ترتیب باید هرچه زودتر جلوی راه‌های آسیب به شهرها گرفته شود در غیراین‌صورت با مشکلاتی گسترده‌تر از مشکلات فعلی
مواجه خواهیم بود.

 


تعداد بازدید :  53