شماره ۳۲۶۷ | ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ دي
صفحه را ببند
یادداشت‌های شهر شلوغ
صندلی‌های فعلی تندروها از دست می‌رود ؟

 [ شهروند] ایران روزهای پرجنب‌وجوشی را می‌گذراند و تحرک در حوزه سیاست خارجی با مصاحبه‌ها و سفرهای رئیس‌جمهوری تشدید شده است. نگاه متوازن دولت در ارتباط با دنیا و اولویت قراردادن همسایگان و گسترش روابط با شرق ازجمله موضوعات روز است. اما با آمدن دولت دوم ترامپ این سؤال مطرح است که سرنوشت تحریم‌ها و مذاکرات و برجام چه خواهد شد؟ پزشکیان در این خصوص توضیحاتی ارائه داده است و همین سرفصل مناقشاتی در رسانه‌ها و فضای مجازی شده است. تندروها و افراطی‌های دو طرف موافق و مخالف، بر دامنه تنش‌ها افزوده‌اند. اما آنچه مسلم است این است که پزشکیان و دولت او هماهنگ با نظام و در راستای اهداف نظام گام برمی‌دارند....

غوغاسالاری خالص‌سازان، تلافی شکست یا خطای دید
در پارادایم ایده‌پردازان و بازیگران این رویکرد وارونه که به بهانه‌های متعدد انگشت اتهاماتی از قبیل «سازشکار بودن» و «غرب‌گرایی» را به سمت رئیس‌جمهوری نشانه می‌گیرند که منادی وفاق ملی و دوری از دعوا و اختلاف بوده و همگان را به پایبندی به آن دعوت می‌کند، بیان جملاتی مانند «ایران اصولا آماده گفت‌وگو با دولت دوم ترامپ است» و «ایران هرگز طرحی برای ترور ترامپ نداشته و نخواهد داشت» در گفت‌وگو با یک شبکه خارجی مصداق پرهیاهویی برای اتهامات اثبات‌نشده و تخریب رئیس‌جمهور کشور و منتخب مورد علاقه مردم است.
خبرگزاری ایرنا در گزارش مفصلی به موضوع نقدهای گزنده به مذاکره‌های برجامی می‌پردازد و در نهایت نتیجه می‌گیرد که سیاست خارجی دولت وفاق ملی و مواضع رئیس‌جمهور در مواجهه با تمامیت‌خواهی بیگانگان درحالی از سوی برخی مدعیان ولایتمداری تخریب می‌شود که رهبر انقلاب در دیدار ۱۹ دی ماه ۱۴۰۳ با مردم قم ضمن ابراز خرسندی از مواضع صریح، قاطع و شجاعانه رئیس‌جمهور علیه رژیم صهیونیستی و پشتیبانی‌های آمریکا از جنایات صهیونیست‌ها گفتند: این مواضع دل مردم را شاد کرد.»
بررسی تبارشناسی جریان تمامیت‌خواه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ حاکی از عدم‌پذیرش شکست در این انتخابات از سوی آنها است که در نخستین گام عدم‌کناره‌گیری قالیباف از رقابت‌های انتخاباتی را مسبب شکست می‌دانستند و در گام بعدی محمدجواد ظریف را به‌علت نقش فعالش در کمپین مسعود پزشکیان در سیبل حملات قرار دادند و سرانجام حملات به‌صورت گسترده و مستقیم متوجه شخص رئیس‌جمهور و سایر اعضای کابینه وی شد.
به‌نظر می‌رسد شکست پی در پی در انتخابات متعدد و عدم‌دستیابی به جایگاه کمی و کیفی لازم در رقابت درون جناحی مجلس شورای اسلامی پیش از اینکه معلول خطای دید و قرار گرفتن در زاویه‌ای دور از واقعیت باشد، ناشی از انزوای این جریان است و بیم آن می‌رود موفقیت‌های قابل پیش‌بینی دولت وفاق در تحقق وعده‌ها و زنده شدن دوباره امید در دل مردم با اجرای سیاست‌های این دولت به‌ویژه پایان دادن به دعواها و اختلافات داخلی و انسجام و وحدت برای حل بحران‌های کشور و حل مشکلات و بحران‌های جامعه، موجب تشدید آن شود تا جایی که معدود صندلی‌های فعلی خالص‌سازان در نهادهایی مانند شورای اسلامی و... نیز از دست برود.

فرصتی برای بازگشت عقلانیت
روزنامه اعتماد با لحن ملایم‌تری به آسیب‌شناسی تندروی‌ها پرداخته و نوشت: در هر جامعه‌ای که قانونمداری و نظم جای خود را به بی‌قاعدگی و رفتارهای خودسرانه بدهد، عرصه برای زایش و جولان «افراد کوچک» فراهم می‌شود. این افراد نه از شایستگی برخوردارند و نه از شعور جمعی، بلکه ضعف‌های سیستم را فرصتی می‌یابند تا با کنش‌های سطحی و بی‌اساس، صدای خود را بلندتر از عقلانیت و تدبیر جلوه دهند. در ایران، به‌ویژه هنگام بحث بر سر تصمیمات کلان ملی، سیاستگذاری‌های خارجی یا ایفای نقش مؤثر در عرصه جهانی، پدیده‌هایی نوظهور بروز می‌کنند: افرادی که به ‌جای دفاع از منافع ملی و عقلانیت، از دیوار سفارت‌ها بالا می‌روند، در تریبون مجلس فریاد می‌زنند یا با پلاکاردهایی در برابر مراکز تصمیم‌گیری حاضر می‌شوند و برای ملت و حتی دولت خط و نشان می‌کشند. این افراد کوچک‌اندیش نه به همت بلند ملت می‌نگرند و نه به عمق نیازهای کشور، بلکه میدان را فرصتی یافته‌اند تا صرفا برای خودنمایی عرض‌اندام کنند و عرصه را برای بزرگان تنگ سازند. یکی از جدی‌ترین آسیب‌های این وضعیت، به حاشیه راندن نخبگان و بزرگان جامعه است. در فضایی که صدای رفتارهای سطحی و بی‌قاعده بلندتر از خرد و تدبیر باشد، آنان که دغدغه مصالح کلان کشور را دارند یا از تخصص لازم برخوردارند، منزوی شده و میدان را ترک می‌کنند. در چنین شرایطی، جامعه از سرمایه انسانی و توان سازندگی محروم می‌شود. به این ترتیب، فرصت‌های توسعه از بین می‌رود و ناتوانی در استفاده از شایستگان به تضعیف بنیادهای نظام اجتماعی و سیاسی می‌انجامد.
چه باید کرد؟- برای مقابله با این وضعیت، نخستین گام اجرای قاطع و بی‌چون‌وچرای قانون برای همه افراد، بدون توجه به موقعیت یا وابستگی خاص آنان است. قانون باید حکمی شفاف و غیرقابل‌چانه‌زنی داشته باشد و از ابزار توجیه رفتارهای خاص به دور باشد. دومین راهکار، تقویت آگاهی جمعی است. جامعه باید بیاموزد که مشارکت سیاسی مسئولانه چگونه است و چرا رعایت چارچوب‌های قانونی برای بقای جامعه ضروری است.

واکنش تندروها به سیگنال مذاکره با ترامپ
روزنامه هم‌میهن هم در این خصوص نوشت: مصاحبه مسعود پزشکیان با لستر هولت، مجری شبکه NBC، در میان تندروها واکنش‌برانگیز شد، چراکه پس از تغییر دولت در ایران و به فاصله کمی از آن با مشخص شدن نتیجه انتخابات در آمریکا، این طیف تلاش بسیار زیادی کردند که مسیر دیپلماسی با آمریکا را مسدود کنند. دستاویز آنان نیز پیروزی دونالد ترامپ و ورود مجدد او به کاخ سفید بود.
رسانه‌های رسمی مانند کیهان و صداوسیما طی چند ماه گذشته پس از انتخابات نوامبر خیلی تلاش کردند مذاکره با دولت ترامپ را به‌خاطر اقدام تروریستی او و صدور دستور ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی به‌عنوان یک خط قرمز قطور و محکم جا بیندازند. اما شرایط و مرور مواضع و واکنش‌ها نشان می‌دهد که این خط قرمز مدت‌هاست که وجود ندارد و ایران مذاکره با دولت آینده آمریکا را منتفی نمی‌داند.
این مسئله پیش از این توسط مقامات مختلف دستگاه دیپلماسی و شخص پزشکیان مطرح شده بود و حالا به‌صورت علنی‌تر بر آن تأکید شد. تلاش زیادی صورت می‌گیرد که دولت و دستگاه دیپلماسی می‌خواهد به هر قیمتی که شده تن به مذاکره و توافق بدهد اما مرور تجربیات دیپلماتیک موفق پیشین مانند مذاکرات هسته‌ای ایران پس از سال ۱۳۹۲ که در نهایت به توافق سال ۲۰۱۴ منجر شد، نشان می‌دهد که دیپلمات‌های ایران مصالح کشور را به‌صورت فنی و راهبردی پیگیری می‌کنند و مسئله ارتباطی به حوزه سیاست داخلی ندارد. کما اینکه اصل مذاکره و تبادل امتیاز میان دو یا چند طرف دور یک میز برای آنها قابل پذیرش نیست. در واقع انتظار آنان از مذاکره، ورود به گفت‌وگو و قرار دادن شرایط ایران روی میز، گرفتن تضامین لازم، ندادن امتیاز متقابل و پایان مذاکرات است.
تندروها از همین زاویه وارد نقد مصاحبه پزشکیان با هولت و اعلام آمادگی اصولی برای گفت‌وگو با دولت جدید ایالات متحده شدند و محمدجواد ظریف را نشانه گرفتند. کانال تلگرامی روزنامه کیهان در این‌باره نوشت: «آقای پزشکیان بارها گفته کارشناس نیست. درست است که قرار نیست رئیس‌جمهور کارشناس همه‌‌چیز باشد، اما نمی‌تواند مجتهد یا دست‌کم، اهل تشخیص خوب و بد قطعی از یکدیگر نباشد. «رجل سیاسی - مذهبی و مدیر و مدبّر» بودن شرط حضور در این جایگاه است.
او به شبکه ان‌بی‌سی‌نیوز آمریکا گفته که آماده گفت‌وگو با ترامپ هستیم. سپس در پاسخ این سؤالات که «شما می‌گویید هرگز نقشه‌ای ایرانی برای کشتن ترامپ نبوده؟» و «قول می‌دهید که اقدامی برای کشتن دونالد ترامپ صورت نگیرد؟»، می‌گوید: به‌هیچ‌وجه! از ابتدا هم چنین قصدی نداشتیم و نخواهیم داشت. این سخنان نشان می‌دهد که آقای پزشکیان، الفبای گفت‌وگو با یک رسانه آمریکایی را نمی‌داند و فاقد مهارت مصاحبه است. وگرنه چرا باید خبرنگار آمریکایی بتواند حرف در دهان ایشان بگذارد و در موضع انفعال بیندازد؟! چرا کسی که دائماً کلیدواژه «حق و عدالت» را تکرار می‌کند، نمی‌تواند به خبرنگار آمریکایی یادآوری کند کسی که نقشه کشیده و دستور ترور را داده و مرتکب جنایت شده، دونالد ترامپ بوده و نه ایران؟! چرا نمی‌تواند بگوید فرمانده شجاعی را که بزدلانه در فرودگاه بغداد ترور کردید، مهمان رسمی دولت عراق و فرمانده جبهه ضدتروریسم در منطقه بود و شرّ داعش را کم کرد؟! اگر آقای پزشکیان آمادگی گفت‌وگوی رسانه‌ای با طرف آمریکایی را ندارد، چه کسانی در میان اطرافیان نزدیک، چنین تور و تله‌ای را پهن می‌کنند؟ نقش امثال آقای ظریف در این بازی خودزنی چیست؟!
واکنش‌ها به مصاحبه پزشکیان و هولت در توییتر، ویراستی و ایتا نیز حول محور اقدام تروریستی ترامپ در به شهادت رساندن سردار سلیمانی می‌چرخید. یکی از کاربران شناخته‌شده سایبری در این‌باره نوشت: «اشعث‌ها و ابوموسی‌‌اشعری‌ها به میدان آمده‌اند تا بار دیگر مذاکره ذلیلانه را به جامعه دینی تحمیل کنند؛ هر کس فریاد نزند در این ننگ تاریخی شریک خواهد بود!» عده‌ای دیگر یاد سیدابراهیم رئیسی را زنده کردند و بخشی از کاربران شناخته‌شده و ناشناس بر موضوع ترور سردار سلیمانی و مطالبه انتقام از ترامپ تأکید کردند.
با گذر از واکنش‌های روز گذشته که همچنان ادامه دارد، جریانی ترکیبی از شخصیت‌های شناخته‌شده مانند میثم نیلی، برادر داماد رئیسی و مدیرمسئول رجانیوز، به‌صورت علنی و طیف گسترده‌ای از کاربران موسوم به سایبری در توییتر، ویراستی و ایتا، خط مرگ مشکوک سیدابراهیم رئیسی را پیش می‌برند که همچنان در کانال‌ها و صفحاتشان بازنشر می‌شود.
نیلی چندی پیش به بهانه سالروز قتل امیرکبیر در ویراستی نوشت: «رحمت خدا بر شهید امیرکبیر، قتل مشکوک او محصول وفاق قدرت‌طلبان سیاسی و دلال‌های وابسته قجری، با اراده دشمنان و دولت‌های استکباری و استعماری آن روز بود؛ اما نقش بابی‌ها و یهودیان مخفی ایران را هم نباید نادیده گرفت. هدف مشترک‌شان، متوقف کردن حرکت ۳ساله به‌سوی استقلال و پیشرفت ایران اسلامی بود.»

هنوز مذاکره نکرده، دعوای برجام را شروع کرده‌اند!
روزنامه جوان با گوشه‌چشمی به وضعیت اقتصادی کشور نوشت: درحالی‌که حرف و حدیث‌ها پیرامون مذاکره با آمریکا در جریان است و اصلاح‌طلبان مثل همیشه در تلاش هستند آن را به‌عنوان «تنها» راه‌حل برای «همه» مشکلات معرفی کنند، جریانی همسو با دولت می‌کوشد از هم‌اکنون مقصران گذشته برجام و آینده مذاکرات خیالی را در داخل معرفی کند. از این طریق، درصورت شکست در مذاکرات از پذیرش مسئولیت آن می‌گریزند و پای خود را از معرکه بیرون می‌برند؛ هم با مخالفان داخلی تسویه‌حساب می‌کنند و هم اینکه با تبرئه‌کردن دولت آمریکا از پیمان‌شکنی و غیرقابل اعتماد بودن، نمی‌گذارند باب مذاکره برای همیشه بسته شود. وقتی همیشه مقصر طرف ایرانی است، چرا دوباره برای مذاکره با آمریکا مشتاق نباشند؟
مصطفی پوردهقان که عضو فراکسیون مستقلین مجلس شورای اسلامی است و خود را به لحاظ سیاسی مستقل می‌داند، به برخی واکنش‌ها علیه پیوستن ایران به FATF اشاره کرده و گفته است: «آقایانی که روز دوشنبه در مجلس شروع به فریاد و هوار زدن، حنجره پاره کردن و گفتند مشت تو دهان آدم‌ها می‌زنن و این الفاظی که به‌کار بردن و به دولت و افراد پریدن، بدانند این ادبیات هیچ جایی در نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد....»
او اضافه کرده است: «اگر قرار است مشتی بر دهان کسی زده شود، باید به دهان آن کسی بزنند که با کارهای احساسی از قبیل آتش زدن برجام دلار ۷‌هزار تومانی را به ۸۰‌هزار تومان رساند.»
جالب آنکه او گفته چنین الفاظ و ادبیاتی در نظام اسلامی جایی ندارد و در عین حال خود از چنین ادبیاتی استفاده کرده است!
اما مقصریابی برای دلار ۸۰‌هزار تومانی هم جالب توجه است. برخی نمایندگان مجلس «یک روز پس از خروج آمریکا از برجام» در اردیبهشت سال ۱۳۹۷ اقدام به آتش زدن متن کاغذی برجام در صحن علنی مجلس کردند. آیا می‌شود تاریخ را از نیمه روایت کرد و بدون اشاره به زمان و دلیل آتش زدن برجام، همه مقصر ماجرا را اینان معرفی کرد؟ بر فرض آنکه این نمایندگان هم مقصر بودند، یعنی قرار نیست هیچ نقش و تقصیری برای دولت آمریکا قائل باشیم و همه‌‌چیز گردن داخلی‌هاست؟
از سویی دیگر، عبدالناصر همتی که اکنون وزیر اقتصاد است، در ماه‌های پس از خروج آمریکا از برجام، رئیس‌کل بانک مرکزی ایران بود. آیا کنترل قیمت دلار در حیطه مسئولیت او نبود؟ و آیا هیچ‌کس نباید هیچ مخالفتی کند تا آقایان بتوانند دولت‌داری کنند؟
از همه مهم‌تر آنکه آتش زدن نسخه کاغذی برجام، در عمل هیچ‌گونه تأثیر حقوقی بر بود و نبود ایران در برجام نداشت و پس از آن هم ایران در برجام باقی ماند، اما نه طرف‌های غربی پای تعهدات خود در برجام ماندند و نه کسی در ایران توانست قیمت دلار را کنترل کند. پس از خروج آمریکا از برجام، اروپایی‌ها در برجام بودند و ایران هم در برجام باقی ماند، کلی هم مذاکره و توافق و فلان و بهمان صورت گرفت، اما نتیجه چه شد؟
این مدل مقصریابی که مدام تکرار شود که نگذاشتند ما کار کنیم، نشان خوبی از مسئولیت‌پذیری و البته قدرت مسئولان موافق برجام نیست. نمی‌شود مدام بهانه آورد که نگذاشتند کار کنیم. طبعاً هر فرد، هر دولت و هر کاری عده‌ای مخالف دارد، اینگونه هیچ‌کس نباید هیچ کاری کند، مگر دهان همه مخالفان بسته باشد!

اتاق فکر ضد‌ایران چه می‌کند؟

روزنامه فرهیختگان به فعل و انفعالات ضد‌ایرانی در آن‌سوی مرزها پرداخته است. فرهیختگان می‌نویسد: «برنامه‌ای صدروزه به دولت ترامپ برای ایران»، این نام برنامه تازه‌ای است که اتحاد علیه ایران هسته‌ای (UANI) در آستانه ورود ترامپ به کاخ سفید برای ایران چیده است. از سال 2008تا امروز، هرجا خبری از اقدام علیه ایران بوده، ردپای لابی‌های گروه اتحاد علیه ایران هسته‌ای دیده می‌شد که هدف اصلی آن جلوگیری از تبدیل ایران به قدرت منطقه‌ای و دستیابی او به سلاح هسته‌ای است، از تحریم‌های دارویی گرفته تا تهدید شرکت‌هایی که به تجارت اقتصادی با ایران می‌پرداختند.
همکاری با گروه‌های تروریستی و ضدایرانی برای تحقق این هدف و اعمال فشار بر ایران هم که بخش جدایی‌ناپذیر اقدامات این گروه بوده است. UANI حالا در گزارشی 10صفحه‌ای، توصیه‌هایی را برای ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، لیست کرده و مجموعه‌ای از اقدامات تهاجمی دیپلماتیک، نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی برای «مهار نفوذ ایران در خاورمیانه ارائه داده است.»
مارک والاس، مدیر مؤسس گروه اتحاد علیه ایران هسته‌ای، نیز در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کرد که «رئیس‌جمهور ترامپ، اکنون این فرصت بی‌نظیر را دارد که ایران را عقب براند و با استفاده از ابزار‌های دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی تهران را پاسخگو کند و ثبات منطقه و خاورمیانه را ارتقا دهد.»
می‌توان گفت این سند تقریباً مجموعه‌ای از اقدامات ضدایرانی را شامل می‌شود که در تمام این سال‌ها با استفاده از لابی‌های قدرتمند و به‌راه انداختن کمپین علیه ایران انجام داده است. این برنامه تقریباً همه ابزار‌های اصلی قدرت آمریکا در چهارمحور را در راستای تحقق هدف اصلی خود به‌کار گرفته است. انتشار رسمی این برنامه می‌تواند پیام روشنی هم داشته باشد، رئیس‌جمهور آمریکا تاکنون اظهارنظر صریحی در مورد ایران نداشته است. عمده اظهارات او بیشتر درخصوص تعرفه‌ها، تبدیل شدن کانادا به ایالت 51آمریکا و گرینلند بوده است. موضوعاتی که نشان می‌دهد عمده تمرکز ترامپ بیشتر بر اقتصاد و بهبود اوضاع داخلی در آمریکا قرار دارد. انتشار این برنامه را می‌توان تلاشی برای سوق دادن آمریکا به پیگیری جدی فشار حداکثری علیه ایران دانست.

مسئله مبهم ایلان ماسک
شاید باید به گزارش فرهیختگان موضوع ایلان ماسک را اضافه کرد. به گزارش شرق، ایلان ماسک می‌گوید در آزادی خبرنگار ایتالیایی بازداشت شده در ایران نقشی کوچک بازی کرده است.
این ادعا از سوی بیلیونر آمریکایی در حالی مطرح شد که ایران شایعات در مورد تماس تلفنی ماسک با ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل برای آزادی چچیلیا سالا را رد کرده بود.
این اولین‌بار نیست که نام ایلان ماسک و ایران با هم گره می‌خورد. چند روز پس از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، نیویورک‌تایمز مدعی شد که امیرعباس ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل، با ایلان ماسک، یار غار این روزهای ترامپ، دیدار داشته است.
هیچ تصویری از چنین دیداری منتشر نشد و بعد ایران آن را کاملا تکذیب کرد. اما در همان زمان رسانه‌ها دست به تحلیل دیدار ماسک و ایروانی زدند و از تأثیر صاحب توییتر بر روابط میان ایران و آمریکا گفتند.
در آن زمان ادعای رسانه‌های آمریکایی این بود که ماسک و ایروانی در جایی غیراز دفتر نمایندگی ایران، با یکدیگر دیدار کرده‌اند. ماجرا از سوی طرف آمریکایی کاملا مسکوت ماند و نه خود ایلان ماسک و نه دیگر نزدیکان ترامپ موضوع را تأیید یا تکذیب نکردند.


تعداد بازدید :  72