شماره ۳۲۵۷ | ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ دي
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور می‌کنیم.
 دوره اطلاعاتی در انگلستان(5)
طی دوره آموزش، خودم با اتوبوس از هتل به محل آموزش می‌رفتم و با کلمه رمز، پیرزن در آپارتمان را باز می‌کرد و قهوه را می‌آورد. تصور می‌کنم اگر قهوه را از انگلیسی‌ها بگیرند همان جنجالی به پا می‌شود که نان را از ایرانیان بگیرند! میهماندار نیز به دیدارم می‌آمد و چند بار من و خانمش را به بهترین رستوران لندن برد و یک بار هم با او و خانمش به تئاتر رفتیم. هر بار که می‌خواستم پول بدهم، می‌گفت: «اختیار دارید شما میهمان ما هستید!» وقتی به تهران آمدم متوجه شدم که مخارج هتل و غذا و حتی تئاتر و رستورانی که «میهمان» ایشان بودم، همه و همه طی یک صورتحساب ارسال شده که رقم آن 3هزار پوند می‌شد! به دستور محمدرضا این صورتحساب را از ستاد ارتش اخذ و به شخص شاپور جی پرداختم و او نیز شمرد و در جیبش گذاشت! باید اسم این را گذاشت: دعوت به سبک انگلیسی! در بازگشت به تهران، از محمدرضا وقت ملاقات خواستم، بلافاصله داد. راجع به دوره آموزش کلیات را گفتم و توضیح دادم که همه چیز را یاد دادند و خیلی هم احترام کردند. گفت: «موظفند، از این کشور خیلی استفاده می‌برند!» سپس گفت: «هرچه برای تشکیل دفتر خواسته‌اید تصویب کرده‌ام.» راجع به درس کمونیسم و استاد مربوطه گفت: «این‌ها را می‌دانم!» راجع به استاد ایران‌شناس و عقایدش گفتم. گفت: «این‌ها دیگر فضولی است و اصلاً به او مربوط نیست!» و من را مرخص کرد. روز جمعه نیز با محمدرضا دیدار داشتم. او مجدداً سوالاتی راجع به دفتر کرد که چگونه تشکیل می‌شود و کی شروع به کار می‌کند، که من نظرات خود را شرح دادم. پس از تصدی قائم‌مقامی ساواک در سال 1340، مشاهده کردم که ساواک از نظر مدارک آموزشی نزدیک به صفر است. مطلب را به محمدرضا گفتم و پرسیدم که آیا می‌توان از سازمان‌های مشابه انگلیسی استفاده آموزشی کرد؟ پاسخ مثبت داد و افزود که بهتر است به محل بروید تا از نزدیک سبک کار آن‌ها را مشاهده کنید. این بار نیز شاپور جی ترتیب کار را داد و این دوره نیز 4 ماه به طول انجامید. برخلاف دوره «دفتر» که آموزش‌ها بیش از احتیاج بود، در این دوره آموزش‌ها در سطح نازلی قرار داشت و معلوم بود که آموزش‌دهندگان در رده پایینی هستند. یک بار اشکال به مقام بالاتری گفته شد. پاسخ داد: «فقط همین‌هاست که می‌توان در اختیار گذاشت!» افراد انگلیسی که در این سفر دیدم، عبارت بودند از: یک میهماندار، دو استاد مسائل بایگانی و کارگزینی، دو استاد وسایل فنی، یک استاد ضدجاسوسی، رئیس خاورمیانه ام‌آی‌سیکس که یک میهمانی عصرانه داد و تعدادی دختران سرویس و تعدادی از کارمندان شرکت داشتند، و سر دیک وایت رئیس کل ام‌آی‌سیکس که اظهار رضایت از طی دوره کرد.


تعداد بازدید :  34