[شهروند] فضای سیاسی را همیشه نمی توان به صورت یکجانبه نقد و بررسی کرد اما آنچه می تواند به کمک تحلیلگران ومخاطبانشان بیاید، فاصله گرفتن از این فضا، عدم نگاه تک بعدی و گوش شنوا داشتن برای تمام جریانات موجود است. شاید فلسفه وفاقی که دکتر پزشکیان بدان معتقد است و همواره می گوید در دعوا، مشکلات مردم حل
نمی شود ،همین باشد. ایران به همه ایرانیان تعلق دارد و اکنون همه باید با پرهیز از نیرنگ و نفاق، به دنبال فضای همدلی و حمایت از دولت برای حرکت در جهت توسعه ای همه جانبه باشند. بررسی نقدها و نظرات در این صفحه هم گامی در جهت شفاف سازی فضای سیاسی موجود کشور است .
تحلیلی بر ادامهدار شدن وقایع ۸۸
ماجرای اظهارات لاریجانی در مورد جلیلی و وقایع سال 88همچنان ادامه دارد. به گزارش فرارو، اظهارات اخیر علی لاریجانی درباره حوادث۸۸ و برشمردن نقش سعیدجلیلی در کشدار شدن آن و تأیید موضوع از سوی مصطفی سناییفر، قائممقام سابق دادستان ویژه روحانیت، باب تازهای از بحثها را گشوده است و «کیهان» را مسبب برخی تنشهای رخ داده در آن سال معرفی کرد.
روزنامه اصلاحطلب ادعای رسانه جبهه پایداری درباره حوادث سال ۸۸ و نقش سعید جلیلی در ممانعت از حضور میرحسین موسوی در تلویزیون را بررسی کرده است.
به گزارش اعتماد، اظهارات اخیر علی لاریجانی درباره حوادث۸۸ و برشمردن نقش سعیدجلیلی در کشدار شدن آن و تایید موضوع از سوی مصطفی سناییفر، قائممقام سابق دادستان ویژه روحانیت، باب تازهای از بحثها را گشود.
سناییفر در روایت خود به نقش ویژه سعید جلیلی در این رخدادها توجه ویژهای داشته و میگوید: «تنها کسی که با توجه به اختیاراتی که در دبیرخانه شورای امنیت ملی داشت و خود را مستظهر به حمایت مقامات عالی کشور میدانست، شخص آقای جلیلی بود که با این موضوع مخالفت نمود و اظهار میداشت که میرحسین راهی جز توبه و اعلام اشتباه ندارد. پس از آن جلسه بنده به کمک واسطههایی از آیتالله هاشمی شاهرودی و آقای لاریجانی و آقای محسن رضایی سوال کردم که آنها نیز این مطلب را تایید کردند و اظهار داشتند که تنها مانع انجام آن سخنرانی و ختم غائله، شخص آقای سعید جلیلی بوده که اخیرا آقای لاریجانی این موضوع را پس از حدود ۱۵ سال افشا و مطبوعاتی نمود.»
رجانیوز، رسانه نزدیک به جبهه پایداری، اما از این روایتهای مختلف باب جدید برای تسویه حسابهای سیاسی خود باز کرد. بعد از مطالب نقل شده از چهرههای مخالف این رسانه در مطلبی با تیتر «چرا سخنرانی میرحسین موسوی در تلویزیون انجام نشد؟» مطلبی را درج و عجیب اینکه «کیهان» را مسبب برخی تنشهای رخ داده در آن سال معرفی کرد.
نویسنده در این یادداشت مدعی میشود که روایتی از محمدباقر قالیباف درباره این برهه زمانی شنیده که به نقل از آن میپردازد: «روایت اصلی این ماجرا را سال ۸۹ از شخص دکتر قالیباف شنیدم و، چون احساس کردم تحریف تاریخ رخ میدهد، لذا آنچه شنیدم را مستقیما نقل میکنم: «همان روزهای پس از انتخابات که کروبی و موسوی مدعی تقلب شدند، از دفتر آقا به من و قاسم (سلیمانی) گفتند بیایید. از ما خواستند فورا برویم با آنها صحبت کنیم تا ماجرا ادامه پیدا نکند. ما به سرعت یک موتور برداشتیم و دو نفری سراغ این دو رفتیم. با جناب کروبی صحبت کردیم بعد هم با جناب موسوی صحبت کردیم که راضی شد بیاید در برنامه زنده صحبت کند تا مخاطبان ایشان آرام بشوند و اغتشاش شکل نگیرد. بعد هم به ضرغامی زنگ زدم و گفتم هیچ کس به ایشان زنگ نزند و حق دخالت در متن صحبت ایشان را هم ندارید. ولی خب اصل خبر درز کرده بود و روزنامه کیهان چیزی نوشت با این مضمون که عدهای در تلاش هستند فتنهگران را آبرومند از این ماجرا خارج کنند! همین متن باعث شد موسوی بگوید اگر بناست اینطوری باشد من هم نمیآیم! و خب آن همه خسارت بر کشور تحمیل شد.»
نویسنده این مطلب در ادامه با بیان اینکه «نمیدانم وقتی با گذشت ۱۵ سال اینگونه تاریخ تحریف میشود، وای به حال ۵۰ سال دیگر... چقدر مهم است که خاطرات شخصیتهای مهم کشور ثبت و نشر بشود» نوشته است: «نهایتا به دوستان سیاسی نصیحت میکنم که این لجنپراکنیها به ضرر همه است. دیدید که عملکرد ضعیف دولت روحانی، به کاهش مشارکت مردم در انتخابات منجر شد، چون مردم اینقدر حزبی نیستند. آنان که میخواهند به هر نحوی جلیلی را بزنند و قالیباف را بالا بیاورند خوب است که با مبانی اخلاقی خداحافظی نکنند، چون دودش به چشم همه خواهد رفت.»
حامیان مذاکره با آمریکا یا دیوانهاند یا سر و سری با دشمن دارند
اما موضوع مذاکره با آمریکا بار دیگر مورد توجه کیهان قرار گرفته است. مدیرمسئول روزنامه کیهان، در یادداشتی با عنوان «یا خوابند، یا مستاند یا دیوانهاند!» نوشت: رهبر معظم انقلاب طی سخنانی ابتدا از کسانی که به قول ایشان «ادّعای فهم سیاسی هم میکنند» و «مدّعی سیاستورزی و سیاستدانی و اطّلاع از اوضاع جهان» نیز هستند ولی راهحل مشکلات را در مذاکره با آمریکا میدانند! گلایه میکنند و سپس در بیانی حکیمانه و مستدل (که دهها نمونه مشابه دیگر نیز دارد) خطاب به آنها میفرمایند:«خب با آمریکا چه جوری مشکل حل میشود؟ این سؤال واقعی است، جدّی است. نمیخواهیم با هم دعوا کنیم، سؤال میکنیم: مشکل با آمریکا چه جوری حل میشود؟ با نشستن و مذاکره کردن و از آمریکا تعهّد گرفتن مشکل حل میشود؟ [اینکه] بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم، تعهّد بگیریم که شما باید فلان کارها را بکنید، فلان کارها را نکنید، مشکل حل میشود؟ در قضیّه بیانیّه الجزایر، سر قضیّه آزادی گروگانها در سال ۶۰، شما نشستید با آمریکا صحبت کردید. بنده آن وقت نماینده مجلس بودم -البتّه در مجلس نبودم، در جبهه بودم، اهواز بودم- همان وقت اینجا در تهران همین حضرات نشستند به واسطه الجزایر و بدون رودررویی با آمریکاییها صحبت کردند -البتّه مصوّبه مجلس بود، کار غیرقانونیای نبود- قرارداد گذاشتند، تعهّدهای متعدّدی گرفتند که ثروتهای ما را آزاد کنید، تحریمهای ما را بردارید، در امور داخلی کشور ما دخالت نکنید، و ما هم از این طرف گروگانها را آزاد میکنیم. گروگانها را آزاد کردیم، آیا آمریکا به آن تعهّدات عمل کرد؟ آیا آمریکا تحریم را برداشت؟
منفعت ما از رابطه با عربستان چیست؟
روز چهارشنبه وزارت کشور عربستان از اعدام ۶ نفر با تابعیت ایرانی که به اتهام «قاچاق مواد مخدر به این کشور» محکوم شده بودند، خبر داد.روزنامه جوان در واکنش به این خبر در شماره امروز خود ضمن اعتراض به این اقدام نوشت:انتشار خبر اعدام شش شهروند ایرانی در عربستان سعودی به اتهام قاچاق مواد مخدر بار دیگر موضوع نسبتاً دیرین حقوق کنسولی ایرانیان در خارج از کشور و بهویژه کشورهای منطقه را به جریان انداخت. اکنون دو سال از تجدید روابط ایران و سعودی میگذرد. همه به یاد داریم که سعودیها بیش از ما به احیای این روابط مشتاق بودند.
اگر قرار است همانند سابق عمل کنند و به حقوق شهروندان ایران وقعی ننهند و احترامی برای روابط سیاسی خود با ایران قائل نباشند، عائده ما از این روابط چیست؟
اگر قرار است خون ۴۶۰ ایرانی شهید منا همچنان پایمال بماند، پس سهم ملت ایران از این روابط دیپلماتیک کجاست؟ آیا مسئولان کنسولی ما بیدارند و این اتفاقات در حال رخ دادن است؟
اینجا جمهوری اسلامی است، نه جمهوری مداحان
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به ماجرای یک مداح در اردبیل که نسبتهای ناروا و خلاف شرعی به خانوادههای مقامات جمهوری آذربایجان داد، واکنش نشان داده است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: اطلاعات به دست آمده از واقعه مورد نظر باکو که در اردبیل رخ داده نشان میدهد ماجرا اولاً فراتر از توهین به مقامات باکو بوده و ثانیاً توهین نیز فراتر از نوع سیاسی بود و به نوع اخلاقی و خلاف ادب انسانی و حتی خلاف شرع مربوط میشود.
ماجرا از این قرار بوده که در اردبیل مراسمی به عنوان یادبود شهدای جنگ چالدران و شهدای مقاومت برگزار شد که با پخش زنده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی همراه بود. در این مراسم که مداحانی از تهران هم حضور داشتند، یک مداح اردبیلی ضمن اعلام بیعت اردبیلیها با خاندان صفوی به عنوان نوادههای شاه اسماعیل صفوی و شیخ صفیالدین اردبیلی، نسبت به بخشهائی از جمهوری آذربایجان سخنانی را مطرح کرد و نسبتهای ناروا و خلاف شرعی هم به خانوادههای مقامات جمهوری آذربایجان داد.
متأسفانه بخش مربوط به نسبتهای خلاف شرع دادن به مقامات کشور همسایه بقدری زشت و خلاف اخلاق است که از آوردن عبارات مربوط به آن در روزنامه معذوریم ولی در حاشیه این واقعه لازم میدانیم چند سؤال اساسی را مطرح کرده و از مسئولین محلی و ملی کشورمان بخواهیم ضمن پاسخ دادن به این سؤالها برای جلوگیری از چنین وقایع پرعارضهای تدابیر لازم را
بی اندیشند و عملی نمایند.
جمهوری اسلامی می افزاید: نام نظام سیاسی این کشور «جمهوری اسلامی ایران» است نه «جمهوری مداحان». چرا اجازه داده میشود تعداد معدودی از مداحان خاص در سیاست دخالت کنند و یک روز با پرخاش به شخصیتهای داخلی و روز دیگر با تعرض به مسئولین کشورهای دیگر بر کشور هزینههای گزاف تحمیل کنند؟ مداحان در طول تاریخ همواره در خدمت معارف دینی بودند و به خاطر سلامت نفسی که داشتند عموم مردم ایران برای آنها احترام قائل بودند. هماکنون نیز مداحان زیادی با همین ویژگی وجود دارند که البته در انزوا قرار دارند. نظام جمهوری اسلامی باید با اتخاذ سیاستی منطقی، به دخالت تعداد معدودی از مداحان که با ورود به سیاست، هزینههائی را بر کشور تحمیل میکنند و به اعتقادات دینی مردم نیز لطمه میزنند، پایان بدهد.
بله آقای پزشکیان! می شود فردی بدون هیچ تجربه ای ناگهان مدیرکل شود ؛ نمونه اش حمید رسایی!
اما برسیم به ماجراهای ادامه دار حمید رسایی. از نظر رسایی ، ریاست و وزارت و وکالت پزشکیان دانش و تجربه نیست ولی معاونت در وزارت خارجه، دبیری (و نه ریاست) شورای عالی امنیت ملی، چند دوره نامزدی شکست خورده مجلس و ریاست جمهوری و نیز یک سری مذاکرات ناکام منتهی به تحریم های ایران، در چشم رسایی دانش و تجربه نامیده می شود که در انتخابات از او حمایت می کرد.
به نوشته عصر ایران حمید رسایی که گویا از نمایندگی مجلس، چیزی فراتر از حمله به ظریف، توهین به پزشکیان، پیگیری ابلاغ و اجرای قانون عفاف و حجاب و اخیراً شمردن تعداد نورافکن های مجلس نمی داند، در توئیتی نوشته است: «پزشکیان در همایش کارگزاران کشور: چطورممکن است فردی بدون هیچ تجربهای ناگهان به مدیرکلی برسد؟جواب: مدیرکلی که چیزی نیست، طرف رئیس جمهور شده!پزشکیان: مگر میشود کسی که دانش و تجربه آن را ندارد، مسئولیتهای کلیدی را در دست بگیرد؟جواب: چرا نمیشه، خود شما این کار را کردی!»
عصر ایران ادامه می دهد: به نظر می رسد برخلاف آنچه پزشکیان گفته، می شود فردی بدون هیچ تجربه ای به مدیرکلی برسد. نمونه اش شخصی است به نام حمید رسایی که بدون تجربه خاصی ناگهان در دوران محمود احمدی نژاد، با حکم حسین صفار هرندی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شد «مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم”!
وقتی رسایی مدیر کل ارشاد استان قم شد، به حدی ناشناخته بود و سابقه اجرایی نداشت که حتی خبرگزاری مهر نتوانسته بود عکسی از او برای نمایش در خبر انتصابش پیدا و منتشر کند!
بله آقای پزشکیان! می شود فردی بدون هیچ تجربه ای ناگهان مدیرکل شود ؛ نمونه اش حمید رسایی!
شایعات درباره جبهه پایداری
اما همراهان رسایی هم آیا به حرفهای او معتقدند؟ به گزارش اقتصادنیوز ، عضو جبهه پایداری، به موضوعاتی همچون قانون عفاف و حجاب، رفع فیلترینگ، شایعات درباره حمید رسایی و انتصاب محمدجواد ظریف، اشاره کرد.
غلامحسین رضوانی، نماینده مجلس و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، امروز -15 دی ماه- به موضوعاتی از قبیل دفاع و ساختار جبهه پایداری، حق استیضاح، رفع فیلترینگ، قانون عفاف و حجاب و موضعگیری نسبت به حمید رسایی و محمدجواد ظریف اشاره کرد.
رضوانی در خصوص شائبه برخی کارشکنیها درخصوص وفاق ملی در دولت پزشکیان گفت: جبهه پایداری ارکان خاص خود یعنی رئیس شورا، دبیرکل، سخنگو و... را دارد و من بهعنوان شخص خودم و یکی از اعضا صحبت میکنم.
او در دفاع از جبهه پایداری به «چند ثانیه» گفت: آنچه در مورد پایداری گفته میشود، بعضا از کم اطلاعی و بیخبری است و ممکن است ناشی از تحت تاثیر قرار گرفتن بعضی افراد باشد که میتوانیم از آن بهعنوان تاثیرپذیری از امپراتوری دروغ یاد کنیم. وقتی کسانی که بعضا نه تنها جزو جبهه پایداری نیستند و بلکه جزو مخالفین سر سخت پایداری هستند، اگر اینها مواضعی در جهتی که باب میل اینها نیست اتخاذ کنند میگویند فلانی پایداری است. باید این دروغ گفتن ها ریشهیابی شود که علت آن چیست؟
او ادامه داد: اگر به اخبار رسمی مراجعه کنید خواهید دید آقای رسایی جزو جبهه پایداری نیست و خودش هم ادعای عضویت در جبهه را ندارد ولی عدهای اصرار دارند خلاف واقع بگویند و بنویسند. تمام کسانی که به گفتمان انقلاب اسلامی باور دارند همفکر ما هستند؛ ولی مگر هر همفکری مسئول سخنان و عملکرد هر همفکر دیگری است.
او گیج شده و قاطی کرده
از سوی دیگر روزنامه اصلاح طلب هممیهن در یادداشتی به توئیت اخیر حمید رسایی، نماینده مردم تهران در مجلس، درباره بحث گزینش که رئیسجمهور از روند آن در کشور ناراضی بود، پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: پس از اقدامات دولت در بهبود وضع گزینش و نیز سخنان پزشکیان در همایش گزینش، تندروها عصبانی شدند و یکی از رهبران آنان در مجلس [حمید رسایی]توئیت زد که: «پزشکیان: چطور ممکن است فردی بدون هیچ تجربهای ناگهان به مدیرکلی برسد؟ این روحانی تندرو جواب داده که: مدیرکلی که چیزی نیست، طرف رئیسجمهور شده! و...»
تندروها چنان از نتیجه انتخابات عصبانی هستند که بهکلی گیج شدهاند و قاطی کردهاند. چند نکته درباره این منطق قابل توجه است.
یکم؛ این توئیت علیه شورای نگهبان است که نامزدها را تعیین صلاحیت میکند یا علیه پزشکیان یا علیه مردمی که رای دادند؟
دوم؛ ظاهراً نباید از کسی که فرق پست کارشناسی و سیاسی را نمیداند انتظاری بیش از این داشت، زیرا پست ریاستجمهوری بر مبنای پذیرش مردم است و نه صلاحیتهای کارشناسی. چون مردم مرجع تعیین افراد کارشناس نیستند، بلکه به دنبال فرد مناسبی مطابق ارزشهای خود هستند.
اگر بر مبنای صلاحیتهای اداری و علمی بود، نامزدهای مورد نظر تندروها همیشه باید ردصلاحیت شوند.
سوم؛ بزرگترین نشانه صلاحیت داشتن پزشکیان این است که در کاری که صلاحیت کارشناسی ندارد، دخالت نمیکند و مثل کسانی نیست که هیچچیز از اقتصاد سر در نمیآوردند و وعدههای کیلویی دادند و نهتنها بهبود ندادند که بدتر هم کردند.