[ شهروند] شرایط در جهان معاصر بهگونهای درهم و پیچیده است که نمیتوان هیچ رویدادی را به تنهایی تفسیر کرد. بسیاری از اخبار و رویدادها به هم پیوستهاند و بسیاری از تحولات و رخدادها از آنها تأثیر پذیرفته یا بر آنها تأثیر میگذارند. خوشبختانه در برگزاری مراسم سالگرد شهید سلیمانی بسیاری از سخنوران و سیاسیون بر این نکته تأکید داشتند که بزرگترین دستاورد حاجقاسم، وحدت و اجتناب از تفرقه بوده است. موضوعی که برای گذار از بحرانهای پیش رو در این روزگار بدان نیازمندیم. در این میان بایستی از دامنه تندرویها بکاهیم و به فصلمشترکها نزدیک شویم و از ایجاد شبهه و شائبه که همواره یکی از سلاحهای دشمن بوده است، پرهیز کنیم. با این مقدمه به برخی تحلیلها و اظهارات روزهای گذشته میپردازیم.
حتی اگر رئیس مجلس بخواهد هم نمیتواند
پاسخ به شبهات حمید رسایی یکی از پر توجهترین خبرها در فضای مجازی و رسانهای اینروزها بود. سیدمحمود نبویان، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در شبکه اجتماعی ایکس و در پاسخ به حمید رسایی درباره توقف اجرای قانون حجاب، نوشت: تا آنجایی که مطلع هستم، دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، ابلاغ و اجرای قانون مربوط به عفاف و حجاب را به تعویق انداخته و حتی اگر رئیس مجلس بخواهد هم نمیتواند مانع اجرای قانون مصوب مجلس که به تأیید شورای نگهبان رسیده بشود.
یک و نیم نورافکن به ازای هر نماینده؛ چه خبر است؟!
از سوی دیگر سایت اصلاحطلب عصر ایران به اظهارات حمید رسایی درخصوص ابلاغ قانون حجاب واکنش نشان داد.
عصرایران در گزارشی نوشت: آقای حمید رسایی، نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در سخنان اخیرش در انتقاد از عدمابلاغ قانون موسوم به عفاف و حجاب گفته است: «ما طرح پیشنهاد میدهیم در دستور نمیآید، در دستور میآید، زور میزنیم قانون شود، قانون میشود زور میزنیم ابلاغ شود، بعد از ابلاغ عمل نمیشود، عمل نمیشود باز باید کلی حرف بزنیم که به قانون عمل نمیشود. میخواهیم استیضاح کنیم میگویند استیضاح نمایشی است و استیضاح نباید شود، من شمردم نورافکنهای صحن ۴۵۰ تا هستند که روشناند، اینجا را تعطیل کنیم به برق کشور کمک کردهایم و آن دو درجهای که گفتند میشود. اینکه مجلس نشد.»
حرف درستی زده است آقای رسایی! قانون مصوب مجلس باید عمل شود ولی آیا جناب ایشان به این فکر کرده که چرا باید مجلس قانونی تصویب کند که عمل نشود یا بهتر است بگوییم قابلیت اجرا نداشته باشد؟! چرا باید کسانی که عنوان وکیل مردم را یدک میکشند، قانونی تصویب کنند که اکثر موکلانشان با آن مخالف باشند؟
آقای رسایی بعد از کلی مقدمهچینی گفته است: اینکه مجلس نشد!
راستش با این جمله ایشان هم موافقیم؛ مجلسی که بدون رقابت واقعی و بدون حضور اکثریت مردم در انتخابات شکل بگیرد، هر چند شکل مجلس دارد، مجلس نیست. همچنین مجلسی که خلاف خواست عموم مردم قانون تصویب کند و دغدغه بسیاری از نمایندگانش، اصلاً شبیه دغدغه عموم مردم نباشد نیز مجلس نیست.
بهنظر میرسد آقای رسایی، درستترین کار خود در دوران مجلساش را انجام داده است: نشسته و تعداد نورافکنهای بالای سرش را شمرده است.
اگر درست شمرده باشد، ۴۵۰ نور افکن - و نه لامپ - بالای سر حضرات نمایندگان روشن است، یعنی به ازای هر نماینده، یک و نیم نورافکن! واقعاً چه خبر است؟! اگر این اسراف نیست، پس چیست؟! حتماً باید بر سر شبهقانون عفاف و حجاب اختلافشان بشود که یادشان بیفتد هر روز دارند اسراف میکنند؟!
چهکسی دنبال دیدهشدن و لایکگرفتن است؟
اما واقعیت این رفتار رسایی را روزنامه اصولگرای فرهیختگان بهگونهای دیگر میبیند. روزنامه فرهیختگان نوشت: دو روز است یک نماینده مجلس به شکلی که در رسانهها به خوبی دیده شود و لایک بگیرد، پیگیر علت تعویق اجرای مصوبه حجاب و عفاف شده.
رئیس مجلس هم یکبار تلاش کرد، توضیح دهد همانجایی که زمان اولیه اجرای مصوبه را تعیین کرده بود، حالا بنا به ملاحظاتی تصمیم گرفته است مدتی این موضوع را عقب بیندازد. توضیحی که میتواند آن نماینده را قانع نکند. اما یک سؤال مهم اینجا مطرح میشود؛ آیا آن نماینده واقعاً از دلایل تعویق اجرای مصوبه حجاب خبر ندارد؟
نکته قابل تأمل اینجاست که این فرد طوری از به تعویق افتادن مصوبه و کمرنگ شدن نقش مجلس، خود را ناراحت نشان میدهد و خواهان تعطیلی مجلس میشود که اگر کسی سابقه نظری این جریان را نداند، فکر میکند با تئوریسینهای دمکراسی طرف است.
خطر این جریان در کجاست؟ اینها برای ماندن در قدرت عاشق ساخت دوقطبیهای سطحی سیاسی هستند. دوقطبیهایی که در آن موضوعات اصلی کشور به محاق میرود و فراموش میشود. با جریانی طرفیم که پیچیدگیها و حساسیتهای امنیتی، نظامی و سیاسی موجود را بههیچوجه درک نمیکند، سلبیزی و دوقطبیزی هستند و عموماً هیچ ایده ایجابی ندارند. اگر هم ایده ایجابی دارند؛ سطحی، سادهسازانه و غیرواقعی در حد تولید شغل با یک میلیون تومان یا صادرات ۱۱ میلیارد دلار خیار و گوجه به روسیه است. جریانی که اگر استمرار پیدا کند و تقویت شود، بهترین هدیه در شرایط فعلی برای نتانیاهو است.
و برای بدنه انقلابی چه درسآموز که این اظهارات و این کنشها در آستانه سالروز شهادت جهانمردی اتفاق میافتد که نقطه مقابل تفکر ماندن در قدرت به هر قیمتی بود، سالروز او که وقتی در اوج محبوبیت بود در پاسخ به درخواست نامزدی در انتخابات گفت، من نامزد گلولهها هستم. در سالروز مردی که نماد فهم پیچیده از سیاست و امنیت و جامعه بود. سالروز پرکشیدن او که استاد تبدیل تهدید به فرصت بود. سالروز او که مصداق تمامعیار کارآمدی بود. سالروز او که ایران را برای همه ایرانیان میخواست. سالروز او که مصداق وفاق واقعی بود. سالروز او که آنقدر خوب بود که این جریان او را تحمل نمیکرد و او را دستبوس ابوموسی اشعری میخواند.
نامزدهای احزاب بعد از ورود به مجلس، به نردبان احزاب لگد میزنند
اما دراین میان میتوان به یک آسیبشناسی دیگر هم توجه داشت. دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با انتقاد از آسیبهای فعالیت احزاب در کشور، گفت: نامزدهای احزاب وقتی به مجلس شورای اسلامی میروند، به نردبان احزاب لگد میزنند.
به گزارش ایسنا، محمدرضا باهنر، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در مراسم افتتاح چهاردهمین مجمع عمومی حزب موتلفه اسلامی اظهار کرد: در زمینه تحزب مشکلات جدی داریم. در قانون اساسی تشکیل احزاب آزاد است. قانون احزاب هم در مجلس چندبار اصلاح شده است اما مشکلات باقی است.
بنابر روایت ایسنا، وی ادامه داد: حدود ۲۰۰ حزب فعال داریم، اما مجموع افراد برخی از این احزاب از ظرفیت یک فولکس واگن هم کمتر است. مردم سالاری دینی بهوجود چند حزب قدرتمند و پاسخگو نیاز دارد. سیاسیون منافع حزبی را میخواهند، اما هزینههای آن را نمیخواهند. نامزدهای احزاب وقتی به مجلس شورای اسلامی میروند، به نردبان احزاب لگد میزنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: اصولگراها به دو گروه تند و معتدل تقسیم شدهاند. اصلاحطلبها هم همانگونه هستند و یک گروه معتدلی هم وجود دارند. باید از احزابی که در چارچوب نظام فعالیت میکنند، حمایت کرد. دولت آییننامهای بنوسید و یک سال به احزاب فرصت دهند تا اعضای خود را به ۱۰۰ هزار نفر برساند تا یارانه و امکانات به این احزاب تعلق گیرد. دیگر نمیتوان با قاعده حتی ۱۰ سال پیش فعالیت حزبی کرد. امیدواریم حزب موتلفه بهعنوان یکی از ۴_۵حزب قدرتمند برنامه دار و پاسخگو باشد.
تجارت با ایران برای همسایگان سخت و هزینهبر است
اما موضوع FATF هم هنوز جاذبه خود را در رسانهها دارد. در این خصوص، مصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت: یکی از سیاستهای اعلامشده دولت سیزدهم و دولت چهاردهم اعلام نزدیکی و مراودات بیشتر با همسایگان است.
میخواهیم به جنبههای مثبت همسایگی بپردازیم. نخستین تفکر در این زمینه مبادلات اقتصادی است که همسایگان میتوانند به راحتی به انجام برسانند، چه نزدیکی و مجاورتها که بسیاری از مشکلات ترابری و ارتباطات را حل کرده است. اما همسایگان برای ما بیشتر واسطههای خرید و قاچاق از کشورهای دیگر شدهاند مثل امارات عربی که کالاهای ساخت کشورهای تحریمکننده را به ایران میفروشد و ما به آنها یا پول نقد میدهیم یا کالاهایی مثل کالاهای کشاورزی که در آن آب حجیم پنهان است یا مثل عراق که کولبران ما به صف کالای غیررسمی روی میآورند.
نگاهی به همسایگان ایران روشن میکند که پتانسیلهای همجواران برای ارتقای سطح مبادلات چندان قابل عنایت و بهخصوص در سطح و حد مورد نیاز کشور نیست؛ بهخصوص آنکه مراودات بانکی معطل تصمیمگیری درخصوص FATF است و حتی کشوری مثل عراق بدهیهای ایران را به همین بهانه و بهانههای دیگر پرداخت نمیکند. از سوی دیگر کاری مانند صادرات گاز به پاکستان اسیر تصمیمگیریهای پنهانی شده و البته کمبود گاز در کشور را نباید فراموش کرد، چه اینکه عدمتعهد بسیار بهتر است از سپردن تعهد و عدمانجام آن.
بهنظر میرسد چنانچه دقیق نگاه کنیم، مراودات اقتصادی ما و هزینههایی که برای همسایگان کردهایم، کفه مثبتی نداشته است و بر فرض آنکه این مبادلات دارای کفه مثبت باشد، بهدلیل مسائل سیاسی منطقهای قابل اعتماد نباشد.
هیچ وزیری نمیتواند در مدتی کوتاه، مسائل ساختاری کشور را حل کند
کمال اطهری، اقتصاددان و پژوهشگر،هم با آیندهنگری به هم میهن گفت: استیضاح زودرس است و هیچکس نمیتواند در مدتی کوتاه، مسائل ساختاری کشور را حل کند.
وی افزود: مسائلی مانند حل مشکلات مسکن ملی، حل سیاست خارجی، فساد و رانت سیستماتیک ازجمله مشکلات ساختاری است که در ابتدا این موضوعات باید مدنظر گرفته شود تا بتوان مشکل ارز را نیز حل کرد.
آدرس غلط دادن برای مشکلات کشور است
دست آخر هم میرسیم به روزنامه جوان که در یادداشتی انتقادی به سخنان روحانی پرداخته است. (این سخنان را در شماره پیشین در همین صفحه منتشر کرده بودیم). جوان نوشت: روحانی در دیدار با جمعی از جوانان رسانهای حامی خود گفته که «با وجود اینکه در ابتدای انقلاب همه مردم امام خمینی (ره) را قبول داشتند و امام هم در پاریس، جمهوری اسلامی را مطرح کرده بودند و حتی مردم هم در شعارهایشان گفته بودند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، اما در عین حال امام شکل نظام را به رأی مردم گذاشت. قرار ما این شد که ببینیم مردم چه میخواهند. قرار این بود که حداکثر ما پیشنهاددهنده باشیم و از مردم بپرسیم.»
او ادامه داده که «اگر همین مبنا را تا امروز حفظ میکردیم شرایط ما متفاوت بود. ما در آغاز از مردم سؤال کردیم، اما از مقطعی به بعد به مردم گفتیم حالا گوش کنید و عمل کنید. دیگر از مردم نپرسیدیم. وقتی افکار و ایده و خواست مردم حاکم نباشد هر نظامی دچار مشکل میشود!»
اگر منظور روحانی برگزاری رفراندوم در موضوعات مختلف است که آدرس غلط دادن برای مشکلات کشور است. اولاً بسیاری از مسائل نیاز به رفراندوم ندارد تا نظر مردم دانسته شود. مثلاً حل مشکلات معیشتی مردم. ثانیاً آیا روحانی توانست به وعدههایی که به مردم داده بود عمل کند؟ آیا آنها نظر و خواست مردم نبود؟ آیا مشکل مردم نبودن رفراندوم بوده یا بیکفایتی دولتمردانی که وعده دادند و عمل نکردند؟ یک فقره از وعدههای عمل نشدهاش را خودش در همین سخنرانی میگوید: «در دولت من از مواردی که توفیقمان محدود بود، استفاده گسترده از جوانان و زنان در ردههای مدیریتی بالا بود.» روحانی البته آنقدری هم که ژستش را میگیرد، مردمی نیست. جدای از مدل رفتاری او در دوران ریاستجمهوری که حتی در دیدار از مناطق زلزلهزده یا حضور در کارخانه در روز کارگر از خودروی خود پیاده نشد، ادبیات او در مواجهه با منتقدانش اغلب عاری از ادب و احترام بوده است. آیا منتقدان مردم محسوب نمیشوند؟ «کمسواد، بیعقل، کودک، بروید به جهنم، بیشناسنامه، هوچیباز، اقلیت ناچیز، بیکار، متوهم، ترسو، بزدل، تازه به دوران رسیده، بددل، هتاک، دروغگو» و بسیاری از بدوبیراههای دیگر ناسزاهایی بود که حسن روحانی در دوران ریاستجمهوریاش به مردم منتقد خود حواله میکرد. حال چنین کسی میتواند مدعی پرسیدن نظر مردم شود؟!