اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهرهها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشتهای علم» به چاپ رسیدهاند و ما در این ستون به تناوب این یادداشتها را مرور میکنیم.
دعا نکردن به جان شاه!
عرض کردم به سخنرانی مذهبی از مسجد ترکها در رادیو گوش میکردم. فخرالدین حجازی واعظ حرف میزد، خوب هم حرف میزد، ولی در آخر مجلس به همه کس و همه چیز و حوزه علمیه قم دعا کرد و به شما دعا نکرد. جای تعجب شد. فرمودند: «تحقیق کن برای چه؟» عرض کردم رسم عجیبی است. هر کس میخواهد خود را در دل عامه جا کند، از ما دوری میکند. معنی این کار را هم نمیفهمم. فلسفی [...] همین کار را میکرد و او را کنار زدیم، این آقا که با اجازه ما منبر میرود و سخنرانی او را هم رادیوی دولتی پخش میکند، همین کار را میکند. فرمودند: «بپرس چرا این کار را میکند؟»51.8.7
حاتمبخشی به نوکران خاصه
بعد از ظهر کارمندان دربار را به افطار در کاخ گلستان دعوت کرده بودم. برای آنها نطق مفصلی دائر بر توجهات اعلیحضرت همایونی کردم که واقعاً چه کارها برای آنها انجام شده است، بیمارستان مجانی، بیمه اضافه، حقوق بیش از 50درصد، دبیرستان مجانی، خواربار زمستانی، منزل سازمانی و غیره و غیره. ولی گفتم جای تعجب من است با وصف این، وقتی اعلیحضرت به یکی از شماها مرحمتی میکند، همه شما توقع آن مرحمت خاص را میکنید و این خلاف انصاف است. دوباره اگر چنین چیزی مشاهده کنم، هر کسی چنین توقعی داشته باشد او را از کار برکنار خواهم کرد.51.8.8
هوای خوب از صدقهسر شاه
گفتوگو زیاد شد. منجمله عرض کردم یک هفته از تاجگذاری میگذرد و این هفته حتی هوا هم عالی بود. فرمودند: «خواست خداست.» تصدیق کردم. ضمناً به عرض رساندم، خاطر مبارک هست وقتی محمد مصدق آن اندازه ما را در زحمت گذاشت، روز چهارم آبان برف میآمد، در رکاب مبارک با چه حالی به سعدآباد برگشتیم، آن جا هم آتش نبود. من عرض میکردم، کودتا بفرمایید، همان کاری که ۹ ماه بعد شد. فرمودید هنوز زود است. تمام در خاطر داشتند.46.8.11
تبلیغ سلطنت با خریدن رسانه
عرض کردم وضع تبلیغات و ارتباطات ما صحیح نیست. فرمودند: «خودت رسیدگی کن.» عرض کردم پس دولت چه کاره است؟ چیزی نفرمودند، ولی به هر حال فرمودند: «تمام پولهایی که حالا در آمریکا و اروپا به این منظور خرج میشود، موقوف باشد. [پینوشت: رسم بر این بود که به برخی مطبوعات غربی که آمادگی داشتند پول بدهند تا از ایران ستایش کنند. آنگاه این گونه مقالههای کممایه به عنوان نظر مطبوعات غرب از راه رسانههای گروهی ایران پخش میشد.]48.8.12