شماره ۳۲۴۴ | ۱۴۰۳ شنبه ۱ دي
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

 اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.
شاهی فارغ از غم ملت
پارسال از آزورا به سنت موریتز و حضور شاه عریضه عرض کردم، زیرا در جراید تهران که برایم رسیده بود راست یا دروغ خبر بزرگی در صفحات اول چاپ کرده بودند که در اثر برف سنگینی، هفت هزار نفر مفقودالاثر شده، 110 دهکده کوچک از بین رفته‌اند. در همان صفحه خبر اسکی شاهنشاه و عکس معظم له را که با کمال خوشی مشغول اسکی در کوه‌های سوئیس هستند، چاپ کرده‌اند. یعنی شاه فارغ از غم و غصه ملت است. عریضه به شاه نوشتم که نمی‌دانم این خبر راست یا دروغ است، ولی آن چه مسلم است در پس این خبر دستی و فکری در خیال جدایی انداختن بین شاهنشاه و ملت بوده و اگر به کار توفیق یابند، ارتش و پلیس و قدرت و عظمت شاه نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.51.7.19

وکیل‌های مفت ‌خور مجلس
صبح شرفیاب شدم. البته قبل از شرفیابی طبق معمول متقاضیان در منزل زیاد بودند. چیز عجیبی است، یک عده به ناحق و به زورِ دولت (هویدا) یک یا دو دوره چهار ساله وکالت را بر مردم تحمیل بوده‌اند. این دفعه که انتخابات آزاد شده، نتوانستند انتخاب شوند و باید قاعدتاً سرگردان باشند یا خود دنبال کاری بروند. اما از مردم طلبکاری دارند که چون خدمت کرده‌ایم باز هم باید از بیت‌المال به نحوی از انحاء حقوق بگیریم. تمام شکست خوردگان یا اکثریت عظیم آن هم اعضای حزب دولتی هستند، نمی‌دانم از من چه می‌خواهند.54.7.16

ترس از زیرآب زنی دولت
شرفیاب شدم. شاهنشاه را خیلی ناراحت دیدم. نفهمیدم چرا عرض کردم رئیس بانک عمران که امر فرموده‌اید 500 هزار تن گندم فوری بخرد، عرض می‌کند معامله بزرگی است، می‌ترسم بعد دولت دَبه کند، من هم که عامل خرید برای دولت هستم. فرمودند: «مگر دفتر مخصوص امر من را به دولت ابلاغ نکرده؟» عرض کردم چرا. فرمودند: «پس این الاغ دیگر چه می‌گوید و چرا می‌ترسد؟» دیدم امروز بسیار روز بدی است واِلا با شوخی عرض می‌کردم چنان از زیر ممکن است کارش را خراب کنند که خود اعلیحضرت همایونی او را تنبیه بفرمایید، مانند همان بلایی که بر سر علینقی کنی آمد. ولی چون شاه را ناراحت یافتم، عرض نکردم.51.7.17

اعلیحضرت و مسئله چادر
شاهنشاه امروز فرمودند: «راستی با نخست‌وزیر صحبت کردم که این دخترهای مدارس به اصطلاح اسلامی باید در داخل مدرسه چادر را بردارند. اگر خواستند وقتی که از مدرسه بیرون می‌روند چادر سر کنند، مانع ندارد.»52.7.10

 


تعداد بازدید :  31