همه ما دوست داريم در رفاه زندگي كنم. هيچكس از خوب زندگيكردن بدش نميآيد، هيچكس از داشتن زندگي مرفه با آرامشخيال خسته نميشود، هيچكس نيست كه پشتوانه محكم مالي را دوست نداشته باشد اما وقتي اوضاع اقتصادي خانواده خوب نيست يا اگر كمي ولخرجي شود، اوضاع از حالت تعادل خارج ميشود پس چارهاي جز تطابق پيداكردن با شرايط وجود ندارد. قناعتكردن بهظاهر كار سختي است، وقتي تازه وارد اين عرصه شدهاي نيز كار راحتي بهنظر نميرسد اما وقتي به مرور زمان پي ببري كه قناعتكردن اگرچه به معني دلبريدن از بعضي خواستهها است اما استقلال و بينيازي كه از آن بهدست ميآيد، طعمي دارد كه با هيچچيز ديگر دنيا قابل مقايسه نيست. پس از همين امروز بياييد تا واقعبينانه جايگاه اقتصاديمان در اجتماع را ترسيم كنيم و با كنار گذاشتن بعضي زيادهخواهيها، پايمان را اندازه گليممان دراز كنيم و بهتر زندگيكردن را به وقتي موكول كنيم كه با سعي و تلاش بيشتر از قبل توانستهايم درآمدي بيشتر بهدست بياوريم.
سبك زندگي با قناعت را همه به ما توصيه ميكنند اما عمل به آن نيازمند قدري حوصله و صبر و رياضتكشي است.