احمد خدایی| مقامات رژیم صهیونیستی و در صدر آنها بنیامین نتانیاهو، همواره با بزرگنمایی برنامه هستهای، ایران را بهعنوان تهدید و سرچشمه ناامنی برای خود و منطقه تصویر کرده و اینچنین به اهداف داخلی و بینالمللی خود جامعهعمل پوشاندهاند. از دید اسراییل، ایران دشمن و رقیب استراتژیک این کشور است که از افزایش قدرت و نفوذ ایران به هر طریقی ممانعت به عمل میآورد. اسراییل همواره به بهانه احساس ناامنی و حفظ بقا و موجودیت خود، سیاست تضعیف ایران را در حوزههای مختلف دنبال کرده و نهایتا بهدنبال تثبیت خود بهعنوان یک قدرت منطقهای است. از سوی دیگر ایران با افزایش توانایی خود و میزان اثرگذاری مثبت منطقهای، خواهان نقش پررنگی از سوی جامعه جهانی است. این افزایش قدرت، موجب شده ایران رفتهرفته بهعنوان هژمون منطقهای مطرح شود. بدیهی است که این مسأله نگرانی شدید مقامات تلآویو را به همراه دارد و تلاشهای نتانیاهو نیز ممانعت از همین مسأله است. اسراییل به واسطه کسب انحصار هستهای، همواره از نوعی برتری نسبی در مواجهه با رقیبان منطقهای خود برخوردار بوده است اما امروزه توانمندیهای هستهای ایران این انحصار را به چالش کشیده است. از دیگر سو نتانیاهو نگران است که به دنبال مذاکرات، آمریکا و ایران به مصالحهای دست یابند که قدرت اسراییل را تهدید کرده و به تثبیت نقش هژمونیک ایران در منطقه کمک کند. آمریکا با درک واقعیتهای منطقهای و جهانی، پیشرویهای ژئوپلتیک ایران در منطقه را پذیرفته ولی اسراییل با بیان اینکه ایران روحیه سازش ناپذیری با این کشور را دارد سعی در ایجاد اختلال در فرآیند مذاکرات میکند. اسراییل شدیدا نگران است که پس از توافق هستهای، آمریکا توجه خود را از این منطقه جغرافیایی به کانون دیگری متمرکز سازد.
از سوی دیگر اختلافات آمریکا و اسراییل در مورد پرونده هستهای ایران به بالاترین سطح خود در طی چندسال اخیر رسیده است. همچنان که ادبیات مقامات کاخسفید بهطور بیسابقهای صریح، غیردیپلماتیک و انتقادی گشته است. اوباما، صحبتهای نتانیاهو را تکراری خوانده و او را عاجز از ارایه راه حل توصیف کرده است.
درست است که هدف اصلی نتانیاهو متوقف کردن توافق با ایران است اما بنا به ادعای روزنامه واشنگتنپست تازهترین پیشنهاد آمریکا به ایران اجازه میدهد بخش قابل توجهی از زیرساختهای هستهای خود را حفظ کرده و همچنین کلیه نظارتها طی 10 تا 15سال آینده به اتمام میرسد و این پیشنهاد یعنی پذیرش ایران بهعنوان یک قدرت برتر منطقهای که با توجه به پیشینه ایران، قابلیت تبدیل به یک هژمون منطقهای را برای ایران فراهم میآورد. تقابل مستقیم دیدگاه اوباما و نتانیاهو در این زمینه به وضوح قابل رویت است. اوباما ایران را قدرتی منطقهای میداند که نمیتوان و نباید آن را نادیده گرفت. او معتقد است باید با ادغام توان ایران در مسائل استراتژیک منطقهای، نقش ایران را مدیریت و کنترل کرد اما نتانیاهو نهتنها خواستار مذاکره با ایران نیست بلکه به واسطه حفظ موقعیت متزلزل اسراییل در مواضعی غیرواقعبینانه خواهان افزایش تحریمهاست. یکی از علل مخالفت نتانیاهو با توافق پذیرش ایران هستهای و در نهایت مشارکت دادن ایران در حلوفصل مسائل منطقهای است. موضوعی که مطلقا مورد خواست نتانیاهو نیست زیرا از میزان اثرگذاری اسراییل کاسته و بر قدرت ایران اضافه میکند.
مرور سخنان نتانیاهو و بررسی مواضع اتخاذ شده نسبت به صحبتهای او بیانگر این واقعیت است که این سفر و سخنرانی بیش از آنکه هشداری درباره برنامه هستهای ایران باشد، کارکردی کاملا داخلی دارد. با عنایت به اینکه کمتر از 2هفته دیگر انتخابات در اسراییل برگزار خواهد شد، کاملا واضح است که این سفر کارکردی تبلیغاتی دارد.
صحبتهای نتانیاهو فقط مصرف داخلی داشت و در حالی که حدود 90درصد مردم اسراییل از بیکاری و تورم نالان هستند، نتانیاهو با این بزرگنمایی سعی دارد پشت برنامه هستهای ایران پنهان شود. نتانیاهو و حرفهایش علاوه بر اینکه در میان جامعه جهانی جایی ندارد بلکه در میان خود مردم اسراییل هم چندان خریداری ندارد. اما هنوز در مجمع عمومی و تصاویر ارایه شده از جانب او از یادها نرفته، تصاویری که چندی پیش توسط موساد و کلا ادعاهای نتانیاهو مبنی بر زمان و نحوه دستیابی ایران به بمب اتم، تکذیب شد. این رویداد اعتبار صحبتهای نتانیاهو را نزد افکارعمومی اسراییل، شدیدا زیرسوال برده است.
امروز مردم اسراییل با برنامههای حزب لیکود به رهبری نتانیاهو شدیدا مشکل دارند. حزب لیکود حزبی است که مشخصه اصلی آن راهبرد امنیتی افراطی است. روی کار آمدن دوباره این حزب به معنای بر باد شدن تلاشهای جریانهای میانهرو نظیر حزب کاریها و کارگر میباشد. با توجه به اختلافات شدید نتانیاهو و اوباما برآمدن دوباره نیروهای راست افراطی در اسراییل، مطلوب کاخ سفید نخواهد بود.