ویلی برانت صدراعظم نیمه اول دهه 70 آلمان غربی آن روز، یک بار گفته بود: «در سیاست این مهم نیست چه میگویید یا چه کاری انجام میدهید، آنچه نمیگویید مهم است؛کارهایی که نمیکنید اهمیت دارند و نهایتا اقداماتی که باید انجام دهید اما خودداری میکنید تعیینکننده و مهمترند». فکر میکنم این سخن توصیف خوبی برای بخشی از دیپلماسی هستهای ایران باشد؟
شاید گریزناپذیر و تا حدی قابل درک، اما بخشهای زیادی از ظرفیت سیاست خارجی ایران اکنون صرف حلوفصل برنامه اتمی این کشور میشود. اهمیت این معضل پیچیده تا به آن حد بود که حدود یکسال و نیم پیش وعده حلوفصل آن از جانب حسن روحانی درسال 2013 توانست او را از سایر رقبای انتخاباتی ریاستجمهوری در نزد مردم ایران متمایز و برنده نهایی انتخابات کند. اما اگر موضوع حل معضل پرونده اتمی ایران برای رئیسجمهوری درحد و استانداردهای روحانی، از اهمیت محوری برای فائق آمدن بر بسیاری نابسامانیهای داخلی و خارجی برخوردار است – که غیراز این نمیتواند باشد - بیش ازدرک علل انجام بسیاری اقدامات، درک علت عدم انجام بعضی از کارها توسط پرزیدنت حسن روحانی و تیم دیپلماسی هستهای او، قدری مشکل و به یک سوال بزرگ تبدیل شده است.
جان کری وزیرخارجه ایالات متحده روز پنجشنبه در پایان مذاکرات خود با جواد ظریف وزیر خارجه ایران در مونترو سویس عازم عربستانسعودی شد تا جزییات مذاکرات و احتمالا توافقات خود با هیأت ایرانی را به اطلاع شاه سلمان و دیگر مقامات سعودی برساند. آنگونه که مقامات دیپلماتیک مقیم ریاض گفتهاند آقای کری قرار است با سایر وزرای خارجه عضو شورای همکاری خلیجفارس نشست مشابهی را برگزار تا آنها را متقاعد کند توافق با ایران به ضرر آنان نیست. یک دیپلمات اروپایی مقیم ریاض میگوید:«مطلع شده وزیر خارجه آمریکا در این سفر قصد دارد اعراب را متقاعد کند توافق با تهران به نفع آنها و ثبات منطقه است. اما از آن مهمتر روشن خواهد کرد ایالات متحده در صورت توافق، مصمم و متعهد به اجرای آن است و متحدان واشنگتن باید این موضوع را درک کنند». آقای کری نیز روز پنجشنبه در ریاض، خطاب به پرنس فیصل در جمع خبرنگاران تصریح کرد:«راهی جز توافق با ایران وجود ندارد و درخواست از این کشور برای کنارگذاشتن برنامه اتمیاش راهحل نیست و تهران آن را نخواهد پذیرفت. مخالفان خود بگویند چه راهحل دیگری جز مذاکره و توافق وجود دارد؟»
گرچه آقای کری توضیح بیشتری در این زمینه نداد، اما لحن او به خوبی نشان میدهد با متحدان عرب در چه زمینههایی گفتوگو کرده و با آنها اختلافنظر دارد. متحدانی پر نفوذ که هیچ فرصتی را برای فشار به بدنه مذاکرات از دست نمیدهند. سفر آقای کری به منطقه به اهداف خود خواهد رسید؟ باید منتظر ماند و دید ولی نه خیلی طولانی، شاید طی 10 روز آینده. اما سوال اصلی و تعجببرانگیز برای من این است «چرا وزارت خارجه ایران همچون ایالات متحده، ابتکار عمل یک دیپلماسی عربی - اتمی منطقهای را آغاز نمیکند و در دست نمیگیرد و برای تشریح و توضیح آنچه در مذاکرات میگذرد اقدام مشابهی انجام نمیدهد؟ درحالیکه 50درصد سهم کیک متعلق به ایران است. اگر بناست در مذاکرات با اعراب منطقه مسائل مربوط به پرونده اتمی ایران مطرح شود یا نسبت به ایران نگرانی وجود دارد، چرا وزارت خارجه ایران خود رأسا وارد ماجرا نشده و دست به ابتکارعمل منطقهای برای مدیریت دیپلماتیک بحران نمیزند؟ اینجا میل و قهر مطرح نیست، بحث بر سر کشش دیپلماسی و وجود واقعیاتی ناخواسته به نام همسایگان جنوبی ایران در پرونده اتمی است که شاید ناخوشایند و ناخواسته باشند ولی در مسیر حصول توافقی که تهران به دنبال آن است قرار گرفته و نقش مهمی را ایفا میکنند. اگر نگرانی مربوط به ایران و پرونده اتمی این کشور است، پس منطقا این به عهده رئیسجمهوری روحانی و کادر رویایی سیاست خارجی اوست که سرعت دور موتور دیپلماسی از نوع ایرانی را بالا برده و مسئولیت انتقال مباحث، تبادل اطلاعات و رایزنی پیرامون محور مذاکرات وتوافقات را بدون واسطه و حاشیه با رهبران منطقه خصوصا اعراب خلیجفارس بهعهده بگیرد. یعنی همان کاری که اکنون آقای کری یا هر دیپلمات حرفهای دیگری آنگونه که انتظار میرود در مسائل حساس بینالمللی انجام میدهد. جایی برای تعارف و قهر وجود ندارد. چرایی این خلأ به سوالی بزرگ اما بیپاسخی تبدیل شده است! دستکم تا کنون! آیا این همان انجام ندادنها و نگفتنها که ویلی برانت به آن اشاره کرده، نیست؟