شماره ۳۲۲۳ | ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

  اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.
 آمریکا تشنه نصایح شاه
از حضور مبارک پرسیدم آیا از مذاکرات اعلیحضرت همایونی با سایروس ونس (وزیرامور خارجه آمریکا) کسی صورت جلسه تهیه کرد؟ چون حیف است نصایح و فرمایشات شاهنشاه یادداشت نشود. ملاحظه فرمایید راهنمایی‌های شاهنشاه به نلسون راکفلر در کیش هنوز هم که هنوز است راهنمای سیاست آمریکا در آفریقاست و کیسینجر حرامزاده آن را قدم به قدم تعقیب می‌کرد و گزارش به عرض مبارک می‌رساند. فرمودند: «متأسفانه چیزی تهیه نشد، چون شخص ثالثی در بین نبود.»56.2.29

نوش‌دارو پس از مرگ...!
امروز اعلیحضرت فرمودند: «روزنامه‌های آمریکا هنوز به ما خیلی بد می‌گویند.» عرض کردم واشینگتن پست و نیویورک تایمز خیلی زیاده‌روی می‌کنند. اگر اجازه بفرمایید با تتمه بودجه‌ای که از آن کار مطالعاتی یانکلوویچ مانده است یک مقالاتی ما هم منتشر کنیم و این کار آسان است. تأملی کرده و بعد فرمودند: «نه، این بودجه را به دولت برگردانید. ما می‌بینیم که خود رئیس‌جمهور و وزیر خارجه‌اش سعی در کنار آمدن با ما دارند. گرچه جز این هم راهی ندارند. با ما چه می‌توانند بکنند؟ به علاوه گزارش کمیسیون صلیب سرخ که آمد زندان‌ها را دید، ظرف دو هفته آینده منتشر می‌شود و خیلی از این مسائل و مزخرفات حقوق بشر خاتمه می‌یابد. به علاوه دستور دادم در قوانین محاکمات نظامی تجدید نظری بشود و تسهیلاتی برای محبوسین فراهم شود و زود از بلاتکلیفی هم نجات پیدا بکنند و در دفاع هم حقوق بیشتری به آن‌ها اعطا شود، این هم اثرش را خواهد گذاشت. ما لازم نیست از راه تبلیغات عملی بکنیم.» عرض کردم اطاعت می‌کنم ولی جسارت کرده عرض کردم همه این کارها را مدت‌ها قبل از آمدن کارتر هم ممکن بود انجام داد، تا اصولاً کار به این جا نرسد. تأملی فرمودند و جواب من را ندادند. معلوم بود از این عرض من راضی نشدند و من فضولی کردم.56.3.11

غم نان در عصر درخشان!
عرض کردم دو سه روز است که در شهر نان نیست و اگر هست گران است.  فرمودند: «دکان‌های آزاد (بدون سهمیه دولتی) را بسته‌اند.» عرض کردم غلط است، چرا بسته‌اند؟ باید گندم به همه بدهند، این بستن‌ها و باز کردن‌ها روی هیچ حسابی نیست... دیشب دو نفر سرباز به منزل من تلفن کرده‌اند که برای خانواده خود نان به دست نیاورده‌ایم، این هم می‌شود حرف که در یک همچون عصر درخشانی نان گیر سرباز نیاید؟ خیلی تعجب کرده و فرمودند: «فوری به دفتر مخصوص بگو کمیسیونی همین حالا از مسئولین امر تشکیل بدهد و به این کار رسیدگی نمایند.» بعد مرخص شدم به کارهای جاری رسیدم.53.3.13

 


تعداد بازدید :  50